زیارتجامعهکبیره۩علیفانی.mp3
14.05M
ا💠۩﷽۩💠ا
📖 #زیارت صوتی #جامعه_کبیره
بهترين و جامع ترین زيارتی که صفات ؛ مقامات و معارف اهلبیت علیهم السلام در آن بیان شده و از طرف امام هادی (ع) به شیعیان رسیده است
🎙 با نوای علی فانی
متن دعای جامعه کبیره👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/91
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
دعایعدیله۩اباذرحلواجی.mp3
5.76M
💀 #دعای_عدیله
عدیله به هنگام مرگ یعنى عدول کردن از حق به سوى باطل بهگاه جان دادن، و عدول از حق چنین است که شیطان هنگام مرگ نزد انسان حاضر مىشود و او را وسوسه کرده و نسبت به باورهاى دینى به شک مىاندازد، تا جایى که او را از مدار ایمان بیرون کند و به همین دلیل است که در دعاها از این عدول به خدا پناه برده شده.
این دعا توصیه شده که وقتی فرد در صحت و سلامتی است خوانده بشود و فرد یک دوره با خلوص اعتقاداتش را مرور بکند و این دعا را بعنوان امانت به خدا بسپارد که در هنگام سختی پروردگار آن را به او برگرداند. همچنین خواندن این دعا را بر بالین محتضر سفارش شده است که بخوانید بخصوص اگر شخص محتضر هم بتواند آنرا بخواند و دنبال بکند. این دعا در مفاتیح قبل از دعای جوشن کبیر است .
📌 کلمهی عدیله به معنی عدول از حق به باطل است. برای اینکه چنین اتفاقی رخ ندهد این دعا خوانده می شود. یعنی این دعا مانع ازعدول به سمت باطل بشود.
🎤 با صدای اباذر حلواجی
متن دعا و ترجمه👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/253
♥️ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ♥️
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
دعایجوشنصغیر۩سماواتی.mp3
13.72M
💠 دعای #جوشن_صغیر
🎙 با نوای حاج مهدی سماواتی
لینک دسترسی به 📖 #متن_زیارت👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/265
#متن_دعای_جوشن_صغیر
#با_ترجمه_فارسی 👇👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/286
سلام عزیزان،
#جوشن_صغیر در جنگ ۴۰ روزه اسرائیل ،را #حاج_قاسم توصیه کردند،
اگر بتونید، لطف کنید و نشر دهید،اجرتون با خداوند منان.
غزه زیر آتیش شیاطین هست😢
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
#الله_اکبر
♥️ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ♥️
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#یا_ابا_عبدالله ❤️
مدتی هست که یک عالمه حسرت دارم
مدتی هست که من میل زیارت دارم
#صبحتون_حسینی ⛅️
💚< #اَلسَلامُعَلَیکْیٰااَبٰاعَبدِاللّٰه>💚
#سلام_ارباب_خوبم 😍✋
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#سلام_امام_زمانم 😍✋
این مهدی ڪیست ڪہ
عالم همہ دیوانہی اوست
این چہ شمعی است ڪہ
جانها همہ پروانہی اوست
هر ڪجا میگذرم جلوہی
مستانہ ی اوست
ما ندانیم چہ سِرّی ست
ڪہ در خانہ ی اوست
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
عشق یعنی رهبری ازجنس نور
شافع دلهاست در بزم حضـــور
عشـق یعنی کوری چشــم عدو
بوســه بـر دستــان مــولا آرزو
#سلام_حضرت_آقا😍
#جانم_فدای_رهبر
#رهبرانه
#لبیک_یا_خامنه_ای
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
.❤️✨. .
.
#ریحانه😌
چادرم...😇
سیاہترینرنگجهان...
همڪہباشد...
باطنشرنگــیست!
پرازنقشحیاست...❤️
اگرتوفقطسیاهےاشرامیبینے...
ایرادازچادرمننیست...
عمیق تر بنگر...
#ریحانه #حجاب
#چادر #عفاف
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
عارفان علم عاشق میشوند
بهترین مردم معلم میشوند
عشق با دانش متمم میشود
هر ڪه عاشق شر معلم میشود
🎊 #روز_معلم_گرامی_باد🎊
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💛 اوراق زرین تاریخ تربیت سیمای درخشان مربیان نام آوری چون ابراهیم ، موسی ، عیسی و محمد (ص) ، علی (ع) و فاطمه (س) و زینب (س) را بر خود نقش ابدی زده است.
