eitaa logo
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
10.6هزار دنبال‌کننده
30.9هزار عکس
6.2هزار ویدیو
476 فایل
#روزے_یک_صفحه_با_قرآن همراه با ادعیه و دعاهای روزانه و مخصوص و حاجت روایی و #رمان های مذهبی و شهدایی #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات مدیریت کانال و تبادل 👇👇 @Malake_at @Yahosin31مدیر ایتا، تلگرام، eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هركسی در پی آن‌است به جایی برسد سر نهادن به كف پای تو ما را خوشـتر 😍✋ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
😍✋ ❤️ دل اگـر پاڪــ نباشد نمیـآید آقــا نوع عابر بہ تمیزےِ گذر وابستہ اسٺ گوشہ چشمے نڪند زندگےِ ما مرگ اسٺ مثل طفلےڪه بہ الطاف پدر وابستہ اسٺ باید از دورے آقــا همگے دق بڪنیم تابداند ڪه دل ما چقدر وابستہ اسٺ 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
قبل از تو دلم گلی که نيکوست نداشت همچون تو پدر که فاطمی خوست نداشت از بس که تو ماهی پدرم "سید علی" والله نمی شود تو را دوست نداشت @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💓🍃 چرا عاشـ😍ـق خدا نباشم؟! وقتے ڪہ بہ من گفتــ تو ریحانہ ے خلقتـــ منــی🙋🏻❤️ 💚فَاِنَّ المَرأَةَ رَیحانهُ💚 من ‌هم‌ ریحانه ی خدامـــــ😍🙋🏻 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
"سه شنبه"﷽" "۱۰۰مرتبه" ✨یا ارحم الراحمین✨ ✨ای مهربان ترین مهربانان✨ 🌙دیگرگناه نمی کنم 🌙 🌻 ✅هرکس نمــازسه‌شنبه را بخواندبرایش هزاران شهرازطلا دربهشت بسازند↯ دورکعت؛ درهر رکعت بعدازحمدیک بارسوره تین توحیدفلق ناس 👇 جمال الاسبوع بکمال العمل المشروع . ص 77 . @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
tavassol-mansuri.mp3
5.55M
❣️ با روضه 🕊💌 🎤 حاج مهدی الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج هر سه شنبه به نیت ظهور (عج) دعای توسل می خوانیم بارانی و دلگیر هوایِ بی تو محزون و غم انگیز نوای بی تو برگرد که بیقرارم و بیتابم بیزارم از این سه شنبه هایِ بی تو! تعجیل درظهور مولاعج متن دعا👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/135 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
📆 تاریخ تکرار می‌شود. حرملهٔ دیروز، کودک شش‌ماهه را هدف می‌گیرد و شمر امروز، نوزاد هفت‌روزه را… هل من ناصر ینصر المظلوم؟ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غزه...💔 جز ماه حسین در جهان ماهی نیست در سینه به جز خروشی و آهی نیست دنبال حسین خود اگر آمده ای جز جاده “غزه – کربلا” راهی نیست @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دخترم را از من گرفتند، می‌خواستم برایش جشن تولد بگیرم 🔻عزاداری دردناک پدر فلسطینی برای دخترش که توسط ارتش رژیم صهیونیستی کشته شد. 💔 😭 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
کی گفته مرد گریه نمی‌کنه؟ اتفاقا مرد تا به گریه نیفته که مرد نمیشه اینجا فلسطین، وداع پسر با مادر شهیدش @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - نماهنگ ما پیروزیم - گروه سرود وصال تهران.mp3
3.51M
✌️ 🇵🇸🇮🇷 ⏯ 🍃چون طوفان می‌خیزیم 🍃بت‌ها را به هم می‌ریزیم 🎙 🇵🇸🇮🇷 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✌️ #طوفان_الاقصی🇵🇸🇮🇷 ⏯ #نماهنگ #حماسی #انقلابی 🍃چون طوفان می‌خیزیم 🍃بت‌ها را به هم می‌ریزیم 🎙 #
