eitaa logo
نوید دلها 🫀🪖
3.1هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
62 فایل
واسه‌ی تبادل: 🆔| @motahareh_sh کانال اصلی و فرهنگی #شهیدنویدصفری اگه حاجت گرفتین یا سؤالی داشتین بپرسید💌👇🏻 🆔| @Massoumeh_sh84 🆔| @maede_sadatt 🆔| @motahareh_sh حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
1Kشدنمون مبارک 😍🥰❤️ خدایاااااا شکرت😍🎉🎊🎊🎊🎉😍 امشب همگی به نیت شهید نوید صفری هدیه به چهارده معصوم یک عاشورا بخونید 🌸🎊😍🥰❤️🎉🌺💙💚💛💜
خدایاااااا شکرت 😍
او آمده تا دست تو را هم بگیرد هیچ کس توی این کانال اتفاقی نیومده همگی دعوت شده ی هستید 🥲🥺❤️💚😍
Mohammad_Hossein_Poyanfar_-_Beheshtam_Hossein_(128).mp3
3.77M
توی بـی کسـی تویـی اونـی که تو دنیا... عزیـزم حسـین🥀
💠وَ اصْبِرْ فَاِنَّ اللّهَ لَا يُضِيعُ اَجْرَ الْمُحْسِنِينَ🌿 صبور باش که خداوند پاداشِ نیکوکاران را تَباه نمی‌کند🪴🌼 https://eitaa.com/Navid_safare
امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند... https://eitaa.com/Navid_safare کانال رسمی شهید نوید صفری
مهمان امشب ما 😍🌱 سردار شهید حسینعلی عالی در محرم سال 1346 در روستای جهانگیر زابل در خانه ای عجین با عشق حسین متولد شد هنوز کودکی ورویاهای کودکانه را پشت سر نگذارده بود که پدرآگاهش مبارزه با طاعوت را به او آموخت اگر چه فرزند اول خانواده نبود اما خیلی زود مردانگی خود را نشان دادومسئولیت وسر پرستی از خواهران وبراداران کوچکتر را آنگاه که پدر به ماموریت می رفت به عهده می گرفت ،در کنار تحصیل به ورزش کشتی می پرداخت ودر هردو زمینه موفق بود . حسین جوان اگر چه 14 بهار بیشتر از عمرش نمی گذشت اما دلش خدمت به انقلاب چون کبوتری در سینه می تپید . اودر جستجوی حبل المتین الهی بود وبالاخره در جبهه های جنگ به آن چنگ زد او خیلی زود رسالت وتوانایی خود را شناخت ودر واحد اطلاعات عملیات بکار پرداخت . در عملیات متعدد چون والفجر هشت،کربلا یک ،کربلا پنجحضور یافت در عملیات کربلا پنج مسئول محور و فرمانده اطلاعات عملیات لشکر ثارالله بود . خصوصیات بارز این شهید مدیریت ،مسئوولیت پذیری،عشق به ولایت ،اطاعت و فرمانبرداری ،احترام وروحیه مشورت از خصوصیات ایشان بود .شور وشوق فروانی در جبهه ها داشت وبا فروتنی همواره خود را خدمتگزار رزمندگان می خواند . https://eitaa.com/Navid_safare کانال رسمی شهید نوید صفری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❌❌❌❌ چله ی حدیث کساء ان شاءالله از چهارشنبه شروع میشه 🤲🏻 لطفاً همگی در جریان باشند...
‹🕊💚› میگفت↓ ✨همه‌نگاهشون‌بھ‌ماست مااون‌ڪــاری‌کھ بایدمیکردیم راه‌ڪــربلارو‌بازکردیم…(:✨🍃 ✨شماهم‌یھ‌کاری‌کنیدراه‌ظهوربازشھ✋🏼 🍃
چله به نیابت از هدیه به(ع) و حاجت روایی شما بزرگواران روز https://eitaa.com/Navid_safare کانال رسمی شهید نوید صفری 💚
🕊💞 گفتم:« ببینم توی دنیا چه آرزویی داری؟» قدری فکر کرد و گفت:« هیچی» گفتم:« یعنی چی؟ مثلاً دلت نمی‌خواد یک کاره‌ای بشی، ادامه تحصیل بدی یا از این حرفها دیگه» گفت:« یک آرزو دارم. از خدا خواستم تا سنم کمه و گناهم از این بیشتر نشده، شهید بشم . . ♥️ 🌺
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 نوشته:عذراخوئینی پای کامپیوترنشسته بودم که مامانم اومدکنارم،لیوان آب پرتغال روروی میزگذاشت_حسابی مشغولی ماروفراموش کردیا!. _برای پایگاه سایت درست کردم اینطوری سرگرم میشم وکمترفکروخیال می کنم. _آخرش که چی؟فرارازواقعیت چیزی رودرست می کنه؟برات آینده میشه؟.این همه درد رو ریختی توخودت !خوب یه کلمه بگوکه ازمادلخوری!مثل گذشته دادوفریادکن فقط ساکت نباش نمی خوام مثل من خسته ازکارروزندگی بشی! سربلندکردم وباحیرت نگاهش کردم لبخندتلخی رولبش بود. _عشق وعاشقی برای سالهای اول زندگیه بعدیه مدت عادی میشه همه چیزیادت میره وزندگیت سردویکنواخت میشه درست مثل من وبابات! هرکدوم باکارروسفرسرگرم شدیم خوبیش اینه وقت نمی کنیم زیادسرهم غربزنیم!تموم حرف من این بودکه تواین اشتباه روتکرارنکنی وعاقلانه شریک زندگیت روانتخاب کنی.. _مامان توکه باعشق ازدواج کردی چرااینومیگی! مشکلات توزندگی همه هست بلاخره یکی بایدکوتاه بیاد والاتاابدحل نمیشه. اگه به من اعتمادداشتید متوجه می شدید که انتخابم اشتباه نبود هرچنددیگه همه چیزتموم شدگفتنش دردی رودوانمی کنه...... بعدازجلسه سخنرانی رفتیم خونه مادرشهید.سالگردپسرش بود هرکدوم گوشه ای ازکارروگرفتیم تامجلس خوب وآبرومندانه برگزاربشه مسئول پذیرایی ازمهمون هابودم مادرشهیدهمش دعامون می کرد بااینکه خونشون کوچیک بود اماخیلی هااومده بودند . خانم عباسی سینی چایی روازم گرفت وگفت:_من انجام میدم. برای مداحمون کاری پیش اومده نمی تونه بیاد توبجاش می خونی؟! خیلی ثواب داره!.توعمل انجام شده قرارگرفتم نمی دونستم چی کارکنم هول کرده بودم امابه حرمت مادرشهیدقبول کردم پایین مجلس جایی برای نشستن پیداکردم نگاهم به عکس شهیدافتاد خانومی که کنارم نشسته بود گفت:_ تازه دکتراش روگرفته بودکه راهی سوریه شد!بهترین دوستش که شهیدشد دیگه نمی تونست بمونه. تنهابچه حاج خانم بود موقعی که جنازش برگشت گفت:خداازت راضی باشه من روپیش جدم روسفیدکردی.. باچندبیت شعرشروع کردم ازخداخواستم تااخرمجلس کمکم کنه کارسختی بود ای جبرئیلم تا خدایت پرکشیدی از مادر چشم انتظارت دل بریدی جز ام لیلا کس نمی فهمد غمم را من پیر گشتم تا چنین تو قد کشیدی تنها نه دل گرمی مادر بوده ای تو بر خاندان فاطمه روح امیدی بر گردنم انداختی با دستهایت زیبا مدال عزت اُمّ الشهیدی زینب کنار گوش من آهسته می گفت هرگز مپرس از دخترت از چه خمیدی از خواری بعد از تو گفت و گفت دیگر بر پیکر ما نیست جایی از سپیدی این تکه مشک پاره را تا داد دستم فهمیدم ای بالا بلند من چه دیدی از مشک معلوم است با جسمت چه کردند وای از زمین افتادن، وای از نا امیدی باور نخواهم کرد تا روز قیامت بی دست افتادی به خاک و خون تپیدی در سینه پنهان می کنم یک عمر رازم پس شکل قبرت را دگر کوچک بسازم شاعر : قاسم نعمتی
