eitaa logo
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
9.7هزار دنبال‌کننده
29.9هزار عکس
5.7هزار ویدیو
475 فایل
#روزے_یک_صفحه_با_قرآن همراه با ادعیه و دعاهای روزانه و مخصوص و حاجت روایی و #رمان های مذهبی و شهدایی #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات مدیریت کانال و تبادل 👇👇 @Malake_at @Yahosin31مدیر ایتا، تلگرام، eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran
مشاهده در ایتا
دانلود
👆ادامه قسمت ۱۱۶ 👇 مهیا وسط گریه هایش لبخندی زد: ــ آفرین بخند... دلم پوسید خانم! شهاب اشک های مهیا را پاک کرد. در زده شد. ــ بفرما! مریم، وارد اتاق شد. با دیدن لبخند روی لب مهیا و شهاب، خودش هم لبخندی زد. ــ شرمنده! ولی خاله مهلا، چند بار زنگ زده. اینبار دیگه نمیدونم چه بهونه ایی بیارم. شهاب دستش را دراز کرد. _گوشی رو بده بی زحمت. مریم، از اتاق بیرون رفت. شهاب تلفن را به طرف مهیا گرفت. ــ آروم باش، به مامانت زنگ بزن. نزار نگرانم باشه. مهیا شماره ی مادرش را گرفت. ــ الو... ــ الو... مهیا مادر! چرا جواب نمیدی؟! ــ شرمنده مامان دستم بند بود. ــ مادر صدات گرفته؟! مهیا، بغض کرد. شهاب دستش را گرفت و زمزمه کرد که آرام باشد. ــ آره... صدام گرفته مامان... ــ مواظب خودت باش عزیزم! ــ چشم مامان! ــ به شهاب و مریم هم، سالم برسون. ــ باشه ــ خداحافظ عزیزم! ــ خداحافظ! شهاب، تلفن را از دست مهیا گرفت. صدای مریم از پشت در به گوش رسید. ــ بچه ها، بیاید شام! شهاب به مهیا کمک کرد، تا از روی تخت بلند شود. ــ بیا! بریم شام بخوریم. مهیا، به شهاب نگاهی انداخت؛ و خدا را شکر کرد؛ که شهاب را در کنار خودش داشت... 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌻🍃🌻.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۱۱۷ یک هفته از ماجرا گذشته بود....مهیا، به خاطر زخم هایش، کلی بهانه آورده بود؛ تا مادر و پدرش باور کنند، اتفاقی نیفتاده است.مهیا، به حاج خانومی که به عنوان سخنران، برای جلسه آمده بود؛ نگاهی انداخت. سردرد شدیدی داشت. با دستانش سرش را فشار داد. مریم به او نزدیک شد ــ حالت خوبه؟! ــ نه! سرم درد میکنه! مریم کلید در پایگاه را به سمتش گرفت. ــ برو تو پایگاه، دراز بکش! مهیا، کلید را برداشت و به سمت پایگاه رفت. ــ آخه الان وقت جلسه است؟! آدم بعد شام، میگیره میخوابه! باید بیایم جلسه این وقت شب؟! در پایگاه را باز کرد....وارد شد. چادرش را از سرش برداشت و روی صندلی گذاشت. لیوان آب را برداشت و کمی از آن نوشید. در پایگاه باز شد. ــ مریم! آخه ساعت ۱۰ شب؛ وقت جلسه بود؟! مهیا، برگشت. اما با دیدن نرجس اخم هایش در هم جمع شدند. ــ اخم نکن! اومدم باهات حرف بزنم. مهیا به طرف صندلی رفت. ــ من باهات حرفی ندارم. ــ ولی من دارم. ــ نرجس، حوصله ندارم. سرم هم درد میکنه... ــ حتی اگه موبوط به شهاب باشه؟! مهیا، پوزخندی زد. دیگر با تک تک رفتار های این دختر، آشنا بود. ــ شهاب، یه چیز مهمی رو ازت پنهون کرده! _نرجس! حوصله حرف های تو رو ندارم. تلاش نکن شهاب رو تو دید من بد کنی. پس لطفا برو بیرون، بزار یکم استراحت کنم. نرجس پوزخندی زد و یک قدم جلو آمد. ــ حتی اگه مربوط باشه به رفتنش به... با صدای مریم، نرجس ساکت شد.... مهیا، سر پا ایستاد. مریم، به مهیا که با عصبانیت به نرجس نگاه می کرد؛ خیره شد. ــ نرجس! سارا کارت داره برو... ــ منو بفرست دنبال نخود سیاه! حقشه بدونه! مریم عصبی شد و سعی کرد صدایش بالاتر نرود. ــ بس کن! شهاب خودش باید این موضوع رو بگه! نه من و تو! مهیا، سر درگم به بحثشان نگاه می کرد. ــ اینجا چه خبره؟! ــ هیچی مهیا جان! جلسه تموم شد برو خونه. ــ نه مریم! یه لحظه صبر کن. روبه نرجس گفت: ــ چیه که شهاب، باید بهم بگم. حقمه چی رو بدونم؟! ــ حقته بدونی شهاب داره میره ! مهیا، با چشم های گرد شده؛ فقط به نرجس نگاه می کرد. صدای نرجس در گوشش تکرار می شد. " میره سوریه"... "شهاب داره میره سوریه"... سرش گیج رفت دستش را به صندلی گرفت، تا نیفتد.... مریم سریع به سمتش آمد و کمکش کرد؛ که روی زمین بشیند. مریم نگران به صورت رنگ پریده مهیا نگاه کرد. ــ مهیا! مهیا جان! روبه نرجس گفت: ــ اون لیوان آب رو بده! نرجس که خودش کمی ترسیده بود؛ سریع لیوان را به دست مریم داد. مریم کمی از آب را روی صورت مهیا ریخت و لیوان را به لبانش نزدیک کرد. ــ توروخدا یکم بخور...