🔻 فصل ظهور آمده، دنیا! بلند شو... 🟡 موسی عصا زده ‌است به دریا، بلند شو صبرا! به پای خیز و شتیلا! بلند شو 🟡 ایران! غیور باش و فلسطین! صبور باش طوفان شده ‌است، مسجدالاقصی! بلند شو 🟡 تا قدس را ز پنجهٔ صهیون درآوری مسجد! فرو مریز، کلیسا! بلند شو 🟡 ای غزّه‌! کوه باش که آتشفشان شوی گیرم که اوفتاده‌ای از پا، بلند شو 🟡 زانو مزن! که سروِ سراپا مقاوم است ای ریشهٔ مقاومت! از جا بلند شو 🟡 لبنان! غرور شیعه تویی، یا علی بگو ای اقتدا نموده به زهرا! بلند شو 🟡 هل مِن معینِ کیست که ما را صدا زده ‌است؟! لشکر کشیده شمر، عراقا! بلند شو 🟡 آب این طرف محاصره، آن‌سوی کودکان فریاد می‌زنند که سقّا! بلند شو 🟡 ایران! یمن! عراق! مهیّای وصل باش فصل ظهور آمده، دنیا! بلند شو ✍️ محسن ناصحی 📖 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃 ✫⇠ #قسمت_صد_وشصت_
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ 🌷🍃 ✫⇠ گفتم: «نه، تو جبهه و امام را بیشتر از ما دوست داری.» از دستم کلافه شده بود گفت: «قدم! امروز چرا این طوری شدی؟ چرا سربه سرم می گذاری؟!» یک دفعه از دهانم پرید و گفتم: «چون دوستت دارم.» این اولین باری بود که این حرف را می زدم.. دیدم سرش را گذاشت روی زانویش و های های گریه کرد. خودم هم حالم بد شد. رفتم آشپزخانه و نشستم گوشه ای و زارزار گریه کردم. کمی بعد لنگان لنگان آمد بالای سرم. دستش را گذاشت روی شانه ام. گفت: «یک عمر منتظر شنیدن این جمله بودم قدم جان. حالا چرا؟! کاش این دم آخر هم نگفته بودی. دلم را می لرزانی و می فرستی ام دم تیغ. من هم تو را دوست دارم. اما چه کنم؟! تکلیف چیز دیگری است.» کمی مکث کرد. انگار داشت فکر می کرد. بین رفتن و نرفتن مانده بود. اما یک دفعه گفت: «برای دو سه ماهتان پول گذاشته ام روی طاقچه. کمتر غصه بخور. به بچه ها برس. مواظب مهدی باش. او مرد خانه است.» گفت: «اگر واقعاً دوستم داری، نگذار حرفی که به امام زده ام و قولی که داده ام، پس بگیرم. کمکم کن تا آخرین لحظه سر حرفم باشم. اگر فقط یک ذره دوستم داری، قول بده کمکم کنی.» 💟ادامه دارد... نویسنده: 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃 ✫⇠ #قسمت_صد_وشصت_
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ 🌷🍃 ✫⇠ قول دادم و گفتم: «چشم.» از سر راهش کنار رفتم و او با آن پای لنگ رفت. گفته بودم چشم؛ اما از درون داشتم نابود می شدم. نتوانستم تحمل کنم. قرآن جیبی کوچکی داشتیم، آن را برداشتم و دویدم توی کوچه. قرآن را توی جیب پیراهنش گذاشتم. زیر بغلش را گرفتم تا سر خیابان او را بردم. ماشینی برایش گرفتم. وقتی سوار ماشین شد، انگار خیابان و کوچه روی سرم خراب شد. تمام راهِ برگشت را گریه کردم. این اولین باری بود که یک هفته بعد از رفتنش هنوز رشته زندگی دستم نیامده بود. دست و دلم به هیچ کاری نمی رفت. مدام با خودم می گفتم: «قدم! گفتی چشم و باید منتظرِ از این بدترش باشی.» از این گوشه اتاق بلند می شدم و می رفتم آن گوشه می نشستم. فکر می کردم هفته پیش صمد اینجا نشسته بود. این وقت ها داشتیم با هم ناهار می خوردیم. این وقت ها بود فلان حرف را زد. خاطرات خوب لحظه هایی که کنارمان بود، یک آن تنهایم نمی گذاشت. خانه حزن عجیبی گرفته بود. غم و غصه یک لحظه دست از سرم برنمی داشت. همان روزها بود که متوجه شدم باز حامله ام. انگار غصه بزرگ تری از راه رسیده بود. باید چه کار می کردم؛ چهار تا بچه. من فقط بیست و دو سالم بود. 💟ادامه دارد... نویسنده: 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃 ✫⇠ #قسمت_صد_وشصت_
