eitaa logo
نوید دلها 🫀🪖
3هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
62 فایل
واسه‌ی تبادل: 🆔| @motahareh_sh کانال اصلی و فرهنگی #شهیدنویدصفری اگه حاجت گرفتین یا سؤالی داشتین بپرسید💌👇🏻 🆔| @Massoumeh_sh84 🆔| @maede_sadatt 🆔| @motahareh_sh حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
از امام صادق ‹ع› نیز نقل شده: هر کس این سوره را در هر شب ِ جمعه بخواند ، کفاره گناهان مابین دو جمعه خواهد بود .🌱 ـــــ ــ واقعا حیفه از دستش بدیم !🥲 دو دقیقه بیشتر وقتمون رو نمیگیره 🪴.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.• - يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا + جانم؟! - «إذا اشْتَدَّ الفَزَعُ فإلى اللّهِ المَفْزَعُ» هرگاه بیتابی‌ات شدت یافت به خدایت پناه ببر . .
. به قول حاج آقا پناهیان؛ خدا خیلی دل نازکه... خدا جان، قربون اون دل نازکت، لذت گناه رو از ما بگیر و بذار لذت رفاقت با خودت بهمون مزه بده(: .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگرانی های امام صادق از دوران آخرالزمان...🥺🌱❤️‍🔥 خدایا عاقبتمون رو ختم به خیر بفرما🥀
[ جمعه هاي صلوااتی 😍📿 ] سلام رفقا فکر میکنم دیگه میدونید چی میخوام بگم 😁 امروز ست و مثل همیشه ختم صلوات داریم 😌👌🏻 هدیه به ببینم‌ تا شب چقدر صلوات ختم‌ میشه 👓🌱 تعداد صلوات هارو اینجا ثبت کنید 🏃🏻👇🏻 https://EitaaBot.ir/counter/ixs54y
سلام رفقااااا 😍🦋 ان شاءالله که حالتون خوب باشه🌸 ان شاءالله شب آنلاین باشید میخوام بیام ازتون ی نظر خواهی بگیرم ان شاءالله بتونید کمکمون کنید😉🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
70 بندی مولا امیر المومنین(ع) بند(7) 📌بـه نیـابت از شهـید اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ رَصَدَنِي فِيهِ أَعْدَائِي لِهَتْكِي فَصَرَفْتَ كَيْدَهُمْ عَنِّي وَ لَمْ تُعِنْهُمْ عَلَى فَضِيحَتِي كَأَنِّي لَكَ وَلِيٌّ فَنَصَرْتَنِي وَ إِلَى مَتَى يَا رَبِّ أَعْصِي فَتُمْهِلَنِي وَ طَالَ مَا عَصَيْتُكَ فَلَمْ تُؤَاخِذْنِي وَ سَأَلْتُكَ عَلَى سُوءِ فِعْلِي فَأَعْطَيْتَنِي فَأَيُّ شُكْرٍ يَقُومُ عِنْدَكَ بِنِعْمَةٍ مِنْ نِعَمِكَ عَلَيَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ. معنــی📌❤️‍🔥 بند 7: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم از هر گناهی که دشمنانم با آن درپی آبروریزی من بودند و تو نقشه ی آنها را از من برگداندی و کمکشان نکردی که مرا مفتضح کنند؛ گویا من دوست توام که مرا یاری کردی .پروردگارا، تا کی معصیت کنم تو را و تو مهلتم دهی؟! چقدر معصیت کردنم طولانی شده و تو مؤاخذه ام نکرده ای و با وجود بدیِ کردارم از تو درخواست کردم و تو عطا نمودی؟! پس کدام شکر است که بتواند در برابر حتی یکی از نعمت هایت قرار گیرد؟ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! https://eitaa.com/Navid_safare 🌱
Shab05Ramazan1400[04].mp3
