eitaa logo
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
10.6هزار دنبال‌کننده
30.9هزار عکس
6.2هزار ویدیو
476 فایل
#روزے_یک_صفحه_با_قرآن همراه با ادعیه و دعاهای روزانه و مخصوص و حاجت روایی و #رمان های مذهبی و شهدایی #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات مدیریت کانال و تبادل 👇👇 @Malake_at @Yahosin31مدیر ایتا، تلگرام، eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran
مشاهده در ایتا
دانلود
روز تاسوعا خبر شهادت مصطفی  را که آوردند، حال همه دگرگون شد😞 آوازۀ مصطفی در کل جبهه پیچیده💫 بود. حال‌وهوای همه بارانی بود. شبی که شد، همه دور هم جمع شدند. اسماعیل که بیشتر از همه او را می‌شناخت، شروع کرد از و اخلاقش گفتن و از رشادت‌ها👌 و تلاش‌هایی که برای آمدن به انجام داده بود. همه تحت‌تأثیر صحبت‌های اسماعیل یک گوشه کز کرده بودند😔 و در حال خود بودند.  چند روز بعد از مصطفی🌷 همسرش💞 سخنرانی کوبنده‌ای کرد. صوت بین بچه‌ها پخش شده بود که می‌گفت: «مصطفی رو دادم الحمدلله فدای سر . خودم و دخترم و پسرمم فدای ولی فقیه می‌شیم✊» علی[روح‌الله] بعد از چند باری که آن را گوش کرد، گفت: «عجب ، شوهرش شهید شده🕊 چه صحبتی کرد. احسنت!» 🌹🍃🌹🍃 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
‍ 💟میروم تا مادر بگیرم 💢این جمله را به همراه عکسی از خودش📸 زمانیکه در پرواز ایران به بود در فضای مجازی منتشر کرد. این جمله عجیب بوی میداد. از آن خداحافظی های بی برگشت🚷 💢طوری که خودش گفته بود اینبار آب نریزید❌ و دیگران را خبر نکنید. ساعاتی قبل از ، زمانی که همرزمش از او پرسید کجا میروی؟ چنین پاسخ داد: 👈پیش به سوی بغل مادر💞 حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) 💢باشد که ماهم به حال او دچار شویم که چه حالیست این عاشقانه ♥️ ! ⇜اکنون که در آغوش مادری بگو از چه خبر؟ از پهلوی شکسته اش😭 از جگر گوشه هایش⁉️ راستی از (ع) خبر داری؟ یا که باید سراغش را از نخلستان🌴 و چاه گرفت؟ این بر تو چه میگذرد؟ کمی برایمان بگو...😭😭 🌷 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🔸آقا مهدی به تبعیت از خیلی تأکید داشت و چون حضرت آقا♥️ به دفاع از مردم ، یمن و عراق توصیه داشتند، او هم دوست داشت جزو کسانی باشد که حرف رهبر را اطاعت کرده‌اند☝️ 🔹می‌گفت: دوست دارم با رفتن به جنگ، عصبانی شوند😁 شهید به نماز اول وقت📿 خیلی اهمیت می‌داد و هر جا به مسافرت می‌رفتیم تا صدای را می‌شنید توقف می‌کرد و در مسجد🕌 همان محله نماز می‌خواند و بعد ادامه مسیر می‌داد. به رعایت هم توجه و تأکید بسیاری داشت 🔸قبل از اعزامش با هم به رفتیم، به هر کدام از حرم‌های مطهر✨ که می‌رفتیم، گریه می‌کرد و می‌گفت من آمده‌ام تا امضای قبولی را از اهل بیت(ع) بگیرم😭 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🔥 در بحران/ درگیر روسیه و چین/مراقب درمنطقه باشیم! ✍ ۶۰٪ اردنی‌ها،اصالت فلسطینی دارند! ✍ رفتار دوپهلوی حاکمان اردن را ببینید.اگر روزی وارد و جنگ زرگری با اسرائیل شدند، نخورید! ✍ اولین علامت از و است که موفق به اشغال شامل دمشق،حمص، قنّسرین (روستای قدیمی در حومه حلب) اردن و شده و خود را به ، اسلامی خواهد کرد 🔥پس از فروپاشی و با فتنه ،شهر () به دو بخش غربی و شرقی تقسیم شد.بخش غربی به صهیونیست‌ها هدیه شد و بخش شرقی، درجنگ شش روزه ۱۹۶۷،توسط صهیونیست‌ها از کنترل اردن خارج شد! ✍ گزاره‌های زیر را مرور کنیم: 1⃣ سفیانی با فریب،با ادعای نجات مسلمین وارد نبردهای منطقه میشود 2⃣ سه منطقه شام شامل حلب و حمص و دمشق در کنترل است که با اردنی‌ها مناقشات فراوانی دارند.