📌بزرگواران این عکس ها رو فرستادم که اگر کسی دوست داره توی شهرش کار فرهنگی انجام بده و چاپ کنه🥰🥳☝🏻
#شهیدنویدصفری
#مدافع_حرم
شرایط سختی بود آتش دشمن سنگین بود، موقع عقب اومدن متوجه عدم حضور محمد شدم
باهاش تماس رادیویی گرفتم که پشت بیسیم میگفت من جفت پاهام تیرخورده شما برید کسی برنگرده دارن میان سمتم
داشتم گریه میکردم از اینکه نمیتونستم کمکش کنم.
بعد چند دقیقه ک باهاش تماس گرفتم صدایی غیر صدای محمد شنیدم.
محمد هم مثل ارباب بی کفن ابی عبدالله ع بدون سر به سوی معشوق پرکشید
.
بیاد شهید مدافع حرم عمه سادات س محمد زهره وند جمعی گردان تکاور تیپ نمونه یکم روح الله
#مدافع_حرم
#شهیدمحمدزهروند🌷
https://eitaa.com/Navid_safare ✨
بسم رب شهید 🌱
#خاطره ای به روایت همرزم شهید #مدافع_حرم محمد بلباسی:
اوایل که اعزام شدیم به سوریه هر فردی را مسئول کاری کرده بودند.
یکی از مسئولیتهای آقا محمد آب رسوندن به خط بود.
پیش خودم گفتم این همه راه اومدیم سوریه ، بعد این بنده خدا راضی شده که با اون مسئولیتی که در سپاه کربلا داشت فقط آب برسونه؟
بعد که محمد آقا بعد اون همه شجاعت و دلاوریهایی که اونجا خلق کرد به شهادت رسید پیش خودم گفتم چقدر من ظاهر بین بودم....
حضرت عباس علیه السلام هم روز عاشورا سقا بودن.
┄┅┅┅┅❁♡❁┅┅┅┅┄
شهید #محمد_بلباسی🥀
https://eitaa.com/Navid_safare ✨
رمان #دمشق_شهر_عشق
قسمت #هشتادونه
💠 نشد حرف دلم را بزنم، سرم از #شرم به زیر افتاد و او حرف دلش را زد
:«میخوای بهخاطرش اینجا بمونی؟»
دیگر پدر و مادری در ایران نبود که به هوای حضورشان برگردم،
برادرم اینجا بود و حس حمایت مصطفی را دوست داشتم که از زبانش حرف زدم
:«دیروز بهم گفت بهخاطر اینکه معلوم نیس سوریه چه خبر میشه با رفتنم مخالفت نمیکنه!»
که ابوالفضل خندید و رندانه به میان حرفم آمد
:«پس #خواستگاری هم کرده!»
💠 تازه حس میکرد بین دل ما چه گذشته که از روی صندلی بلند شد،
دور اتاق چرخی زد و با شیطنت نتیجه گرفت
:«البته این یکی با اون یکی خیلی فرق داره!
اون مزدور #آمریکا بود، این #مدافع_حرم!»
سپس به سمتم چرخید و مثل همیشه صادقانه حرف دلش را زد :
«حرف درستی زده. بین شما هر چی بوده، موندن تو اینجا عاقلانه نیست، باید برگردی ایران! اگه خواست میتونه بیاد دنبالت.»
#ادامه_دارد...