eitaa logo
نوای مقتل
5.3هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
6.9هزار ویدیو
376 فایل
کانال ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal ضامن اشک مقتل امام حسین ع @zameneashk1 پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
( سلام الله علیها ) مثل فردا وقتی خیمه هارو برپا کردند ، حضرت فرصتی پیدا کرد مشغول اصلاح شمشیرش شد ، همینکه شمشیر رو اصلاح میکرد ، زیرلب میگفت : « یا دَهرُ اُفّ لَکَ مِن خَلیلِ ... کَم لَکَ بِالاِشراقِ وَ الاَصیلِ » ( لهوف ص 33 ) ... یه مرتبه سیدا ، عمه جانِ تون ، زینب شنید ، نوشتنند پا برهنه از توو خیمه بیرون دوید ، هی توو صورتش میزد ، نوشتن گریبان پاره کرد ، داداش این حرفا چیه میزنی ؟ حسین جان سخنانت بوی مرگ میده ، داداش ... ای کاش مرده بودم این ساعت رو نمیدیدم ، مثل اینکه امروز مادرم زهرا از دنیا رفت ، بابام علی از دنیا رفت ، برادرم حسن از دنیا رفت ، با صدای گریه بی بی زینب ، همه زن و بچه گریه کردند ، ابی عبدالله آرومشون کرد ، خودِ ابی عبدالله با بچه ها گریه میکرد ، با زن ها گریه میکرد ... می ترسم ای حسین ز خواهرت جدا بشی روانه سمتِ قتلگاهِ کربلا بشی شهید تیر و نیزه های کوفیا بشی دلواپسم حسین ، خیلی برای تو آتیش به قلبم میزنند این دشمنای تو میترسم آخرش باشه نصیب من داغ برادرایِ مظلوم و غریب من شاعر : ؟ یه دست رو قلب زینب گذاشت ، زینب که آرام میشد همه آرام میشدند ، قلب زینب رو آرام کرد ، خواهرم آرام باش ، خواهرم صبر کن ، صبر کن ... این دستی که رو قلب زینب گذاشت ، بی بی آرام شد ، همه جا صبر کرد ، حتی کنار بدن بی سر اومد صبر کرد ، دستش رو زیر بدن برد « اَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقُربانْ » ... درِ دروازه کوفه خطبه خواند ، توو مجلس عبیدالله با شهامت گفت : « مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا » ... همه جا ایستاد ، ایستاد ، ایستاد ... اما یه جا صبرش رو از کف داد ، بگم کجا ؟ وقتی وارد مجلس یزید شد ، تا نگاه کرد سر بریده ی برادر رو میان طشت طلا دید ، ... حسین حسین ... معمولا روضه خونها ، میخونند میگن وقتی چوب زد یزید ، بی بی گریبان پاره کرد ، اما نه ، مقتل اینطور ننوشته ، ... تا نگاه کرد دید سر بریده میان طشت طلاست ، دیدند دست برد گریبان پاره کرد ، .. حسییین ... چه عجب طشتی برای این سرت آورده اند حسین جان چه عجب توو طشت طلا گذاشتنت ؟ تا حالا سرت بالای نیزه بود ، تا حالا سرت رو توو صندوقچه میگذاشتند ، حالا سرت رو توو طشت طلا گذاشتند ، حسین ... ای سرِ منزل به منزل ای سر یحیی نشان ای تمامی غرورِ من فدای غیرتت لطف کن این مرد شامی را از این مجلس بران آقا ببخش ... مگه این مرد شامی چه کرده ؟ حسین جان بلند شو ببین میگه سکینه رو به عنوان کنیز به من بده ... این قدر قرآن مخوان این چوب ها نامحرمند شب بیا ویرانه هرچه خواستی قرآن بخوان
