eitaa logo
نوید دلها 🫀🪖
3هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
62 فایل
واسه‌ی تبادل: 🆔| @motahareh_sh کانال اصلی و فرهنگی #شهیدنویدصفری اگه حاجت گرفتین یا سؤالی داشتین بپرسید💌👇🏻 🆔| @Massoumeh_sh84 🆔| @maede_sadatt 🆔| @motahareh_sh حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
چله به نیت حاجت روایی: ﴿فاطمه هادیان_سحر سلطانی_شایسته فرد﴾ روز ان شاءالله حاجت روا 🤲🏻 https://eitaa.com/Navid_safare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•. ‏بَرخوردِامام‌حُسیـن‌؏با‌'حُر' شبیه‌بَـرخورد‌خُداست‌بـٰا‌مـٰا گنـٰاھ‌را‌کہ‌نَدید‌مےگیرَد،هِـیچ! تَحویلمـٰان‌هم‌مےگیرَد‌عَجیـب...! ❁ ¦↫
امشب از نماز مغرب تهرانپارس،خیابان استخر،بوستان ششم غربی مسجد جامع امام سیدالساجدین علیه السلام پنجمین سالگرد شهادت
به وقت ﴿ لبخند بهشتی﴾😍
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان لبخند بهشتی💖 نویسنده: میم بانو قسمت پنجم با محبت لبخندی میزنم +سلام عمو . خوب هستین ؟ چقدر دلم براتون تنگ شده بود سرم را آرام میبوسد _سلام عمو جان خوش اومدی . دل منم برات تنگ شده بود دخترم ماشالا چقدر بزرگ شدی سر به زیر می اندازم و زیر لب ممنونی میگویم . به سمت خاله شیرین میروم . صورت گرد و زیبایش هنور هم مثل گذشته است فقط چند چروک کنار چشمش افتاده است . چشم های درشت و ابرو های مشکی رنگش تضاد جذابی را با صورت سفیدش ایجاد کرده اند . به آرامی سلام میکنم . با محبتی بیریا در آغوشم میکشد _سلام به روی ماهت عزیزم . چقدر خانوم و زیبا شدی . از آغوشش بیرون می آیم و گونه اش را میبوسم +ممنونم چشماتون قشنگ میبینه . ببخشید مزاحم شدیم . اخم تصنعی میکند _ این حرفا چیه . شما مراحمی عزیزم . از کودکی هم خاله شیرین را خیلی دوست داشتم و معتقد بودم مادر دوم من است . چون همیشه مهربان و خوش اخلاق بود و درست مثل بچه های خودش با من رفتار میکرد . نگاهم را از خاله شیرین میگیرم و به سوگل میدوزم . هنوز هم شبه ۹ سال پیش فقط قدش بلند شده است . نگاهی به سر تا پایش می اندازم . مانتوی سرمه ای رنگ بلندی همراه با شلوار سفید به تن کرده . روی مانتو پر است از دایره های کوچک سفید رنگی که نظر هر بیننده ای را جلب میکند . اندامش ظریف و دلفریب است . روسری حریر کاربنی رنگش صورت کشیده و گندمش اش را قاب گرفته است . چشم های درشت و مشکی و ابرو های کمانی اش او را به شدت به خاله شیرین شبه میکند . بینی قلمی و لب های کوچکش را از خانم جان به ارث برده و لب و گونه های اناری رنگش هم جذابیتش را تکمیل میکند . ابرویی بالا میاندازد و میگوید _سلام بی معرفت ،دلم برات تنگ شده بود . نمیگی من از دوریت دق میکنم؟ لبخند دلربایی به صورتش میپاشم +سلام خانم با معرفت . هنوز دست از شیطونی برنداشتی ؟ خنده مستانه ای میکند _توبه اینا میگی شیطونی ؟ پس حالا کجاشو دیدی با صدای مردانه آشنایی سر برمیگردانم _سلام نورا خانم . خوش اومدید 〰〰〰〰〰〰 خویش را در جاده ای بی انتها گم کرده ام بعد تو صد بار راه خانه را گم کرده ام》 حسین دهلوی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان لبخند بهشتی 💖 نویسنده: میم بانو قسمت ششم با دیدن سجاد غافلگیر میشوم . به کلی او را فراموش کرده بودم . چقدر تغییر کرده است . صورت گرد و سفیدش با ته ریش و مو های مشکی اش تضاد زیبایی ایجاد کرده اند . موهایش را ساده شانه