فلسطین نیز،تحت اشغال است! 3⃣ سفیانی برای اینکه بتواند خود را به عنوان قهرمان اعراب و مسلمین معرفی کند،چه حرکتی کند که محبوب دل مسلمانانی باشد که دهه‌هاست تکه‌ای از خاک مقدس خود را از دست داده‌اند؟ 4⃣ پس از و هرج و مرج در سوریه،شروع و در کشورهای غربی؛یاران و در فرآیند ، صهیونیست‌ها را به لبه‌ی فروپاشی خواهند کشاند 5⃣ آخرین مهره برابر زمینه‌سازان است که پس از خسف ،خروج میکند اللهم صل علی محمدوآل محمد @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
👆ادامه قسمت ۱۱۶ #جانم_میرود 👇 مهیا وسط گریه هایش لبخندی زد: ــ آفرین بخند... دلم پوسید خانم! شهاب ا
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۱۱۷ یک هفته از ماجرا گذشته بود....مهیا، به خاطر زخم هایش، کلی بهانه آورده بود؛ تا مادر و پدرش باور کنند، اتفاقی نیفتاده است.مهیا، به حاج خانومی که به عنوان سخنران، برای جلسه آمده بود؛ نگاهی انداخت. سردرد شدیدی داشت. با دستانش سرش را فشار داد. مریم به او نزدیک شد ــ حالت خوبه؟! ــ نه! سرم درد میکنه! مریم کلید در پایگاه را به سمتش گرفت. ــ برو تو پایگاه، دراز بکش! مهیا، کلید را برداشت و به سمت پایگاه رفت. ــ آخه الان وقت جلسه است؟! آدم بعد شام، میگیره میخوابه! باید بیایم جلسه این وقت شب؟! در پایگاه را باز کرد....وارد شد. چادرش را از سرش برداشت و روی صندلی گذاشت. لیوان آب را برداشت و کمی از آن نوشید. در پایگاه باز شد. ــ مریم! آخه ساعت ۱۰ شب؛ وقت جلسه بود؟! مهیا، برگشت. اما با دیدن نرجس اخم هایش در هم جمع شدند. ــ اخم نکن! اومدم باهات حرف بزنم. مهیا به طرف صندلی رفت. ــ من باهات حرفی ندارم. ــ ولی من دارم. ــ نرجس، حوصله ندارم. سرم هم درد میکنه... ــ حتی اگه موبوط به شهاب باشه؟! مهیا، پوزخندی زد. دیگر با تک تک رفتار های این دختر، آشنا بود. ــ شهاب، یه چیز مهمی رو ازت پنهون کرده! _نرجس! حوصله حرف های تو رو ندارم. تلاش نکن شهاب رو تو دید من بد کنی. پس لطفا برو بیرون، بزار یکم استراحت کنم. نرجس پوزخندی زد و یک قدم جلو آمد. ــ حتی اگه مربوط باشه به رفتنش به... با صدای مریم، نرجس ساکت شد.... مهیا، سر پا ایستاد. مریم، به مهیا که با عصبانیت به نرجس نگاه می کرد؛ خیره شد. ــ نرجس! سارا کارت داره برو... ــ منو بفرست دنبال نخود سیاه! حقشه بدونه! مریم عصبی شد و سعی کرد صدایش بالاتر نرود. ــ بس کن! شهاب خودش باید این موضوع رو بگه! نه من و تو! مهیا، سر درگم به بحثشان نگاه می کرد. ــ اینجا چه خبره؟! ــ هیچی مهیا جان! جلسه تموم شد برو خونه. ــ نه مریم! یه لحظه صبر کن. روبه نرجس گفت: ــ چیه که شهاب، باید بهم بگم. حقمه چی رو بدونم؟! ــ حقته بدونی شهاب داره میره ! مهیا، با چشم های گرد شده؛ فقط به نرجس نگاه می کرد. صدای نرجس در گوشش تکرار می شد. " میره سوریه"... "شهاب داره میره سوریه"... سرش گیج رفت دستش را به صندلی گرفت، تا نیفتد.... مریم سریع به سمتش آمد و کمکش کرد؛ که روی زمین بشیند. مریم نگران به صورت رنگ پریده مهیا نگاه کرد. ــ مهیا! مهیا جان! روبه نرجس گفت: ــ اون لیوان آب رو بده! نرجس که خودش کمی ترسیده بود؛ سریع لیوان را به دست مریم داد. مریم کمی از آب را روی صورت مهیا ریخت و لیوان را به لبانش نزدیک کرد. ــ توروخدا یکم بخور...رنگت پریده مهیا، یکم آب بخور... دستان مهیا را در دست گرفت. دستانش سرد سرد، بودند. ــ یا فاطمه الزهرا! مهیا چرا اینقدر سردی دختر؟! مهیا، سرش را پایین انداخت و شانه هایش از هق هقش، لرزیدند.