( سلام الله علیها ) مثل فردا وقتی خیمه هارو برپا کردند ، حضرت فرصتی پیدا کرد مشغول اصلاح شمشیرش شد ، همینکه شمشیر رو اصلاح میکرد ، زیرلب میگفت : « یا دَهرُ اُفّ لَکَ مِن خَلیلِ ... کَم لَکَ بِالاِشراقِ وَ الاَصیلِ » ( لهوف ص 33 ) ... یه مرتبه سیدا ، عمه جانِ تون ، زینب شنید ، نوشتنند پا برهنه از توو خیمه بیرون دوید ، هی توو صورتش میزد ، نوشتن گریبان پاره کرد ، داداش این حرفا چیه میزنی ؟ حسین جان سخنانت بوی مرگ میده ، داداش ... ای کاش مرده بودم این ساعت رو نمیدیدم ، مثل اینکه امروز مادرم زهرا از دنیا رفت ، بابام علی از دنیا رفت ، برادرم حسن از دنیا رفت ، با صدای گریه بی بی زینب ، همه زن و بچه گریه کردند ، ابی عبدالله آرومشون کرد ، خودِ ابی عبدالله با بچه ها گریه میکرد ، با زن ها گریه میکرد ... می ترسم ای حسین ز خواهرت جدا بشی روانه سمتِ قتلگاهِ کربلا بشی شهید تیر و نیزه های کوفیا بشی دلواپسم حسین ، خیلی برای تو آتیش به قلبم میزنند این دشمنای تو میترسم آخرش باشه نصیب من داغ برادرایِ مظلوم و غریب من شاعر : ؟ یه دست رو قلب زینب گذاشت ، زینب که آرام میشد همه آرام میشدند ، قلب زینب رو آرام کرد ، خواهرم آرام باش ، خواهرم صبر کن ، صبر کن ... این دستی که رو قلب زینب گذاشت ، بی بی آرام شد ، همه جا صبر کرد ، حتی کنار بدن بی سر اومد صبر کرد ، دستش رو زیر بدن برد « اَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقُربانْ » ... درِ دروازه کوفه خطبه خواند ، توو مجلس عبیدالله با شهامت گفت : « مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا » ... همه جا ایستاد ، ایستاد ، ایستاد ... اما یه جا صبرش رو از کف داد ، بگم کجا ؟ وقتی وارد مجلس یزید شد ، تا نگاه کرد سر بریده ی برادر رو میان طشت طلا دید ، ... حسین حسین ... معمولا روضه خونها ، میخونند میگن وقتی چوب زد یزید ، بی بی گریبان پاره کرد ، اما نه ، مقتل اینطور ننوشته ، ... تا نگاه کرد دید سر بریده میان طشت طلاست ، دیدند دست برد گریبان پاره کرد ، .. حسییین ... چه عجب طشتی برای این سرت آورده اند حسین جان چه عجب توو طشت طلا گذاشتنت ؟ تا حالا سرت بالای نیزه بود ، تا حالا سرت رو توو صندوقچه میگذاشتند ، حالا سرت رو توو طشت طلا گذاشتند ، حسین ... ای سرِ منزل به منزل ای سر یحیی نشان ای تمامی غرورِ من فدای غیرتت لطف کن این مرد شامی را از این مجلس بران آقا ببخش ... مگه این مرد شامی چه کرده ؟ حسین جان بلند شو ببین میگه سکینه رو به عنوان کنیز به من بده ... این قدر قرآن مخوان این چوب ها نامحرمند شب بیا ویرانه هرچه خواستی قرآن بخوان من بکی او ابکی فله الجنه ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh
( علیه السلام ) امشب علی اصغر آوردند ، یه شب ، شبه علی اصغره ... تیر خوردى ، وسط خیمه زمین خوردم من .. هیچ کسی مثل مادر نمیسوزه ، ... الان این خانم بچه اش رو داده آوردند اینجا ، علی اصغرش کرده ... اما میگه بچه ام داره گریه میکنه ، کاش توو بغلم بود ، ای کاش شیرش میدادم ... تیر خوردى ، وسط خیمه زمین خوردم من .. بعد از این گریه شود روزى چشمان رباب عاقبت بر جگرم حرمله زهرش را ریخت واى بر حالِ دلِ بى سر و سامان رباب ( این بچه هایی که « وسط هییت » می برند بالا ، چی از صورتش می بینی ؟ فقط یه نگاه زیر گلوش کن ، ببین حجم گردنش چقدره ؟ حسین حسین حسین ... ) رو دست مادرت بخواب « علی یِ اصغرم » برات نمونده جرعه آب « علی یِ اصغرم » آتیش گرفت دل رباب « علی یِ اصغرم » لالایی ، دلبرم شیرین زبونِ من اینقدر« تَلَظّی » نکن ای آرومِ جونِ من خشکیده حنجرِت خشکیده شد لبات گریه نکن عزیزِ من بند اومده صدات الهی که بشه غمت نصیب مادرت هدف نشه برای دشمن تو حنجرت نباشه سایه ی سرم رو نیزه ها سرت سخته تحملش برای مادرت غرقِ به خون شه پیکرت ازخونِ حنجرت سپیدی گلوت پیدا شده علی میون لشکر ، هِلهله برپا شده علی الهی بچه ای نمونه تشنه کام نسوزه صورتش با هُرمِ داغِ آفتاب نصیب مادرش نشه غم دل رباب تو گریه میکنی من زار میزنم چه کار کنم برای تو ای پاره ی تنم توو خیمه ها نبود یک قطره آب و شیر آه ای خدا شش ماهه رو ازدستِ من بگیر ... من بکی او ابکی فله الجنه ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh
4. جان شیرینم.mp3
زمان: حجم: 6.72M
(تقریباسبک کویتی پور است) باصدای مداح گرامی ، مرحوم حسین ای جان شیرینم حسین ای یار دیرینم دو عالَم را زِکف دادم فقط روی تو را بینم مزن ای مدعی « طعنه » که گریه کار مردان نیست بگریم مرد و مردانه حسین را دوست میدارم مرا از کودکی مادر به این نام آشنا کرده که آیم در عزاخانه حسین را دوست میدارم شدم ازعشق دیوانه ، حسین را دوست میدارم بوَد این حقِ من یا نِه ؟ من بکی او ابکی فله الجنه ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh
1. دشت و شب و.mp3
زمان: حجم: 2.77M
( سلام الله علیها ) دشت و شب و طفلِ نابَلد ، واويلا گر زَجرِ حرامي برسَد « واويلا ... » از صاحب روضه معذرت مي خواهم پهلوي رقیه و لگد ، « واويلا ... » خوشم که جوهرِ عشق تو در سِرشت من است محبت توام آن خط سرنوشت من است گناهکارم و از آستان قدس حسین کجا روم ؟ به خدا کربلا بهشت من است من بکی او ابکی فله الجنه ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh
2. گلچین دشتی.mp3
زمان: حجم: 1.11M
صدا زد اسماء : _تو زهـــرا بیــنی و من روی نیلی _تو صورت بینی و من جای سیلی تازه فهمیدم چرا فاطمه وصیت کرده منو شبانه غسل بدهید ؟ شاید نمیخواسته زخم ها و کبودی ها رو علی ببینه،،، _تو می بینی علی را زار و خسته _نمی بیـنی تو پهلــوی شکــــسته :جملات روضه در دستگاه شور است یکشنبه28/10/1399 ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈ @Navaymagtal
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم _امشب دلم گـــرفته از آن گـریه می کنم _هم ناله با امام زمان (عج)گریه می کنم چه خبره امشب ؟،،، _یا رب رســــیده شام غریبان یاس و من _رنگِ غــــروبِ فصلِ خزان گریه می کنم ( اینجا نباش ، دلهامون رو ببریم توو خونه ی امیرالمومنین ، چه خبره امشب ؟ از فردا دیگه خونه ی فاطمه ، مادر نداره ، از فردا یه دختر سه چهارساله ، باید توو خونه مادری کنه ، باید خونه داری کنه ، این مدتی که فاطمه بیمار بود ، هر موقع می اومد توو خونه ، هر چی غم و غصه داشت با دیدن فاطمه فراموش میکرد ، اما از فردا هر کی میآد توو این خونه ، زانوی غم بغل میگیره ... _با اشکِ غسلِ نیمه شـب و گریه یِ کفن _با تُربتی که مــانده نهـان گریه می کنم _با رازِ سر گشوده یِ یک جسمِ پُر گریز _با طفل آســـتین به دهان گریه می کنم امیرالمومنین فرمود : مبادا بلند گریه کنید ، مبادا همسایه ها خبردار بشن ... مقتل میخوندم ، یه همچی شبی ، حتی اون دوتا نامرد ، اومدند درِ خونه ی امیرالمومنین ، گفتند ما شنیدیم کار فاطمه تموم شده ؟ فردا ، حتما ما باید بر فاطمه نماز بخونیم ها ... یاعلی نکنه بدون حضور ماها ، بخواهی برفاطمه نماز بخونی ؟ حالا ببین امیرالمومنین چه غُصه هایی داره امشب ؟ _همراهِ کوه صبر که امرِ سکوت کرد ( فرمود کسی بلند بلند گریه نکنه ، بچه ها ، آستین به دهان بگیرید ... ) _همراهِ کوه صــبر که امرِ سکـوت کرد _اما گریست مویه کنان گریه می کنم اسماء میگه ، من آب میریختم ، یه مرتبه دیدم صدای ناله علی بلند شد ، سر به دیوار گذاشته داره بلند بلند گریه میکنه ، آقاجان خودتون فرمودید که کسی بلند گریه نکنه ؟ صدا زد اسماء : _تو زهـــرا بینی و مـــن روی نیلی _تو صورت بینی و من جای سیلی تازه فهمیدم چرا فاطمه وصیت کرده منو شبانه غسل بدهید ؟ شاید نمیخواسته زخم ها و کبودی ها رو علی ببینه ... _تو می بینی علی را زار و خسته _نمی بینــــی تو پهلوی شکـــسته الان دستم به بازوی شکسته خورد ، تازه فهمیدم چرافاطمه از من رو میگرفت ؟ تازه فهمیدم دست بانو چرا بالا نمی اومد ؟ کار غسل فاطمه رو هر طوری بود به اتمام رسوند ، بندای کفن رو بست ، بعد صدا زد یتیمای فاطمه بیائید ... سیدا ، خدا نکنه توو این مجلس طفلی باشه ، مادرش از دنیارفته باشه ، صدا زد ، یتیمای فاطمه بیائید ، حسنین اومدند خودشون رو انداختند روی سینه ی مادر ، هر دوتا آنچنان ناله ی جانسوزی میزنند ، امیرالمومنین میگه دیدم بندهای کفن باز شد ، هر دو تا دستای فاطمه از کفن بیرون اومد ، این دوتا آقازاده رو در آغوش گرفت ... یه مرتبه دیدم از زمین و زمان یه ندایی بلند شد ، یاعلی ، بچه هارو از مادر جدا کن ، آه ، ملائکه طاقت دیدن این صحنه رو ندارند ... اما ... من یه بچه یتیمِ دیگه رو هم سراغ دارم ، نیمه های شب از خواب بیدار شد ، هی گریه میکرد ، هی ناله میزد ، هر چی عمه التماسش میکرد ، رقیه آرام باش ، گریه نکن ، صدا میزد عمه الان بابام رو توو خواب دیدم ، منو بغل گرفته بود ، خودش گفت الان میام پیشت ... لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ ، هر جا نشستی ، سه مرتبه ، از سُویدای دلت ، صدا بزن ، یا زهرا یازهرا یازهرا،،، یکشنبه28/10/1399 ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈ @Navaymagtal
1. تمرین صلوات.mp3
زمان: حجم: 497K
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم یکشنبه28/10/1399 ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈ @Navaymagtal
1. دل میطپد این شبها.mp3
زمان: حجم: 3.96M
( سلام الله علیها ) دل می طپد این شب‌ها با یاد تو یا زهرا ... ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈ @Navaymagtal
4_5999350249087307585.mp3
زمان: حجم: 3.96M
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ ؛ ( سلام الله علیها ) دل می طپد این شب‌ها با یاد تو یا زهرا با آیه ی تطهیر و با سوره ی أعطینا شد نذر غم تو این اشک دمادم ریحانه ی حیدر مظلومه ی عالم ( یا فاطمه یا زهرا ) تکرار شور و شرری دارد باز این دل شیدایی با یاد شهیدانِ این نهضت زهرایی با صبر و بصیرت با شوق شهادت مشتاق جهادیم در راهِ ولایت ( یا فاطمه یا زهرا ) تکرار ما می‌گذریم از جان رهبر چو دهد فرمان والله که می‌مانیم مردانه در این میدان هرگز نهراسیم از فتنه و تحریم ما مردِ نبردیم نه سازش و تسلیم ( یا فاطمه یا زهرا ) تکرار یا فاطمه کاش از ره فرزندِ تو باز آید آوای أنا المهدی از سوی حجاز آید عالَم به ظهورش زیبا شود آخر آن تربت گمنام پیدا شود آخر ... ( یا فاطمه یا زهرا ) تکرار @Navaymagtal