6.31M
استغفار 70 بندی مولا امیر المومنین(ع) بند(7) 📌بـه نیـابت از شهـید بـه وقـت🌱
بـه وقت رُمان()😍
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 💗 قسمت23 چه خوب ،منو که فراموش کرده ،لااقل جای شکرش باقیه که هنوز شما رو فراموش نکرده خاله زهرا: ععع سارا این حرفا چیه میزنی - مگه دروغ میگم ،شما چه میدونین حال این روزامو... مادر جون بغلم کرد: الهی دورت بگردم چیشده - از گوشه های چشمم اشک میاومد: چیزی نیست درست میشه.... خاله زهرا: سارا جان اگه چیزی که اذیتت میکنه به ما بگو - این نیز بگذرد.‌‌‌‌.. خوب مادر جون نگفتین چه خوابی دیدین؟ مادر جون: خیلی نگرانت بود ، نگران حاج رضا بود - مادر جون حرف دل خودتونو با خواب مامان مطابقت ندین... مادر جون: ای چه حرفیه میزنی دخترم - فعلن من برم اصلا حالم خوب نیست ( بلند شدم و رفتم جلوی درکه ...) مادر جون: سارا به مامان فاطمه چه قولی دادی ،تو بیمارستان؟ ( خشکم زده بود،یعنی چی؟ چه قولی دادم) مادر جون: سارا جان مامان فاطمه ناراحت بود خیلی ،میگفت سارا قول داده(حرفی نداشتم بزنم )،از خونه رفتم بیرون سوار ماشین شدم و حالم خراب بود،فقط رانندگی میکردم نمیدونم چرا رسیدم بهشت زهرا،رفتم سر مزار مادرم سرمو گذاشتم روی سنگ قبرش سلام مامان خانم ،حالا میری تو خواب مامان جونت اره؟ تو که از درونم باخبری ،تو حال این روزامو میدونی ،چرا رفتی تو خواب مادرت بی معرفت، یادته همیشه بهم یاد میدادی که حق ندارم حرف دلمو به کسی بزنم ،یادته گفتی غمی داشتی بیا پیش خودم ،پس تو چرا زیر حرف زدی ،چرا این روزا هر کسی داره زیر حرفاش میزنه ،من به کی اعتماد کنم ،بغضم ترکید ،گریه های بلندم دست خودم نبود... اینقدر گریه کردم تا سبک شدم ،هوا تاریک شده بود بلند شدم از جام ، چشم مامان خانم خواسته تون انجام میشه ) رسیدم خونه رفتم لباسمو عوض کردم و اومدم پایین تو اشپز خونه مشغول غذا درست کردن شدم ، گوشیم زنگ خورد ،نگاه کردم عاطفه بود - سلام عاطفه جان خوبی؟ عاطفه: سلااااااام بر دوست مهربونم - ای یه نفسی میاد و میره عاطی: ععع باز که دمقی تووو - هیچی ،خوب میشم ،یه کم از خودت بگو دلم شاد شه عاطی: مگه من دلقکم که شادت کنم - نه ولی فعلنه تویی که میتونم با شنیدن صداش آروم بشم عاطی: الهیی دورت بگردم من ،من فقط یه دونه ام پیدام نمیشم ... - اره راست میگی خوش به حال اقا سید عاطی: وووووییییی اره خوش به حالش میگم سارا بیا و جاریم شو ،این برادر شوهره منم خداییش حرف نداره - همسر آینده اش خیر ببینه عاطی: راستی زنگ زدم بگم که حاج رضا هم بگی سرعقدمون بیاد - چشم میگم عاطی: میگم لباس خریدی؟ - نه فردا میخوام برم بازار البته اگه زنده موندم... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 💗 قسمت24 عاطی: غلط کردی ! اول بیا عقدمون ،بعد بیا عروسیمون،بعد بیا بیمارستان بچه هامو ببین بعد مردی اشکال نداره.... - خیلی دیونه ای عاطی: من برم مامان داره صدام میزنه - برو عزیزم ،سلام برسون ساعت ۱۰ شب بابا اومد خونه ،غذا رو اماده کردم میز و چیدم بابا موقع شام اصلا حرفی نزدیم . بابا رضا: دستت درد نکنه بابا - نوش جونتون ،کارا مو رسیدم از پله ها خواستم برم بالا اتاقم - بابا رضا بابا رضا: جانم بابا - میخواستم بگم من راضی ام اگه میخواین ازدواج کنین اینو گفتم و رفتم ،بابا رضا هم حرفی نزد صبح با زنگ ساعت گوشیم بیدار شدم لباسمو پوشیدم رفتم سمت دانشگاه دلم نمیخواست دانشگاه برم ولی مجبور بودم به اندازه کافی غیبت کرده بودم احتمالن حذف میشدم اگه نمیرفتم رفتم داخل کلاس اصلا به هیچ چیز توجهی نکردم و نشستم رو صندلی خدا رو شکر همه چی خوب و آروم بود کلاسم که تمام شد سوار ماشین شدم رفتم بازار که واسه عقد عاطفه یه مانتو بخرم کل پاساژ و گشتم هیچی قبولیم نشد دیگه پشیمون شدم میخواستم از پاساژ خارج شم که چشمم به یه مانتوی سفید که با شکوفه های صورتی و نباتی و مروارید محشرش کرده بود افتاد رفتم از فروشنده خواستم سایزمو بده ببینم توتنم چه جوره واقعن قشنگ بود ،یه شال شیری رنگ با یه شلوار سفیدم خریدم ،گوشیم زنگ خورد دیدم بابا رضاست - سلام بابا جون خوبی؟ بابا رضا: سلام بابا ،کجایی؟ - اومدم بازار واسه عقد عاطی لباس بخرم چیزی شده؟ بابا رضا: آخه دیر کردی ،نگران شدم - مگه ساعت چند؟ بابا رضا: ( خندید) حتمن خوش گذشته که امار زمانو نداری بابا (نگاه به ساعتم کردم ساعت ۹ شب بود) - واییی بابا جون ببخشید اصلا حواسم به ساعت نبود ،الان میام خریدامو کردم بابا رضا: سارا جان آروم تر بیا نمیخواد عجله کنی - چشم بابا جون ،فعلن بابا رضا: یاعلی تن تن رفتم پارکینک سوار ماشین شدم و رفتم سمت خونه رسیدم خونه، ماشین و گذاشتم پارکینگ رفتم تو خونه -سلام باباجون بابا رضا: سلام سارا جان بیا اشپز خونه - دارین چیکار میکنین بابا رضا : دارم غذا درست میکنم... بشین ببین چی درست کردم انگشتاتو باهاش میخوری (نشستم نگاه کردم دیدم املته) بابا رضا : چیه بابا؟ از گرسنگی که بهتره - اره بابا جون راست میگین شاممو خوردم رفتم تو اتاقم لباسامو درآوردم گذاشتم داخل کمد اینقدر خسته بودم که سه سوته رفتم اون دنیا. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوید دلها 🫀🪖
سلام رفقااااا 😍🦋 ان شاءالله که حالتون خوب باشه🌸 ان شاءالله شب آنلاین باشید میخوام بیام ازتون ی نظ
سلام رفقااا 😄🌹 به نظرتون چه کاری واسه شهادت حضرت زهرا انجام بدیم؟ نظرتون رو به آیدی زیر بگید @Massoumeh_sh84
دیشب مزار#شهیدنوید و سالگرد #شهیدرسول #ارسالی_مخاطب😍💜 https://eitaa.com/Navid_safare
هرکسی با هر شهیدی خو گرفت روز محشر آبرو از او گرفت عکس جدید مزارشون❤️‍🩹
ختم صلوات به بهانه‌ی سالگرد شهادت "شهید محمدحسن(رسول)خلیلی" هدیه به امام زمان(عج)،حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع)🤍🌱 https://EitaaBot.ir/counter/wk7 تعداد صلوات رو وارد لینک کنید .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا