eitaa logo
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
10.6هزار دنبال‌کننده
30.9هزار عکس
6.2هزار ویدیو
476 فایل
#روزے_یک_صفحه_با_قرآن همراه با ادعیه و دعاهای روزانه و مخصوص و حاجت روایی و #رمان های مذهبی و شهدایی #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات مدیریت کانال و تبادل 👇👇 @Malake_at @Yahosin31مدیر ایتا، تلگرام، eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran
مشاهده در ایتا
دانلود
💙🍃 🍃🍁 .... ✍آیت‌الله بهجت رحمه‌الله اطرافیان و شاگردان خود را بسیار به خواندن نماز روز پنجشنبه توصیه می‌کرد و می‌فرمود: «آیت‌الله سید مرتضی کشمیری هر وقت این نماز را می‌خواند، هدیه‌اے براے او می‌رسید» چهار رڪعت (دو نماز دورکعتی) 👈💎در رکعت اول بعد از حمد ۱۱بار سورۀ توحید 👈💎در رکعت دوم بعد از حمد ۲۱بار سورۀ توحید 👈💎در رکعت سوم بعد از حمد ۳۱بار سورۀ توحید 👈💎در رکعت چهارم بعد از حمد ۴۱بار سورۀ توحید ✨بعد از سلام نماز دوم ۵۱بار سورۀ توحید و ۵۱بار «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» را بخواند ✨ و سپس به سجده برود و ۱۰۰بار «یاالله یاالله» بگوید و هرچه می‌خواهد از خدا درخواست کند. 🌺🍃پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله خداوند متعال بر کسی که این نماز را بخواند و حاجتش را از خدا نخواهد غضب میکند🌺🍃 🍃🌸 از براے مال و ثروت ۲ رڪعت نماز و بعد "سوره یس" بخواند و این عمل را تا ۳ روز انجام دهد اکمل خواهد بود✨ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨﷽✨ #یادت_باشد❤ ✍ #فصل‌‌‌‌نهم ( #اعزام‌حمید) #قسمت141 غروب برادر حمید برای خداحافظی آمد، با حسین
✨﷽✨ ❤ ✍ ( ) جنس تنهایی روز سه شنبه برایم خیلی غریب بود، طعم دلتنگی های غروب جمعه را داشت، دست دلم به کار نمی رفت، فضای خانه را غم گرفته بود. تیک تیک ساعت تنها صدایی بود که به گوش می رسیددوست داشتم عقربه های ساعت را بکشم تا ساعت دو و نیم که حمید زودتر به خانه برگردد، ولی حتی عقربه های ساعت هم با من لج کرده بودند و تکان نمی خوردند. با این که گفته بود شاید دیرتر بیاید سفره غذا را پهن کردم، شاخه گل را وسط سفره گذاشتم، به یاد روزهای اول زندگی که چقدر زود سپری شد. نمی خواستم باور کنم که این آخرین روزهای بودن حمید است، مدام چشم هایم را می بستم و باز می کردم تا باورم بشود زندگی من همه چیزش سر جای خودش است. دلشوره هایم بی علت است، این مأموریت هم مثل همه مأموریت هایی که حمید رفته بود، چند روزی دل تنگی و دوری ولی بعد آن چیزی که می ماند خود حمید است که به خانه بر می گردد. به خودم دلداری می دادم ولی چند دقیقه بعد گویی کسی درون وجودم فریاد می زد این رفتن بی بازگشت است! دوست داشتم تا حمید نیست یک دل سیر گریه کنم ولی اشکهایم تمامی نداشت. حمید آن روز خیلی دیر آمد، تقریبا شب بود که رسید. لباس های نظامی تنش بود، همه هم گل مالی شده بودند، برای آماده سازی قبل از مأموریت به رزمایش رفته بودند. تمام وسایل شخصیش را از محل کار آورده بود، انگار الهامی به او شده باشد، این کار او سابقه نداشت. با این که تا قبل از این حتی دوره های چند ماهه زیادی رفته بود، ولی این اولین باری بود که تمام وسایلش را با خودش آورده بود. پرسیدم: «چرا این همه دیر کردی؟ اینها چیه با خودت آوردی؟ چه کاریه، میری برمی گردی دیگه، چه نیازیه که همه چی رو از محل کار جمع کردی؟». وسایل را روی اوپن کنار اتیکت ها گذاشت و گفت: «خانوم مطمئن باش دیگه به پادگان برنمی گردم، من زیاد خواب نمی بینم، ولی به خواب تکراری رو چندین و چند باره که می بینم، اونم این خواب که دارم از یه جایی دفاع می کنم، تمساحها منو دوره کردن و تکه تکه می کنن ولی من تا آخر همون جا می ایستم. حس می کنم تعبیر این خواب همون دفاع از حرم حضرت زینب (س) باشه. این خواب را قبلا هم برایم تعریف کرده بود، چهره خسته ولی چشمان پر از شوق تماشایی بود، هر چه می گذشت این چشمها دست نیافتنی تر می شد. گفتم: «خبری شده؟ چشمات داد می زنه خیلی زود رفتنی هستی، از اعزامتون چه خبر؟» نگاهش را از من دزدید و داخل اتاق رفت که لباس هایش را عوض کند، گفت: باید لباس هامو بشورم، احتمال زیاد پنج شنبه اعزام می شیم. تا این را گفت دلم هری ریخت، بعد کنسل شدن پروازشان یکی دو روز راحت نفس می کشیدم ولی باز خبر رفتنش بی تابم کرد. سیب زمینی هایی که پوست کنده بودم را داخل ظرف شویی ریختم و به اتاق رفتم، لحظات سختی بود، از طرفی دوست داشتم حميد باشد تا به اندازه تمام نبودنهایش نگاهش کنم و از طرفی دوست داشتم حميد نباشد تا در خلوت و تنهایی به اندازه همه بودن هایش گریه کنم. به زور راضیش کردم تا لباس ها را خودم بشورم، با هر چنگی که به لباس ها می زدم دلم بیشتر آشوب می شد، دور از چشم حمید کلی گریه کردم. شستن لباس ها که تمام شد آنها را جلوی بخاری پهن کردم که زودتر خشک بشود، بعد هم رفتم سراغ درست کردن غذاء سیب زمینی ها را داخل تابه ریختم، گویی با هر هم زدنی تمام روح و روان من هم می خورد. حمید هم مثل من وضعیت روحی مناسبی نداشت، چیزی نمی گفت ولی همین سکوت دنیایی از حرف داشت. راهش را انتخاب کرده بود ولی مگر می شد این دل عاشق را آرام کرد، از هم دوری می کردیم در حالی که هر دو میدانستیم چقدر این جدایی سخت و طاقت فرساست . به چند نفری زنگ زد و حلالیت طلبید، این حلالیت گرفتن ها و عجله برای به سرانجام رساندن کارهای نیمه تمام خبر از سفری بی بازگشت میداد. ... التماس دعای فرج🤲🏼🌹 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌺🍃🌺.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🌺.🍃🌺.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨﷽✨ #یادت_باشد❤ ✍ #فصل‌‌‌‌نهم ( #اعزام‌حمید) #قسمت142 جنس تنهایی روز سه شنبه برایم خیلی غریب ب
✨﷽✨ ❤ ✍ ( ) هیچ مرهمی برای دل عاشقم پیدا نمی کردم. چند دقیقه که گذشت حمید به آشپزخانه آمد و روی چهار پایه نشست. با این که مشغول آشپزی بودم سنگینی نگاهش را حس می کردم، بغض کرده بودم، سعی می کردم گریه نکنم و خودم را عادی جلوه بدهم. تا کنارم ایستاد و نگاهش به نگاهم گره خورد دیگر نتوانستم جلوی اشک هایم را بگیرم، با گریه من اشک حمید هم جاری شد. دستم را گرفت و با صدای لرزان پر از حزن و دل تنگی در حالی که اشک هایم را پاک می کرد گفت: فرزانه، دلم رو لرزوندی ولی ایمانمو نمی تونی بلرزونیا! تا این جمله را گفت تکانی خوردم، با خودم گفتم: «چکار داری می کنی فرزانه؟ تو که نمی خواستی از زنهای نفرین شده روزگار باشی پس چرا حالا داری دل همسرتو می لرزونی؟. نگاهم را به نگاهش دوختم به آرامی دستم را از دستش کشیدم و گفتم: حمید خیلی سخته، من بدون تو روزم شب نمیشه، ولی نمی خوام یاریگر شیطان باشم. تو رو به امام زمان (عج) می سپارم، دعا می کنم همه عاقبت بخیر بشیم». لبخند روی لبهایش نشست، لبخندی که مرهم دل زخمی ام بود، کاش می توانستم این لبخند را قاب کنم و به دیوار بزنم و تا همیشه نگاهش کنم تا ایمانم از سختی روزگار متزلزل نشود. این حرفها هم حمید را آرام کرد و هم وجود متلاطم مرا به ساحل آرامش رساند، گفت: «یادت رفته تو بهترین روز زندگیمون برای شهادتم دعا کردی؟» پرسیدم: «چطور؟ روزهایی که پیش تو بودم همه قشنگ بوده، کدوم روز منظورته؟». گفت: «یادته سر سفره عقد بهت گفتم دعا کن آرزوی من بر آورده بشه، من همون جا از خدا خواستم زودتر شهید بشم، تو هم از خدا خواستی دعای من هر چی که هست مستجاب بشه». شبیه کسی که سوار ماشین زمان شده باشد ذهنم به لحظات عقدمان پر کشید، روزی که حمید شناسنامه اش را جا گذاشته بود، خیلی دیر رسید ولی حالا خیلی زود میخواست برود! باید خوشحال می بودم یا ناراحت؟ برای نبودنش پیش خودم دعا کرده بودم یا برای جدایی و آسمانی شدنش؟ ... التماس دعای فرج🤲🏼🌹 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌺🍃🌺.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🌺.🍃🌺.═╝
🔴سپاسگزاری خداوند از حضرت ابراهیم علیه السلام! 🌸 یکی از مصادیق بسیار بزرگِ اطاعت فرمان­ پروردگار متعال است. 🌟خدا جشن جهانی گرفته است که بنده‌ای به نام ابراهیم دارم. دستورالعمل‌هایی بسیار خطرناک به او داده‌ام و او نه نگفت، بلکه گفت چشم و انجام داد. ❤️خداوند این را جشن می‌گیرد، که به ما یاد بدهد آن چیزی که من از شما می‌خواهم اطاعت فرمان است چیز دیگری نمی‌خواهم. ✨خدا به حضرت ابراهیم گفت که خودت باید سر پِسَرت را بِبُرّی! کسی تا به حال این کار را نکرده است 🌹 ولی به ابراهیم وحی شد و باور کرد که حکم خداست و خودش را آماده کرد و پسرش اسماعیل را سوار بر الاغ کرد رفتند به منی، او را خوابانید که جِدّی سرش را بِبُرّد. ⚡️ پدر، یگانه فرزندش را که خدا در آخر عمر به او داده است با دست خودش به قربانگاه برد و برای این اطاعت فرمان آماده شد. 🔴این اطاعت فرمان مثل اطاعت فرمانِ ماها که باید صبح دو رکعت نماز بخوانیم و ظهر چهار رکعت نیست بلکه این اطاعت فرمان با تمام هستی او مساوی است و چون حضرت ابراهیم نه نگفت و گفت چَشم، خدا برای او جشن گرفت. 🌟خدا هم کارهای ممتازی را به او داد؛ مثل این که کعبه را به دست او ساخت که تا امروز مقام ابراهیم یکی از مناسک است و همه باید دو رکعت نماز در آن جا به یاد إبراهیم‌خلیل که آنجا می‌ایستاد و کعبه را با پسرش اسماعیل می‌ساخت بخوانند 💠 یا این که ما باید در روز منی در مناسک حج قربانی کنیم به یاد همان قربانی إبراهیم‌خلیل که یادمان نرود بهترین خدمت در پیشگاه پروردگار متعال اطاعت فرمان ما در مقابل فرمانِ اوست. این از همه بهتر است. مرحوم آیت الله خوشوقت ره ♥️ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ♥️ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🔴 زیارت امام حسین علیه السلام در شب و روز عید قربان و فطر 🔵 بدان که علما برای این دو عید شریف، دو زیارت نقل کرده‌اند: یکی زیارتی که برای «شب‌های قدر» ذکر شده و دیگر این زیارت است که ذکر می‌شود و از کلمات ایشان ظاهر می‌گردد که زیارتی که گذشت برای روزهای عید فطر و عید قربان است و زیارتی که ذکر می‌شود برای شب‌های عید فطر و قربان؛ _ 🔻 زیارت حضرت اباعبداللّٰه الحسین علیه السلام در شب عید قربان و فطر: 👉 https://b2n.ir/q21514 🔻 زیارت حضرت اباعبداللّٰه الحسین علیه السلام در روز عید قربان و عید