کرده و چشم های قهوه ای رنگ و فندقی شکلش درست قرینه چشم های عمو محمود است . چشم از صورتش میگیرم و به لباسش میدوزم . خط اتویش هنوانه قاچ میکند . بلیز یقه دیپلمات کرم رنگی همراه با شلوار پارچه ایه بلندی به تن دارد . قد بلند و بدن لاغر و تو پرش ابهت خاصی به او میدهد . نجیب و سربه زیر میگویم +سلام آقا سجاد . خیلی ممنون . تو زحمت افتادید لبخند محجوبی میزند _اختیار دارید این حرفا چیه . اتفاقا ..... سوگل میان حرفش میپرد و با آب و تاب میگوید _اتفاقا اصلا هم تو زحمت نیوفتادیم ، مخصوصا سجاد ! تا ۱۰ دقیقه پیش خواب بود حتی یه استکانم جابه جا نکرد از این همه رک بودنش خنده ام میگیرد . سجاد خجالت زده خنده ای میکند و روبه سوگل میگوید +حالا لازم نبود همه جا جار بزنی سوگل حق به جانب میگوید _اتفاقا لازم بود پس فردا میخای زن بگیری باید از الان یاد بگیری کار کنی . این حرف سوگل باعث شد همه بخندند . باخنده میگویم +حالا بس کنید بریم بشینیم همه سرپا وایسادن منتظر ما هستن . سجاد تند تند سر تکان میدهد _درسته بفرمایید داخل بعد از ورود بزرگتر ها ماوارد میشنویم . نگاهم را داخل خانه میچرخانم . بجز چند تغییر جزئی تغییر دیگری نکرده است . روبه روی در ورودی بخش پذیرایی قرار دارد که دیوار هایش را کاغذ دیواری های کرم رنگی همراه با گل های ریز طلایی پوشانده اند . چند دست مبل کرم رنگ با چوب های طلایی و میز هایی همرنگ چوب ها داخل پذیرایی را پر کرده است . وسط هر مبل طرح دوشاخه گل شکلاتی و گلبهی رنگ وجود دارد . در سمت چپ کاغذ دیواری هایی استخوانی با گلهای آبی روشن جذابیت خاصی به فضا داده اند . مبل های راحتی فیروزه ای هم فضا را بزرگتر نشان میدهند . آشپزخانه کوچکشان بخش پذیرایی را از بخش نشیمن جدا کرده . سمت راست پله های مارپیچی چوبی قرار گرفته . 🌿🌸🌿 《از عبادت های حاجتمند خود شرمنده ام گاه میبینم تو را بین دعا گم کرده ام》 حسین دهلوی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔💔💔
‏قشنگےِ ‎سجــ🧎🏻ــده‌ اینہ کھ ؛ تو گوش‌زمین پچ پچ‌ میڪنی ؛ ولے توآسمون‌صداتو‌میشنون . . :)♥️ https://eitaa.com/Navid_safare
یه روز هم میاد که خدا بغلت میکنه و میگه، مگه نگفتم [فإنَ معَ العُسرِ یُسرا...🤍] https://eitaa.com/Navid_safare 🌱✨
و این آخرین پیام به مادرشه : باید بپرد هرکه در این پهنه عقاب است حتی نه اگر بال و نه پر داشته باشد کوه است دل مرد ولی کوه نه هر کوه آن کوه که آتش به جگر داشته باشد عشق است بلای من و من عاشق عشقم این نیست بلایی که سپر داشته باشد https://eitaa.com/Navid_safare
به وقت😍
خدایـا شکرت💚 https://eitaa.com/Navid_safare کانال رسمی شهید نوید صفری
شـب جمـعه اس هوایـت نکـنم میـمیرم💔 مظـلوم💚
اگر‌میـدانستم‌این‌دنیـٰا‌بخاطر‌ ثواب‌و‌پـاداش‌میدهد‌حالا‌حالاها‌آرزویہ‌شهادت نمیڪردم‌میماندم‌و‌تودنیـا‌صلوات‌میفرستادم شهـیدعلی‌موحددوست ꧇)'!
سوره به نیابت از هدیه به امام(ع)وامام(ع) •┄═•🌤•═┄• https://eitaa.com/Navid_safare •┄═•🌤•═┄•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یکی از عنایت شهید نوید صفری ارسالی یکی از بزرگواران 😍🥺 ان شاءالله حاجت روا 🤲🏻 https://eitaa.com/Navid_safare کانال رسمی شهید نوید صفری
•°~🌿🕊 -بدانیدکه‌شهادت مرگ‌نیست‌،رسالت‌است.. رفتن‌نیست، جاودانه‌ماندن‌است.. جان‌دادن‌نیست، بلکه‌جان‌یافتن‌است..💛 🪴 • https://eitaa.com/Navid_safare