توسل به شهدا رو تو خیلی از گره های زندگی شون مخصوصا دوسال قبل شهادت توصیه می کردند خودشون هم همینطور یرای حاجتهاشون به شهدا توسل میکرد. به ویزه به شهیدرسول خلیلی حتی یه بار گفت «به یکی از دوستانم که از شهدای دیگه حاجت نگرفته، گفتم بیا در خونه شهیدرسول جوابتو میده»

و یه نکته دیگه برای حاجتهای بزرگ هم به دوستانش توصیه میکرد چله زیارت عاشورا به روش ایت اله حق شناس بگیرن. این روش تو نت هست سرچ کنید. خودش هم چندبار این چله رو برای حاجتهای بزرگش گرفته بود

#رفیق_مثل_رسول: سلام خوبین من پارسال برای اولین‌بار توی ی گروه‌چله شهید نوید شناختم اما نه مثل الان اسمشو شنیدم و یبارم زیارت عاشورا براشون خوندم اسمشون جزو لیست چله مون بود و میگفتن ک این شهید خیلی حاجت میده و .... اما ب صورت جدی دنبال نکردم تا امساال رفنیم مشهد از شیخ طبرسی اومدیم بیرون دو تا دختر محجبه داشتن کتاب و تسبیح و کارت هاشون پخش میکردن منم ازشون گرفتم نمیددنم چرا یهوو اون دخترا جلو راهمون سبز شدن ‌کتاب بهم دادن از مشهد ک برگشتم امام رضا عنایت خاصی بهم داشت امسال خداروشکر حتی طلبید دو بار پشت سرهم رفتم اخه ما خیلی دوریم هرمزگان هستیم 😍 از اونجا برگشتم کتابو خوندم بیشتریاشو خیلی جاها با خوااهرشون مادرشون و همسر عزیزشوم گریه کردم ولی خیلی آروم شدم چون روزایی شروع ب کتاب خوندن کردم خیلی حالم بد بود بین عقل و دل و ایمانم گیر کرده بودم کتابو خوندم اروم شدم کلیپ ها ک توی نت بود همه دانلود کردم از انرور کتاب رو خوندم ارادت خاصی ب شهید خلیلی پیدا کردم من حتی عکس شهید خلیلی رو هم ندیده بودم اما از قبل اینکه کتاب بخونم اسم ایشون تو ذهنم بوو اما پیگیر نبوودم دختر مسجدی بودم اما خیلی وقت بود خیلی عذاب وجدان داشتم خلاصه از اومنمدقع کتابو خوندم واقعا رفتم تو فکرشون اما بازم خوب نمیتونستم باهاسون ارتباط بگیرم کتابو خوندم براشون ‌ی گروه چله زدم ب نیابتشون تا قبل اربعین زیارت عاشورا برداشتیم دفعه دوم ک رفتم مشهد واقعا تو حرم ب یادشون بودم چندمین بار موقع سلام و خداحفظی همش افتاد رو زبونم میگفتم یا ابالجواد حتی با تسبیح هایی ک داشتم چن تا عکس توی چاییخانه گرفتم ب نیتشون توی پیاده زوی اربعین قدم برداشتم بعد از ای اینک از کربلا برگشتم خیلی ی روز دلم گرفته بود خیلی عصبی بودم داشتم کفر میگفتم بعد ک اروم شدم خیلی خودم سرزنش کردم نمیدونم چیکار کنم ک انقددی ایمانم تقوام بالا باشه کع اولین چیزی پیش میاد سریع شک نکنم با اطمینان قلبم دل و عقلم ب فکر خدا باشم چیکار کنم ؟؟ قران میخونم چله میگیرم اما بازم پام میلغزه خلاصه اونروز ک خیلی ناراحت بودم قرانم اوردم جلو دستمو گذاشاتم روش خیلی با داداش نوید حرف زدم‌ بهش گقتم چله میگیرم براش اگ تا چن وقت بعد تموم شدن چله حاجتمو نداد باهاش قهر میکنم حتی قسم خوروم دستم گذاشتم رو قران گفتم‌اگ حاجتمو از خدا گرفت تا اخر عمر براش زیارت عاشورا میخونم اگ نداد باهاش قهز میکنم اما چن‌روز ناراحت شدم ک چرا همچین قسمی خوردم نمیدونم کار درستی کردم یان مریم خانم حتی چندین بار جون شما قسمش دادم خیلی دوس دارم خوابشو ببینم ی چیزی بهم بگه ک یادم بمونه من ایشون ندیدم ولی خیلی دوسشون دارم صورتشون نگاه میکنم اروم میشم بس ک صورتشون نور داره داداش رسول همیطور خیلی دلم میخاد مثل شما از داداش رسول از داداش نوید شهادت بگیرم من دخترمم اما خیلی قبلا گناه کردم اما الان چند ماهه که دارم خیلی سعی خودم میکنم اینده رو جبران کنم حتی دوس دارم ی همسری نصیبم بشه که عشق شهادت داشت باشه صورتش مث شهدا نورانی باشه حسینی باشه ی مومن خاص باشه درستا خیلی اوضاع خراب شده پسرامون دیکه غیرت فاطمی ندارن اما هنوز هست ‌پیش داداش نوید داداش رسول دعامو کنید همچین ادمی گیرم بیاد داداش نوید داش رسول همه شهدا بشن شفیعمون بشا راه راستمون تا برسیم ب خدا نمیدونم چیکار کنم ک بتونم از همه دل بکنم فقط ب خدا پناه ببرم راهنمایی کنید ایا کار درستی کردم که قسم خوردم دست رو قران گذاشتم گفتم حاجتمو اگه ندی دیه باهات قهر میکنم ؟؟؟؟؟ دیروز میگفتم حتی اگع نداد هم دوس ندارم قیدشو بزنم باهاش قهر کنم اما بازم میکم شهدا ک میتونن زندن مارو میبینن چرا اخه تروخدا دعامون کنید بهمون بدن شهادتمون عاقبت بخیریمون بندگی خالصانه و عاشقانه 🙏🙏🙏🙏

اینم یه سوال 👆🏻👆🏻

اینو اگه اجازه بدید اخر جواب میدم

ببخشید ازشون بپرسین منظور شهید از رفتن به در خونه شهید خلیلی برای حاجت گرفتن چیه یعنی بریم سر مزارشون؟؟ اخه اینو میدونم شهید خلیلی خیلی مهربون بودن

سوال یکی از بزرگواران 👆🏻

ببخشید من بیرون هستم. اگر سر وصدا هست پشت صدام بخاطر همین هست