فطر: 👉 از کتاب شریف مفاتیح الجنان @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🔴 احیاء شب عید قربان 🔵 امام كاظم عليه السلام: على ابن ابى طالب عليه السلام فرمود: «اين، مرا شادمان مى‏ سازد كه هر شخص در طول سال، خودش را در چهار شب [براى عبادت،] فارغ سازد: 🔺 شب عيد فطر 🔺 شب عيد قربان 🔺 شب نيمه شعبان 🔺 و شب اوّل ماه رجب 📚 مصباح المتهجد ص ۸۵۲ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🟢 دعای ندبه در ۴ روز سفارش شده است: 🌺 روز جمعه 🌺 عید قربان 🌺 عید غدیر 🌺 عید فطر 🔵 در روز عید قربان غسل بسیار سفارش شده است و قربانی کردن سنت موکد است که با ریختن اولین قطره خون قربانی به زمین گناهان صاحب قربانی بخشیده میشود. @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
مداحی آنلاین - نگاهی به عید قربان - رهبر معظم انقلاب.mp3
2.72M
نگاهی به عید قربان مقام معظم رهبری ‎‌‌‌‌‌‌ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من ڪفتر جلدٺ همہ دم بوده و هسٺم سخٺ اسٺ ڪه دور از حرمٺ زنده بمانم محزون شده ام از غم هجران تو آقا تاکے ز رهِ دور سلامٺ برسانم ❤️ 🌙 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
مداحی_آنلاین_دوباره_دارم_هوای_دیدن_کربلا_نریمانی.mp3
5.41M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃دوباره دارم هوای دیدنِ کربلا 🍃باَبیٖ اَنْتَ وَ اُمّیٖ یا شَهیدَ البُکاء 🎤 🌷 🌷 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 @zohoreshgh ❣ ﷽❣ 🌷 #اعمال_شب_جمعه 💚 شب جمع
نماز و دعای کمیل و دعای پر فیض شب جمعه برای دستیابی به پست مورد نظر روی ریپلی کلیک کنید 🌺😍
4_5830389285089447401.mp3
5.64M
"ردپای عشق در عید قربان " ※ چند کلمه کلیدی در رابطه‌ی میان ما و خدا تعریف شده که اگر درست فهمشان نکنیم، عملاً رشدی هم برایمان رخ نخواهد داد. مثل واژه‌ی " " ! ※ عشق همانی نیست که غالب ما فکر میکنیم! ویژه @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عید قربان، عیدِ همه‌ی مسلمانان نیست! حتی عیدِ تمام حاجیان نیست! ✘ این عید فقط مخصوص یکدسته از انسانهاست، با یک ویژگی✘ آپارات | سایت منتظر | اینستاگرام @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨ چشم من بهر تماشاى «حرم» بى‌تاب است نه فقط تاب ندارد كه همى بى خواب است مى‌شد اى كاش كه هرهفته بيايم پا بوس اين «حرم» آينه اى از «حرم» ارباب است 😍✋ اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ 💌💌💌💌💌💌💌💌💌 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
عمری است که ما منتظریم تا که ببینیم گل رویت کی می شود آقا تو بیایی و شود دیده ما محو تماشای وجودت 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " به رسم وفای هر شب بخوانیم 😍 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
❣ 🔅السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه... 🌱سلام بر تو ای مولایی که زمین و زمینیان، عطر خدا را تنها از وجود تو می شنوند. عیدتان مبارک مولای من ای غریب ترین حاجی هر ساله ؛ کاش بیاموزیم ... پیش پایت... همه زنجیرهای وجودمان را، سر ببریم... تا بیابیم.. آنچه را که قرنهاست در حسرتش، زمین گیر شده‌ايم! @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این پست هر شب تکرار می شود یک فاتحه و سه توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد