🌹گل کرده طبع شعر من اما مجال نیست
🌹میل پریدن است ولی حیف، بال نیست
🌹در منجلاب اگر که نیفتاد عکس ماه
🌹تقصیر ماه چیست که برکه زلال نیست؟
✨اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.✨
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
💚اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يااَباعَبدِالله الْحُسَيْن عَلَيْهِ السَّلامُ💚
💚صبحتون حسینی
🌹اللهم ارزقنا کربلا...
ای نفست شهریار، شهر مرا یار شو
سلسله را ختم کن، سید و سالار شو
قونیه در قونیه مست شده صوفی ام
رقص مرا سر بده، وارد بازار شو
رقص مرا سر بده، دف بزن و زر بکوب
بانیِ رقصم تویی، باعث پرگار شو
نعره بزن خویش را با منِ منصور خود
باب بلا بسته نیست، بر در و بردار شو
کشته ی معذور، نه، زنده در این گور، نه
موسی مجبور، نه، عیسیِ ایثار شو
نیش به نوش آمده، تیغ به جوش آمده
خون به خروش آمده، دست به دستار شو
آینه بی روم تر، زنگی زنگار شو
توبه به تو توبه کرد، منکر انکار شو
سینه ی سینین من، ساکن تسکین من
سوره ی یاسین من، سوسن بسیار شو
شمسه ی جادو تویی، پیچه ی گیسو تویی
جعد سر مو تویی، طرّه ی طرّار شو
رودکیِ رودِ من، بربطیِ عودِ من
بلبل داوودِ من، هدهد عطار شو
باز ابوذر ولی...یاسر و یا سَر ولی...
مالک اشتر ولی...حیدر کرّار شو
«سلسله ی موی دوست، حلقه ی دام بلاست»
ای که در این حلقه ای، سخت گرفتار شو
صبح شد و ظهر شد، ظهر شد و عصر شد
عصر شد و شب رسید، لحظه ی دیدار شو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﺗﺮﺍﻧﻪ
🖤میخورد ﺑﺮ ﺑﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪ
🥀ﯾﺎﺩﻡ ﺁﺭﺩ ﮐﺮﺑﻼﺭﺍ
🖤ﺩﺷﺖ پر ﺷﻮﺭ ﻭ ﺑﻼ ﺭﺍ
🥀قصه ﯾﮏ ﻇﻬﺮﻏﻤﮕﯿﻦ
🖤ﮔﺮﻡ ﻭﺧﻮﻧﯿﻦ
🥀ﻟﺮﺯﺵ ﻃﻔﻼﻥ ﻧﺎﻻﻥ
🖤ﺯﯾﺮ ﺗﯿﻎ ﻭﻧﯿﺰﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ
🥀ﺑﺎﺻﺪﺍﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ
🖤ﻭ ﺍﻧﺪﺭﯾﻦ ﺻﺤﺮﺍﯼ ﺳﻮﺯﺍﻥ
🥀میدود ﻃﻔﻠﯽ ﺳﻪ ساله
🖤ﺁﺥ “ﺑﺎﺭﺍﻥ … ﺁﺥ “ﺑﺎﺭﺍﻥ
18.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌳 درخت خشکی که با دستان هنرمند شیرازی جان دوباره گرفت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام امام زمانم✋🌸
🔹صبحی نو سر زد و زندگی به برکت نفس های زهرایی شما آغاز شد
🔸و این نهایت امیدواری است که در هوای یادتان، نفس می کشیم
🔹و در عطر نرگس بارانِ نامتان، دم می زنیم ... شکر خدا که در پناه شماییم
🔸 السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الامان
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
صبح است هوای دلِ من بارانی ست
یک بغض، درون قلب من زندانی ست
چون ابر، من از دوری تان می گِریَم
زیرا که فراق دردِ بی درمانی ست
✍🏻#نگین_نقیبی
📚#ردِّ_پای_انتظار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
#اربعین😭
چای عراقی......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️صبح
آغاز دوباره زیستن است🌺🍃
تنفسی عمیق
از تازه ترین هوای زندگی،❤️
یک قدم نزدیک تر به رؤیاهای دیروزت...🌺🍃
پس نفس بکش امروز را
وجاری کن
عشق رادربند بند وجودت...🥰
صبح سه شنبه بخیر🌺🍃
💚
#امام_زمانم
تویی دلیل حیات و نبودنت مرگم
به پیشگاه قدومت فتاده چون برگم
که خوانده ام چه سحرها دعای عهدت را
بدون مهر نگاهت شکسته چون اَرگم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱راز مهر کربلا😋😋👆
🌱🌱🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گلهاے" بهشت"🌻
سایِبانتان
🌻یڪ دَستہ "ستاره"
ارمغانتان
یڪ باغ پُر از
گلهاے "نرگس"🌼🌻
تَقدیم بہ قلب
"مِهربانتان"
سَلام "عزیزان"
🌼 روز قشنگتون بخیر،
*
یه سنگ انداختم تو دریا
جالب بود دریا اصلا به روی خودش نیاورد که سنگی به سمتش پرتاب شده.
یاد خودم افتادم که چه زود با یه حرف یا رفتار کوچیک ناراحت میشم.
از اون روز یادم موند که آدم وقتی بزرگ بشه و عمیق، بزرگترین مشکلات رو هم در خودش غرق میکنه..
نه اینکه خودش غرق مشكلات بشه.
خدایا دل های ما رو دریایی کن
و قلب ما رو باز کن..
*
بذرِ امید نه وقت می شناسد ...
نه موقعیت ... هر وقت بکاری
شبیهِ لوبیایِ سحر آمیز
با اولین طلوعِ آفتابِ خواستن جوانه می زند...
و تا آسمانِ موفقیت و توانستن
اوج می گیرد ... هرگز نا امید نباش ...
نا امیدی ، تیشه ی بی رحمی ست ...
به جانِ ریشه ی شعور و خوشبختی ات ...
پس تا دیر نشده بذرِ جادوییِ امیدت
را بکار و معجزه هایت را درو کن....
13.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به خاطر شکستن لیوان مورد علاقم از همسرم جدا شدم!
این شعر زیبا
تقدیم به همه بانوان گرامی🌹
زنی را می شناسم من
که در یک گوشه ی خانه
میان شستن و پختن
درون آشپزخانه
سرود عشق می خواند
نگاهش ساده و تنهاست
صدایش خسته و محزون
امیدش در ته فرداست
زنی هم زیر لب گوید
گریزانم از این خانه
ولی از خود چنین پرسد:
چه کس موهای طفلم را
پس از من می زند شانه؟
زنی با تار تنهایی
لباس تور می بافد
زنی در کنج تاریکی
نماز نور می خواند
زنی را می شناسم من
که می میرد ز یک تحقیر
ولی آواز می خواند
که این است بازی تقدیر
زنی با فقر می سازد
زنی با اشک می خوابد
زنی با حسرت و حیرت
گناهش را نمی داند
زنی واریس پایش را
زنی درد نهانش را
ز مردم می کند مخفی
که یک باره نگویندش
چه بد بختی ، چه بد بختی
زنی را می شناسم من
که شعرش بوی غم دارد
ولی می خندد و گوید
که دنیا پیچ و خم دارد ...
تقدیم به بانوان عزيز سرزمينم
كه هر كدام در پس لبخندشان غمي
پنهان دارند...