مریم سریع به طرف موبایلش رفت و شماره شهاب را گرفت. ــ جانم؟! ــ الو... شهاب توروخدا زود بیا پایگاه! ــ چی شده مریم؟! ــ مهیا... حالش اصال خوب نیست! ــ چـییییی؟! مهیا چشه مریم؟! _شهاب بیا فقط!! تماس را قطع کرد و به سمت مهیا رفت. شانه هایش را ماساژ داد. ــ گریه نکن عزیزم! آروم باش! اون میخواست همین امشب خبرت کنه، اما... نگاهش را به نرجس دوخت و سری به نشانه ی تاسف تکان داد... 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌻🍃🌻.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نقطه‌ی استراتژیک جهان در همیشه‌ی تاریخ ⬅️ رازهای پنهان منطقه شام در روایات شیعه ❓اسرار و نزاع‌های پنهان این منطقه چیست؟ 📌برگرفته از جلسات «به وقت شام» عج @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🔥 و گاز سوریه، ⁉️ 📌 آیا ، گنج دیگری نیز دارد؟ ✍ در دهانه‌ی رود خابور و محل اتصال آن با رود در خاک سوریه، روستایی باستانی به نام وجود دارد که بر مبنای تراث مهدوی، محل وقوع بزرگترین جنگ تاریخ، پیش از امام زمان علیه‌السلام، یعنی نبرد قرقیسیا است. 📌 امروزه قرقیسیا از بین رفته و بر آوار آن، شهر ساخته شده که در نزدیکی شهر سوریه است. 🔥 بر سر تصاحب گنج فرات و بین همه‌ی دشمنان شیعه با یکدیگر رخ می‌دهد؛ در حالی که تا پیش از نمایان شدن این گنج عظیم، هم رومیان (غربی‌ها) و هم اتراک (ترکیه)، خودشان بخشی از حامیان سفیانی بوده‌اند، اما با ، به یکباره به طمع به دست آوردن این گنج، علیه هم خواهند جنگید! ✍ امروزه و محل فوق، تحت اشغال گروهک قسد (اکراد و اعراب سکولار تحت حمایت غرب) و اربابان آمریکایی - صهیونیستی آنهاست. منابع بزرگ و دارد که سرقت شده و بین ترکیه، آمریکا، انگلیس و اسرائیل، تقسیم میشود. نیز به بهانه‌ی مبارزه با ، طی چند مرحله، به شمال سوریه لشگرکشی کرده و مناطقی را اشغال نموده ✍ ترکیه در کنار و ، یکی از سه ضلع اصلی بر سر تصاحب گنج فرات در نزدیکی دیرالزور است. 🔥 بالطبع، قرقیسیا بعد از و اشغال و در مسیر حمله به عراق، رخ خواهد داد. زیرا سفیانی، خود، یکی از طرفین جنگ است. ❤️ السلام علیک یا صاحب الزمان 🇮🇷🇵🇸 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
و از اصلی‌ترین برگه‌های آمریکا و رژیم کودک‌کش جهت تقابل با شیعیِ زمینه‌ساز ظهور به رهبری ایران 🔥 آمریکایی‌ها و سگ هار آنها در منطقه،یعنی صهیونیست‌ها توان رویارویی نظامی با را در یک ندارند.اما ابزارهای زیادی در منطقه برای تحمیل فشار به دارند ❌ پیشتر از و جریان منطقه‌ای(سران حاکم بر ترکیه،سعودی، امارات،باکو،مصر، و بحرین)سخن گفتیم. ❌ همچنین از و داخل ایران،مطالبی نوشتیم ❌ از و خود گفتیم! ‼️ از دیگر برگه‌های صهیونیست‌ها به وجود گروهک‌های تروریستی متعدد در خاک میتوان اشاره کرد! (کردها و عرب‌های سوریه)مدعی استقلال و جدایی‌طلبی از حاکمیت مرکزی دمشق هستند! که در احادیث در بحث در نزدیکی ظهور،از آنها با نام یاد گردیده ‼️ همچنین، که ساکن بخشهایی از لبنان،سوریه،فلسطین اشغالی و اردن امروزی هستند،از دیگر ابزارهای فشار به در داخل لبنان و علیه حکومت دمشق در می‌باشند.در روایات،از دروزی‌ها یا قبیله‌ی ،به عنوان دایی‌های سفیانی یاد شده! ✍ وقتی در روز انتخابات آمریکا،دولت خود را یک‌دست میکند و از امثال اسرائیل کاتس و گیدئون ساعر استفاده میکند،یعنی قرار است بیشتر تمرکز خود را از فاز نظامی،به فاز امنیتی تغییر دهد! این به معنی پایان زد و خوردهای نظامی نیست! 🚀🔥 عج ❤️ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