فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَفْسٍ لاَ تَشْبَعُ
خداوندا پناه می برم به سوی تو
از نفسی که سیری ناپذیر است .. 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از تولد تا شهادتتتت...
https://eitaa.com/Navid_safare 💯
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗 عشق در یک نگاه💗
قسمت47
بعد از خشک شدن رنگ ،حسام وسیله های اتاق و به سلیقه خودش چید
یه خیلی ستاره به سقف اتاق چسبوند که وقتی شب میشد ستاره ها روشن میشدن
منم از لحظه لحظه کاراش فیلم میگرفتم
یه روز مونده به بود به رفتنش
این کاش زمان می ایستاد ،تا من زندگی کنم 😔
ای کاش میتونستم جلوی تو رو بگیرم ،التماس کنم که تنهامون نزاری
اما حیف که از چشمات میشد ذوق رفتن رو دید
چرا اینقدر این چشما عاشق رفتنه
عشقی که حتی ،زن و بچه اشو هم به فراموشی سپرد
خدایا آرومم کن
خدایا کمکم کن تو این لحظه های آخر نشکنم
توی اتاق حسین روی تختش دراز کشیدم و به فیلمایی که از حسام گرفتم نگاه میکردم
صدای باز شدن در خونه رو شنیدم
اشکامو پاک کردمو از اتاق بیرون رفتم
تو دست حسام یه ساک بود
حسام: سلام بر مامان نرگسم
من خیره شده بودم به ساکی که قرار بود تمام عشقمونو توش جا بده
حسام نزدیکتر اومد
با دستاش صورتمو لمس کرد
حسام: نرگسی ،چرا اینقدر خودت و اذیت میکنی؟فکر میکنی نمیدونم چه حالی داری؟
( خودمو انداختم توی بغلش)
چه طور میتونم اینقدر بی تفاوت باشم ،من دارم عشقمو به جای بدرقه میکنم که نمیدونم بر میگرده یا نه من دارم اسماعیلمو به قربانگاهی میفرستم که نمیدونم معجزه ای بر حال دلم میشه یا نه 😭
من زجه میزدم و حسام دم نمیزد
،من گلایه میکردم و حسام نوازشم میکرد
اینقدر گریه کردم که بیحال شدم
بعد از تمام شدن گریه هام
حسام شروع کردن به گریه کردن
با دیدن اشکاش خنجری تو قلبم فرو میکرد
حسام: نرگسم منو ببخش،منو ببخش که تو این وضعیتت تنهات میزارم ،نرگسی نزار پاهام با دیدن اشکات بلغزه
- الهی نرگس فدات بشه ،ببخش منو ،بغض داشت خفم میکرد ،دسته خودم نبود اقا
حسام : حاضر شو بریم جایی
- چشم ،هر چی توبگی
( جون بلند شدن نداشتم ،حسام لباسمو آورد و تنم کرد ،زیر بغلمو گرفت و باهم رفتیم ،کجا رو نمیدونم )
•••••
🍁نویسنده: فاطمه_ب🍁
•
•
دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است در غیر این صورت نویسنده راضی نیست و اینکار پیگردالهی دارد💯
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗عشق در یک نگاه💗
قسمت48
اینقدر خسته بودم که خوابم برد تو ماشین
حسام: نرگسم ،عزیزم ،بیدار شو رسیدیم
( چشمامو باز کردم ،دیدم رسیدیم امام زاده صالح)
به کمک حسام از ماشین پیاده شدم و رفتیم داخل امام زاده
از حسام جدا شدم و رفتم داخل امام زاده
خودمو کشان کشان رسوندم دم ضریح
نشستم کنار ضریح
اقا جان ،نیومدم که بخوام جلوی رفتنش و بگیری ،نه
من اینقدر خودخواه نیستم
اقا جان ،ازت میخوام کمکش کنی
چقدر سخته این جمله رو گفتن
آقا جان ازت میخوام به عشقش برسونیش ،همونجور که من به عشقم رسیدم
با گفتن این جمله از حال رفتم
چشمامو باز کردم دیدم تو بیمارستانم و یه سرم دستم زده
حسامم دستش توی موهاش بود و گریه میکرد
- ببخش حسام جان
( سرشو بلند کردو اومد سمتم،پیشونیمو بوسید )
حسام: تو منو ببخش ،که اینقدر اذیتت کردم
- ( اشک تو چشمام سرازیر شد ) دیگه این حرف و نزن با گفتن این حرفت نفسم بند میاد
حسام: باشه چشم ،الان خوبی؟
- اره خوبم ،تشنمه!
حسام: چشم الان میرم برات یه آب معدنی میخرم
- نه ،آب میوه و کیک میخوام
حسام: چشم
•••••
🍁نویسنده: فاطمه_ب🍁
•
•
دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است در غیر این صورت نویسنده راضی نیست و اینکار پیگردالهی دارد💯
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
التماس دعا
نگاهی هم به ما کنیـــد😢
التماس دعا
به حال ما دعا کنیـــد💔😢
فیلم کوتاهی از شهیدنوید با مداحی حاج مهدی رسولی
#شهیدنویدصفری
#فیلم_شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🍃💚•
یکی اینجا دلش تنگه😔💔
🍃|↫ #کربلا
27.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ارسالیشما
کلیپی که یکی از اعضا عزیز کانال برا داداش نوید درست کردن😍✨
ان شاءالله حاجت روا و عاقبت بخیر باشن 🌸✨
https://eitaa.com/Navid_safare ✨
نوید دلها 🫀🪖
کار فرهنگی😍🎉 به مناسبت روز تولد شهید نوید مصادف با عید غدیر🦋💯 پخش پک فرهنگی شامل... (جانماز حضرت ز
ما را در حد توان خود کمک کنید ❤️🌺
حتی شده ۵۰۰۰تومان
امشب شب جمعه اس هوایت نکنم میمیرم♥️
به نیابت از شهید نوید هدیه به امام حسین (ع)
هر کدوم از ما ۱زیارت عاشورا بخونه🦋
ان شاءالله همگی حاجت روا 🤲🏻
إِنَّ أَكرَمَكُم عِندَ اللَّهِ أَتقاكُم ۚ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ
بهترین شما با تقواترین شماست.
#آیه_گرافی🌱
•|﷽|•
💌#بخشیاززندگینامهشهیداکبری:
پاسدار مدافع وطن شهید امید اکبری متولد
اصفهان و از نیروهای حاضر در سپاه زاهدان👮♂
و یکی از مداحان و ذاکرین امام حسین (ع) بود.
که در انفجار تروریستی به اتوبوس کارکنان سپاه
به شهادت رسید❤️🕊
سیزدهمینروز#چله_دعای_فرج💖
#شهید_امید_اکبری🌱
#امام_زمان_(ع)
کانال رسمی شهید نوید صفری