مداحی_آنلاین_ای_به_زندان_کرده_خلوت_با_خدا_موسی_ابن_جعفر_بنی_فاطمه.mp3
3.32M
🔳 #شهادت_امام_کاظم(ع)
🌴ای به زندان کرده خلوت با خدا
🌴ای همه آزادگان را مقتدا
🎙 #سید_مجید_بنی_فاطمه
⏯ #واحد
@Navaymagtal
روضه خانگی - عبدالله بن حسن(ع) - 890.mp3
9.16M
🎙با درد همنشینم و با غصه همدمَم...
🔻مناجات با #امام_زمان(عج)
🔻روضه #حضرت_عبدالله_بن_حسن(ع)
⏱ #ده_دقیقه | 08:20
👤استاد #میرزامحمدی
کنج زندان سخن از بزم می و جام نبود
* یا الله ، یا موسی ابن جعفر *
کنج زندان سخن از بزم می و جام نبود
خواهرت ثانیه ای در ملا عام نبود ...
حسین ..... حسین .....
کنج زندان سخن از بزم می و جام نبود
دخترت ثانیه ای در ملا عام نبود ...
به سر دختر تو هیچ کسی سنگ نزد ...
به روی معجر معصومه کسی چنگ نزد ...
*این بدنو آوردن ، رو جثر بغداد گذاشتن ... یه بلندی بود ؛ اگر چه زندان موسی ابن جعفر مثل گودال بود ، "وظلم المتامیر" متموره ، یعنی یه جایی که هم مدوره هم تنگه و تاریکه ، اما من میخوام بگم آقا بعد شهادت بدنتو رو بلندی گذاشتن ... همه دیدن ، دور و نزدیک زیارت کردن ... اما این بدن موند تو گودال ... هرچی سکینه آمد بلکه بدن بابا رو ببینه دیگه ندید ... بابا بدنی که زیر سم اسب بره ... بدنی که زیر تیر و تیغ و نیزه و سنگ بره ...*آی حسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@Navaymagtal
روضه امام کاظم میرزا.mp3
4.26M
▪️مرثیه امام موسی بن جعفر سلام الله علیه
🎤#استاد_میرزا_محمدی
#امام_موسی_بن_جعفر علیه السلام
@Navaymagtal
#روضه_امام_کاظم_ع
مداح: #حاج_محمود_کریمی
کُنج سیاه چال غریبی عزیز داشت
پیری شکسته که جگری ریز ریز داشت
دلتنگیاش برایِ رضا سینه سوز بود
قلبی برای دخترکَش ناله خیز داشت
با دستهای بسته فقط ناسزا شنید
زخمِ زبانِ قاتلِ او نیشِ تیز داشت
دیشب صدای سرفهی او تا سحر كشيد
زنجیر بِینِ حلقهی خود یک مریض داشت
زنجیر را کشید کمی قد کشیده شد
این استخوانِ پا چِقَدر خُرده ریز داشت
او روی در شکسته و مادر به پشتِ در
تشییع او به روضهی زهرا گریز داشت
بر روی تخته پاره تنش گیر کرده بود
انگار لنگه در دو سه تا میخِ تیز داشت
اول مدینه بعد دلم کاخِ شام رفت
زندان هرآنچه داشت ویرانه نیز داشت
با گریه گفت عمه مرا میدهد نشان
نامحرمی که تکه کلامِ کنیز داشت...
سر بين طشت بود و حرامی کنارِ طشت
نامرد بِینِ دست شرابی غلیظ داشت
#شاعر:حسن لطفي
*ديدن دَرِ زندان باز شد ، چهار حَمّال روي يك تخته ي در،امام ما رو مي آوردند، با خودشون مي گفتند:چقدر اين بدن سنگينِ،اين همه سال تو زندان بوده،چقدر سنگين؟ روپوش رو كنار زدن ديدن غل و زنجير هنوز به دست و پاشه...جانِ عالم فداش...
جارچي كنارشون جار ميزد: رافضي ها! بياييد بدن امام خودتون رو ببريد،هي صدا مي زد: "هذا امام الرافضه" اين امام از دين خارج شده هاست...بدن رو روي پل گذاشتن،چند روز نگذاشتن دست بزنن...اما موقع كفن و دفن كردن، كفن هاي نفيس آوردن...اي بي كفن حسين....*
کیست این کشته که جان همه قربان تنش!
خاک صحرا کفن و خونِ گلو پیرهنش
نيزه را سرور من بسترِ راهت كردي
شام را غلغه ي صبحِ قيامت كردي
بر لب تشنه ات آن روز حکایت می کرد
خاتمی را که در انگشت شهادت کردی
اکبر و قاسم و عباس کجایند ، کجا
عشق چون این همه را بردی و غارت کردی؟
*اما موسي بن جعفر،هلاكِ عمو جانش اباالفضلِ...*
بر لب آبم و از داغ لبت می میرم
هر دم از غصه ي جانسوز تو آتش گیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روان تصویرم
@Navaymagtal