eitaa logo
نوای مقتل
5.3هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
6.9هزار ویدیو
376 فایل
کانال ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal ضامن اشک مقتل امام حسین ع @zameneashk1 پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
گدای اهل بیت تا به آستانه می رسد عطا و لطف هل اتی ز هر کرانه می رسد چرا دو دست ما به سوی دشمنان دراز شد؟! مگر که رزق و روزی از سوی سما نمی رسد؟ ولیِ عصر هر کجا همیشه شد گره گشا به سوی ما عنایتش به هر بهانه می رسد اگرچه بی لیاقتم، برای یار زحمتم خوشم سلام هر سحر به آن یگانه می رسد به خاک غم نشسته ام، چراکه پر شکسته ام مگر پرنده این چنین به آشیانه می رسد؟! شده امید من همه، نوای یابن فاطمه به داد من همین نوای عاشقانه می رسد رسیده وقت پا شدن، به هوش باش سینه زن به شهر ما دوباره خیر مادرانه می رسد فقط نه بیت هل اتی، به شعله سوخت از جفا تمام نار دوزخ از همین زبانه می رسد بس است بهرِ گل همین، که خوب پرپرش کند به سمت صورتش که باد تازیانه می رسد به روی خاک مادری نشسته است ای خدا گمان کنم به سختی آخرش به خانه می رسد دلیل غاضریه در وجود فاطمیه است بدون فاطمیه کس به کربلا نمی رسد
در هوایت بی قرارم یا اباصالح مدد سر ز پایت برندارم یا اباصالح مدد جان احمد جان حیدر جان زهرا جان عشق هجر تو برده قرارم یا اباصالح مدد بنده ای هستم گنهکارو فقیر و رو سیاه از گناهان شرمسارم یا اباصالح مدد ای تو آقا ای تو مولا ای تو والا ای ولی ای همه دار و ندارم یا اباصالح مدد جز به درگاهت که گردی شافعم در نزد حق رو به درگاه که آرم یا اباصالح مدد گر نگاهی از سر لطفت بر این عاصی کنی خوش شود این روزگارم یا اباصالح مدد ذره ای هستم نگاهت آفتابم می کند نزد گل کمتر ز خارم یا اباصالح مدد آفتاب ای آفتاب ای آفتاب ای آفتاب ای مه شب های تارم یا اباصالح مدد در فراقت شد بهار دل خزان ای نازنین برگ خشکی در بهارم یا اباصالح مدد رشته ای بر گردنم افکنده شوق وصل دوست من اسیر زلف یارم یا اباصالح مدد شعله بر جانم فتاده آنچنان کز عشق تو آتشی در سینه دارم یا اباصالح مدد اعتبارم گشته حب مرتضی و آل او سربدار ذوالفقارم یا اباصالح مدد کاش می شد خاک پایت گردم و آخر شود خاک کوی تو مزارم یا اباصالح مدد تا ظهورتان قسم بر گردش لیل و نهار روز و شب را می شمارم یا اباصالح مدد کاش این جمعه شود روز ظهور و وصلتان مژده ی وصلت شعارم یا اباصالح مدد
ای قلب داغ دیدهٔ عالم بیا بیا صاحب عزای ماه محرم بیا بیا خیمه به خیمه، روضه شدم‌ در فراق تو ای همنشین گریهٔ نم‌نم بیا بیا اشک فراق، شور شعور آفرین بود شیرین شود ز فیض تو زمزم بیا بیا شد شامل دعای تو هر کس به روضه ها بهر فرج دعا کند هر دم بیا بیا در خیمه ای که روضه عباس شد به پا من با امید قول تو ماندم بیا بیا ما نوکریم، خوب و‌ بد از هم سوا نکن ما را ببر به علقمه درهم بیا بیا * افتاد سرو علقمه و گفت یا اخا نه مشک مانده است و نه پرچم بیا بیا گر مشک تیر خورده صدا زد نرو نرو اما گرفته است حرم، دم بیا بیا چشم و دو دست و فرق سرش، وای مادرم طوبای من گسسته شد از هم بیا بیا
بیا که محفل ما بی تو آسمانی نیست اگر نظر نکنی اشک دیدگانی نیست تو پیر گریهء مایی مرا دعائی کن که بی دعای تو خیری در این جوانی نیست بهار بودن من دیده های نمناک است به روضه ها که ببارم دگر خزانی نیست چقدر دوری از تو ز گریه دورم کرد برای وسعت این رزق جُز تو بانی نیست شباهت من و تو این لباس مِشکی شد وگرنه بهر رسیدن به تو توانی نیست گذشت هم رمضان و گذشت هم عرفه هنوز غرق گناهم غمم نهانی نیست به دستهای عمویت بگیر دست مرا که بهتر از تو مرا چاره و اَمانی نیست بیا به روضهء دستِ قَلم سراسیمه بیا و روضه بخوان جز تو روضه خوانی نیست بیا بگو که علمدار بر زمین اُفتاد ز چشم پاره بگو قدرت بیانی نیست بگو چه شد که ز پهلو سرش به نیزه نشست که بعد از آن به تن اهل خیمه جانی نیست ز علقمه که می آمد حسین شَک کردند صدا زدند که بابای ما کمانے نیست
. قرار بود زمستان شود بهار ؛ چه شد؟ قرار بود به سر آید انتظار ؛ چه شد؟ مدینه منتظر فارس الحجاز بُوَد قرار بود رسد از ره آن سوار، چه شد قرار بود که یک صبح جمعه بوسه زند به مقدمش حجر و رکن و مستجار چه شد قرار بود تنِ قاتلان زهرا را کند ز خاک برون و کشد به دار چه شد به دربِ سوخته چشمی هنوز دوخته است نشسته آمدنت را به انتظار.. چه شد اگر چنین گله از ما کنی، روا باشد: که ادعا بگذارید، اضطرار چه شد؟ بیا تو روضه بخوان و بگو در آن «روزی که شد به نیزه سرِ آن بزرگوار» چه شد به چشمِ زینب کبری، غبار، پرده فکند بیا بگو که چو بنشست آن غبار چه شد بیا «هَوَيْتَ إِلَى الْأَرْض» را تو معنا کن تنی که بود در آن، تیرِ بیشمار چه شد؟ کسی به خیمه نیاورد نعش عبدالله میان معرکه در اوج گیر و دار چه شد همه شنیده، تو دیدی ـ فدای چشم ترت ـ که ده سوار چه کردند و شهسوار چه شد جماعتی که بُوَد فرششان پرِ جبریل چو پابرهنه دویدند روی خار چه شد طنین العطش از قتلگاه می‌آمد به خیمه‌گاه رسید آب خوشگوار.. چه شد برای جایزه چون شد جدا سر شهدا در آن میانه تو دانی که شیرخوار چه شد چو کرد قافله آهنگ کوفه - واویلا - چو خواست عصمت صغری شود سوار چه شد به سمت راست، جسد را نهند در دل قبر بگو تنی که نمی‌ماند برقرار چه شد شنیده‌ام دخلت زینبٌ علی ابن زیاد به طعنه گفت که آن عزت و وقار چه شد چو دید شه ز روی نی: ز بی کسی با شمر کند تکلم ناموس کردگار چه شد کنار تربت شه چون رسید خواهر زار چو خواست آب بریزد بر آن مزار چه شد سؤال آخر خود با اشاره می پرسم میان قتلگه احکامِ احتضار چه شد ........................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ شبیه برف که درگیرِ آفتاب شده دلم ز شدّتِ هُرمِ فراق آب شده «میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست»... گناه کاریِ من،بین ما حجاب شده چقدر پیش نگاه تو معصیت کردم چقدر پیش تو این عاشق‌ات خراب شده به سیلی پدرانه همیشه محتاجم که سربه‌راه شد آن طفل که عتاب شده چقدر «آه» نوشتم..،به دست تو نرسید... فراق‌نامه‌ی من این چُنین کتاب شده به غیر پشت در خانه ات کجا برود؟! همان گدایِ سرافکنده‌یِ جواب‌شده وصال یار..،به جز سوختن مُیَسَّر نیست... بگو به شمع که پروانه ات مُجاب شده درختِ «آب» نخورده ثمر نخواهد داد دعا به لطف همین «گریه» مستجاب شده برای بَرده خریدن به من اشاره بکن به این سیاه بگو نوکرت حساب شده تو را به خونِ علی‌اصغرِ حسین..،بیا بیا که شیعه ی تو غرق در عذاب شده . . سه شعبه خورد به مشکی و آبرویی ریخت... رشید اهل حرم از خجالت آب شده عمو کجاست ببیند به جای جرعه ی آب طناب حرمله ها قسمت رباب شده خادم اهل بیت کمالی