رنگت پریده مهیا، یکم آب بخور... دستان مهیا را در دست گرفت. دستانش سرد سرد، بودند. ــ یا فاطمه الزهرا! مهیا چرا اینقدر سردی دختر؟! مهیا، سرش را پایین انداخت و شانه هایش از هق هقش، لرزیدند.مریم سریع به طرف موبایلش رفت و شماره شهاب را گرفت. ــ جانم؟! ــ الو... شهاب توروخدا زود بیا پایگاه! ــ چی شده مریم؟! ــ مهیا... حالش اصال خوب نیست! ــ چـییییی؟! مهیا چشه مریم؟! _شهاب بیا فقط!! تماس را قطع کرد و به سمت مهیا رفت. شانه هایش را ماساژ داد. ــ گریه نکن عزیزم! آروم باش! اون میخواست همین امشب خبرت کنه، اما... نگاهش را به نرجس دوخت و سری به نشانه ی تاسف تکان داد... 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌻🍃🌻.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
🌹🍃دعا برای و بازگشت به خانواده 💜👈هر گاه زندانی بر این دعا در هر شب 70 مرتبه مداومت کند آزاد گردد و به خانواده خویش ملحق شود 🌸✨«أَسْتَلْطِفُ‏ اللَّهَ لِما‏ یَشاءُ لِلتَّیسیرِ ما اَخافُ تَعْسِيرَهُ فَاِنَّ تَيْسِيرَ الْعَسِيرَ عَلَی اللهِ یَسیرٌ و اِنَّ اللهَ علی کُلِّ شَی ءٍ قَدیرٌ اللَّهُمَ‏ صَلِ ‏عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏ مُحَمَّدٍ وَ اَلْطُفْ لِی فی اَمری فَاِنَّکَ لَطیفٌ لِما تَشاءٌ» ✨🌸 📚منابع : کلیات مجمع الدعوات ص 157  @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
  🛡یڪے از ختم هاے بسیار مجرب و پر فیض براے گشایش ڪارهاے مادے   🌤صبح ها بعد از نماز صبح 70 مرتبـہ گفتن   🌿🍇لا فتے الا علے لا سیف الا ذوالفقار 🍇🌿   🔆 و شب ها بعد از نماز مغرب 110 مرتبـہ صلوات فرستادن است   📚صلوات ڪلید حل مشڪلات ص 53 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
  💮 آیت اللـہ العظمے شبیرے زنجانے فرمودند : ☄️ بـہ چند واسطـہ از مرحوم آقا سید مرتضے ڪشمیرے نقل است ڪـہ ☄️ ایشان هم از حضرت بقیة اللـہ نقل ڪردہ اند ڪـہ براے رفع مشڪلات این دعا خواندہ  شود :     🌿🔮 يا مَنْ اِذا تَضايَقَتِ اْلاُمُورُ فَتَحَ لَنا باباً لَمْ تَذْهَبْ اِلَيْهِ اْلاَوْهامُ، فَصَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ وَافْتَحْ لِاُمُوريَ الْمُتَضايَقَةِ باباً لَمْ يُذْهَبْ اِلَيْهِ وَهْمٌ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ🔮🌿   📚 روزنـہ هایے از عالم غیب – سید محسن خرازے – ص 407 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌹🍃 هنگام از : ✨پيامبر گرامى اسلام (صلي الله عليه و آله) در روايتى درباره آداب و اذكار بيرون آمدن از خانه چنين فرمودند : 💜👈كسى كه هنگام خروج از منزل بگويد: بسم الله الرحمن الرحيم دو فرشته مى‌گويند : هدايت شدى . 💜👈و اگر بگويد لا حول و لا قوة الا بالله مى گويند: حفظ شدى . 💜👈و اگر بگويد توكلت على الله مى گويند: بى‌نياز شدى . 🔥در اين هنگام شيطان مى گويد : چگونه مى توانم در بنده اى كه هدايت شده ، حفظ گرديده و بى نياز شده است ، نفوذ كنم . 📚ثواب الاعمال ، ص 349 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
  ✴️ یڪے از بزرگان گفتـہ است : 🍥 اگر ڪسے اسم شریف المحصے را در روز جمعـہ 1555 مرتبـہ بگوید ⚡️ حساب روز قیامت برایش آسان مے گردد . 💎 حضرت امام رضا علیـہ السلام همین عدد را در شب جمعـہ ذڪر ڪردہ اند 🔖 و بعضے براے هر روز همین عدد را ذڪر ڪردہ اند .   📚بحر الغرائب ص 100 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌖🌖 آخرالزمان وراهکارهای حفظ دین ‼️ده راهکار برای نزدیک شدن به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) ... 🎙استاد عج @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘هرکاری می‌کنید به نیت امام زمان انجام بدید... عج 🌺 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
1829052163_-1036894806.mp3
7.57M