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 نوشته:عذراخوئینی صبحانه مختصری خوردم ومدارک لازم روبرداشتم هنوزبه مامانم نگفته بودم کارپیداکردم هرچنداگه می دونست دوباره حرفش روتکرارمی کردکه خودم روخسته نکنم. به پولش احتیاجی نداشتم فقط می خواستم ازفکروغصه دورباشم... به طرف مهدکودک رفتم یکی ازدوستام اینجاروبهم معرفی کرد.دنیای بچه هارودوست داشتم وقتی که واردحیاط شدم عموزنجیرباف بازی می کردند صدای خنده هاشون دلم روآروم می کرد داخل دفترکه شدم مسئول مهدبه گرمی ازم استقبال کردخانم خوش برخوردومهربونی بود.قرارشدبه صورت آزمایشی وباکمک یکی ازمربیان باسابقه کارم روشروع کنم.... سرراه شیرینی خریدم احساس خوبی داشتم اولین قدم برای ورودبه دنیای کار برام لذت بخش بود.مامانم باتلفن حرف میزدوقتی شیرینی روتودستم دیدسریع قطع کرد.صورتش روبوسیدم وگفتم:_ازامروز مربی شدم.تبریک نمیگی؟چندثانیه ای نگام کردوبالبخندگفت:_مبارکت باشه.راستی امشب مهمون داریم یکم به خودت برس.برات لباس خریدم خیالت راحت باشه سنگین وپوشیده اس. _الان چه وقت مهمونیه من که خیلی خسته ام حتی ناهارهم نخوردم. چشم غره ای بهم رفت که یعنی حرف اضافه نزنم!! هفته ای یک بارشب نشینی داشتیم.بیشترشون دوستای مامانم بودند.چندروزبعدش هم اونادعوت می کردند! مامانم هیچ وقت اصرارنمی کردتوجمعشون باشم اما امروز رفتارش یکم عجیب بود! یک لحظه چشمام گرم شد داشت خوابم می برد که دراتاق بازشد_توکه هنوزآماده نشدی مهمونارسیدند.زودباش دیگه. خمیازه ای کشیدم،بی حوصله بلندشدم ولباس هام روعوض کردم واردپذیرایی که شدم خشکم زد! سیدوخانوادش اینجاچی کارمی کردند!! ادامه دارد....
•°~💔🔗 بدترین‌صحنہ . . امام‌زمان‌‹عج‌اللّہ›‌ با‌اشك‌بہ‌پرونده‌ات نگاه‌کنہ‌وبگہ‌این‌ کہ‌قول‌داده‌بود 💔 :)!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نام‌شهید‌برازنده‌توست❤️ڪہ‌خونِ‌تو‌سبب‌بیدارۍخواب‌زده‌هایِ‌‌ عالمِ‌غفݪت‌است🌘 / https://eitaa.com/Navid_safare کانال رسمی شهید نوید صفری 🎊
😍😍😍😍💚💚💚💚💚 اینم از قرآن های قشنگمون که الان رسیدن😍 اجرتون با خدا و شهید نوید ان شاءالله هرچی از خدا میخواید بهتون بده ان شاءالله خیر دنیا و آخرت رو ببینید🌺💜❤️💚 https://eitaa.com/Navid_safare کانال رسمی شهید نوید صفری
اینم از تسبیح های قشنگ که یکی از بزرگواران زحمت کشیدن و فرستادن تا ما پخش کنیم ان شاءالله حاجت روا بشید😍 لطفاً لطفاً برای همگی کسانی که هزینه دادن و کمک کردن و زحمت کشیدن برامون فرستادن و این تسبیح های قشنگ رو فرستادن برای همگی این ها یک زیارت عاشورا بخونید در حقشون دعا کنید ان شاءالله هر حاجتی دارن برآورده بشن