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ 🌷🍃 ✫⇠ چطور می توانستم با این سن ّ کم چرخ زندگی را بچرخانم و مادر چهارتا بچه باشم. خدایا دردم را به کی بگویم. ای خدا! کاش می شد کابوسی دیده باشم و از خواب بیدار شوم. کاش بروم دکتر، آزمایش بدهم و حامله نباشم. اما این تهوع، این خواب آلودگی، این خستگی برای چیست. دو سه ماهی را در برزخ گذراندم؛ شک بین حامله بودن و نبودن. وقتی شکمم بالا آمد. دیگر مطمئن شدم کاری از دستم برنمی آید. توی همین اوضاع و احوال، جنگ شهرها بالا گرفت. دم به دقیقه مهدی را بغل می گرفتم. خدیجه و معصومه را صدا می زدم و می دویدیم زیر پله های در ورودی. با خودم فکر می کردم با این همه اضطراب و کار یعنی این بچه ماندنی است. آن روز هم وضعیت قرمز شده بود. بچه ها را توی بغلم گرفته بودم و زیر پله ها نشسته بودیم. صدای ضد هوایی ها آن قدر زیاد بود که فکر می کردم هواپیماها بالای خانه ما هستند. مهدی ترسیده بود و یک ریز گریه می کرد. خدیجه و معصومه هم وقتی می دیدند مهدی گریه می کند، بغض می کردند و گریه شان می گرفت. نمی دانستم چطور بچه ها را ساکت کنم. کم مانده بود خودم هم بزنم زیر گریه. با بچه ها حرف می زدم. برایشان قصه می گفتم، بلکه حواسشان پرت شود، اما فایده ای نداشت. در همین وقت در باز شد و صمد وارد شد. بچه ها اول ترسیدند. مهدی از صمد غریبی می کرد. چسبیده بود به من و جیغ می کشید. 💟ادامه دارد... نویسنده: 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
💎‌جهت :💎 🎀هر کس با ایمان این آیات را به مدت یک هفته از روز شنبه در عقب هر نمازی با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند خداوند متعال همه کارها را بر او آسان کند و به آرامش ٬ مشکلات و سختی ها از گردن او بردارد 🔖آیه ۶۶ الی آیه اخر سوره انفال :⇓ ⇓ 🔹🔹الآنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُواْ أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿۶۶﴾🔸🔸 🔚الی آیه اخر سوره انفال 📗منبع : خواص آیات قران کریم ص ۸۵ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🍃🍂 یافتن راه و گشادگی امور 🍃🍂 🖊 ۷۴ مرتبه ذکر ‌فوق جهت راه یافتن و گشادگے امور بسیار موثر است @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨عارف وارسته مرحوم كشميری در استغاثه به ❀حضرت ابوالفضل عليه السلام❀ جهت ، اين نماز و توسل را توصیه نموده بودند: 1⃣ دو (2)رکعت نماز حاجت خوانده شود و به حضرت ابوالفضل هديه شود ، 2⃣ بعد تسبيح حضرت زهرا صلي الله عليها خوانده و باز ثوابش هديه شود ، 3⃣ وسپس (133)مرتبه خوانده شود : ✨🍃يا کاشِفَ الکَرب عَن وَجه الحُسَين اِکشِف کَربي بِحَقِ اَخيکَ الحُسَين. منبع : روح و ریحان ص 103 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌛 🌜 🌸✨توسل به امیر المومنین علی علیه السلام برای قضاء حاجت و دفع مشکلات بسیار مجرب است بصورت زیر ؛ 1⃣👈110 مرتبه یا مُفَرِّجَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ اَخیهِ رَسُولِ اللهِ صَلَّیَ اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ فَرِّجِ الْیَومَ کَرْبِی بِحَقِّ اَخیکَ رَسُولِ اللهِ صَلَّیَ اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ فی عافِیَة ٍ 2⃣ 👈110 مرتبه یا عَلِیُّ 📚تحفة الرضویة ص 215 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✅گره گشایی با قرآن و ادعیه 🔶 🔶 برای داشتن فرزندی صالح روز یکشنبه بین نماز مغرب و عشا دو رکعت نماز گذارد در رکعت اول حمد به همراه ۱۳ بار سوره تکاثر در رکعت دوم حمد به همراه ۱۱ بار سوره تکاثر خوانده و بعد از سلام نماز به سجده رود و برای صالح شدن فرزندان خود دعا کند ،سپس در همان سجده پانصد مرتبه صلوات بفرستد. 🔴این نماز را بهتر است پدر بخواند ،البته مادر هم می تواند بخواند. 📚مخزن تعویذات عملیه @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