🔈 🔰 جلسه دوم * صدای آسمانی و بشارت جناب حرّ به بهشت [2:05] * چرا جناب حرّ در ابتدا، مقابل امام حسین (علیه السلام) ایستاد و راه را بر ایشان بست؟ [2:41] * درسی از جناب حرّ => تمسخر بی‌دینان تو را نترساند! [4:05] * نحوه برخورد امام حسین (علیه السلام) با ابراز پشیمانی حر بن یزید ریاحی [5:23] * اثر وضعی اشتباه حرّ [7:01] * ماجرای شاه‌ صفوی و شکافتن قبر یکی از شهدای کربلا [7:40] * خواب «ملا علی کنی» و خبر اعطای مرجعیت به ایشان توسط جناب حرّ [9:20] * فُطرس مَلَک از کارگزاران دستگاه امام حسین (علیه السلام) [10:04] * بر اژدهای نفْست پا بگذار تا ره صد ساله را یک شبه طی کنی [10:40] ⏰ مدت زمان: ۱۴:۳۹ 📆 ۱۴۰۳/۰۱/۱۷ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_6044038168326443144.mp3
2.94M
🔸 سیری در فضائل بی‌انتهای ذکر شریف صلوات 🎧 قسمت چهاردهم @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
یاد خدا ۵۸.mp3
10.3M
مجموعه ۵۸ | √ سیری ناپذیری در شهرت، مال، مقام، قدرت، و ... چگونه در کسی رشد کرده و تمام روح او را دربر می‌گیرد؟ چگونه می‌توان آنرا کنترل کرد ؟؟ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
دل ، پا دَریِ کُهنهٔ در زیرِ پایِ توست آشفته ای که مُضطربِ توست با اِذنِ به دلم رتبه داده اند شُکرِ خدا که هر گدایِ توست 🌷 🌼 🌙 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
مداحی_آنلاین_بال_و_پرم_باش_پویانفر_هلالی.mp3
3.33M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃بال و پرم باش تاج سرم باش 🍃به یاد من شبای جمعه تو حرم باش 🎙 🎙 🌷 🌙 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
Farahmand.Komeil.mp3
30.74M
🌺 مخصوص شب های جمعه☝️☝️ 🎙 👈 متن دعای کمیل👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/51 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/192 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/51 و دعای پر فیض شب جمعه 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/198 برای دستیابی به پست مورد نظر روی لینک کلیک کنید 🌺😍👆👆👆
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨ معمار می شوی و بنای تو می شوم مانند یک ضریح برای تو می شوم قلب مرا به پای ضریح ات گره بزن بیمارم و دخیل شفای تو می شوم 😍✋ اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ ع👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/132 💌💌💌💌💌💌💌 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
بارها از همه جا و همه ڪس رانده شدم این تو بــودی ڪه مــرا باز پناهــم دادی این همه قلب تو را با گنهـم خون ڪردم باز تــا آمــدم از راه ، تـــــو راهـــم دادی به رسم وفای هر شب بخوانیم 😍 متن دعا و طریقه خواندن نماز عج 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/102 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
سلام امام زمانم✋🌸 مولاي غریبم ، چشم براه شمایم!! بسان روزه‌دار که در انتظار اذانِ بسان بیابان که در حسرت بارانِ بسان بیمار که بیقرار طبیبِ بسان تشنه که در جستجوے آبِ بسان یتیم که در رویاے پدرِ اے تمام آرزوے من، اے معناے بودنم، اے تمام هستی من، بسیار دلتنگم، پس تو کجایی ...؟ 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این هر شب تکرار می‌شود یک فاتحه و سه توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد ...: 🌼🍀🌼قرار هر شبمان یک ختم قرآن👇🏻 ( 3سوره توحید) به نیت سلامتی وتعجیل در فرج مولایمان صاحب الزمان عج 🌼🍀 ❤️✨هروقت‌میری‌رختخوابٺ یه‌سلامۍ‌هم‌به‌امام‌زمانٺ‌بده ۵دقیقه‌باهاش‌‌حرف‌بزن چه‌میشودیه‌شبی‌به‌یاد‌کسی‌باشیم‌که هرشب‌به‌یادمان‌هست... 🌺سلامتی عج و تعجیل در ظهورش 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 🌹 👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان(عج)،هدیه به روح پدران ومادران آسمانی.ارواح مومنین.و شهدا، فقها،دانشمندان، آمرزش گناهان و شفاے مریضان سوره مبارکه @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