💚آنان که با پیکار مقدس خویش حماسه های شکوهمند و جاوید در سازندگی انسان متعهد به وجود آوردند
❤️و با تزکیه و تعلم کاخ بلند پایه ی علم و فضیلت را بنا نهاد ه و پرچم توحید را برافراشتند
💖و امروز شما عزیز گرامی ادامه ی این نهضت عظیم را بر عهده گرفته ای
💜ضمن بزرگداشت خاطره استاد مطهری و گرامیداشت روز معلم برای شما استادان و معلمان عزیز و بزرگوار در این راه آرزوی موفقیت می نمایم.
🎊 #معلمان بزرگوار و اساتید عزیز روزتون مبارک🎊
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝ای مجاهد شهید مطهر ....
🎙سرود قدیمی و دلنشین محمد گلریز بمناسبت سالروز شهادت شهید مطهری و روز معلم
📎 #سرود
📎 #روز_معلم
📎 #ایران_صدا
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#نماز_روز_چهارشنبہ
✍ هرڪس این نماز را روز
چهارشنبه بخواند خداوند توبه
او را از هر گناهے باشد مےپذیرد
۴ رکعتست
در هر رکعت بعد از حمد
یک توحید و یک قدر💫
📚 مفاتیح الجنان
نماز هدیه به امام جواد ع در روز چهارشنبه
برای بر آورده شدن #حاجت
در روز چهارشنبه بلافاصله بعد نماز عصر بدون اینکه چیزی بگویید 2 رکعت نماز مثل نماز صبح به نیت هدیه به ( امام جواد ع ) میخوانید بعد از سلام 146 مرتبه نه یک دونه کمتر نه یک دونه بیشتر می گویید :
(( ماشاءالله لاحول و لا قوة الا باالله ))
العلی العظیم ندارد
بعدش حاجتت را از خداوند متعال میخواهی
ان شاءالله که برآورده شود.
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۱۶۸ مهیا گوشی را در کیفش پرت می کند و خودش را برای یه بحث
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جانم_میرود
💠 قسمت ۱۶۹
مهیا با احساس وجود کسی در کنارش سرش را بالا آورد با دیدن شهاب که در کنارش زانو زده بود لبخندی که اصلا شبیه لبخند نبود بر لبانش نشاند.
شهاب که متوجه ناراحتی همسرش شده بود آرام پرسید:
ــ چی شده مهیا؟؟
ــچیزی نیست شهاب
ــ یعنی چی چیزی نیست؟؟انکارتو باور کنم یا دست و صدای لرزون و چشای سرخت
ــ شهاب چیزی نیست سرم درد میکنه همین...
شهاب اخم وحشتناکی میکند از این رفتار مهیا به شدت بیزار بود که چیزی آزارش می داد ولی به او نمی گفت با همان اخم گفت:
ــ یا همین الان میگی چی شده یا برم سر کلاست بپرسم چی شده!!
ــ شهاب باو..
ــ باور نمیکنم مهیا،سعی نکن قانعم کنی. میگی سر کلاسم بعد نیم ساعت برمیگردی اونم با چشمای سرخ ،اونوقت توقع داری باور کنم که چیزی نیست؟؟ یا همین الان میگی یا میرم سرکلاست میدونی که اینکارو میکنم...
مهیا که میدانست دیگر هیچ جوره نمی تواند شهاب را قانع کند با صدایی که سعی کرد نلرزد اما موفق نبود گفت:
ــ با استادم بحثم شد
اخم های شهاب بیشتر در هم فرو رفتند
ــ سر چی؟؟
ــ همینطوری بحث الکی
ــ مهیا سر بحث الکی الان چشمات پراز اشکن؟
ــ شهاب قسمت میدم بیخیال شو
ــ نه اینطور نمیشه، خودم برم بپرسم بهتره
از جایش بلند شد که مهیا دستش را گرفت
ــ شهاب جان من نرو
شهاب لحظه ای در چشمان اشکی همسرش خیره شد و آرام گفت:
ــ میگی یا خودم برم؟
ــ میگم میگم!!
شهاب دوباره کنارش زانو می زند و دستانش را در دست میگیرد
ــ بگومهیا،اگه حرفاتو به من نگی به کی میخوای بگی ؟
مهیا که از حرفای استاد اکبری احساس می کرد دلش شکسته بود... و نیاز داشت به یک دردودل و در این موقعیت چه کسی بهتر از همسرش...
👈 #ادامه_دارد....
رمان #جانم_میرود
✍ نویسنده #فـاطمہ_امـیرے
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌻🍃🌻.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۱۶۹ مهیا با احساس وجود کسی در کنارش سرش را بالا آورد با د
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جانم_میرود
💠 قسمت ۱۷۰
شهاب با شنیدن تک تک صحبت های مهیا وجودش از خشم میلرزید... اما الان نمیتوانست کاری کند دست مهیا را گرفت و گفت:
ــ بلند شو عزیزم بریم بیرون یکم هوا عوض کنی
مهیا با کمک شهاب از جایش بلند شد و از آمفی تئاتر خارج شدند...مهیا با احساس سنگینی نگاه کسی سرش را بالا آورد که استاد اکبری را، که در حال سوار شدن در ماشینش بود دید،..
استاد اکبری وقتی نگاه مهیا را دید، پوزخندی زد؛مهیا سرش را پایین انداخت ، اما این نگاه ها از چشمان تیز بین شهاب دور نماند فشاری به دستان مهیا آورد و گفت:
ــ خودشه ؟؟
مهیا با استرس به شهاب نگاهی انداخت و گفت :
ــ آره
شهاب دستان مهیا را از دستانش جدا کرد و به سمت استاد اکبری رفت، مهیا به سمت شهاب دوید و بازوی شهاب را در دست گرفت؛
ــ شهاب کجا داری میری؟؟
ــ مهیا ول کن دستمو!
ــ شهاب جان من بیخیال شو بیا بریم
ــ نگران نباش چندتا حرف مردونه دارم با استادت همین!!
دیگر اجازه ای به مهیا نداد حرفی بزند و سریع به سمت استاد اکبری رفت،..مهیا با استرس به شهاب و استاد اکبری نگاه می کرد،
شهاب با اخم در حال صحبت بود و استاد اکبری با پوزخندی به حرف های شهاب گوش سپرده بود.
مهیا از آن ها دور بود و نمی توانست بشنود چه چیزی بهم می گویند،از استرس و نگرانی دستان خودش را می فشرد منتظر بود هر لحظه اتفاق بدی بیفتد و چقدر خودش را سرزنش کرده بود که چرا برای شهاب تعریف کرده بود اتفاقات اخیر را.
با شنیدن عربده مردی سرش را با وحشت بلند کرد و با دیدن یقه ی استاده اکبری در میان مشت های شهاب و صورت سرخ از خشم شهاب از ترس جیغی کشید و به سمتشان دوید!!
از صدای جیغ مهیا آرش و بقیه بچه ها سریع از آمفی تئاتر خارج شدند... و با دیدن گلاویز شدن شهاب با استاد اکبری سریع به سمتشان دویدند، صدای بلند شهاب در کل دانشگاه پیچیده بود واستاد اکبری با اینکه از هیبت شهاب ترسیده بود اما نقاب بی خیالی و نترسی را بر چهره ی خود زده بود.
مهیا به سمت شهاب رفت و بازویش را گرفت وبا گریه و التماس گفت:
ــ شهاب ،شهاب ولش کن توروخدا ولش کن
شهاب سعی کرد صدایش را بالا نبرد اما زیاد موفق نبود
ــ برو کنار مهیا
با رسیدن آرش مهیا عقب رفت و در کنار پگاه ایستاد....بلاخره با دخالت آرش و بقیه شهاب از استاد اکبری جدا شد...
👈 #ادامه_دارد....
رمان #جانم_میرود
✍ نویسنده #فـاطمہ_امـیرے
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌻🍃🌻.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۱۷۰ شهاب با شنیدن تک تک صحبت های مهیا وجودش از خشم میلرزی
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جانم_میرود
💠 قسمت ۱۷۱
مهیا با چشمان اشکی به شهاب که داخل اتاقک حراست بود خیره شد...
حاج اقا در حال صحبت کردن با شهاب و استاد اکبری بود نگاهی به استاد اکبری انداخت کبودی زیر چشمش الان بیشتر به چشم می خورد.. فقط خدا می دانست که چه گفته بود که شهاب که همیشه مخالف دعوا بود با او همچین کرده بود .
در اتاقک باز شد استاد اکبری سریع از اتاق خارج شد که با صدای شهاب در جا ایستاد
ــ آقای اکبری...
مهیا با استرس به سمت شهاب رفت و دستش را گرفت و آرام و با التماس اسمش را زمزمه کرد
ــ شهاب
شهاب نگاهی در چشمان مهیا انداخت و دستانش را فشرد و نگاهش را به سمت چشمان استاد اکبری سوق داد و گفت:
ــ فقط کافیه یه بار به گوشم بخوره اذیتش کردی یا حرفی بهش زدی جور دیگه ای رفتار میکنم
استاد اکبری بدون اینکه جوابی به شهاب بدهد سوار ماشین شد و با استرس از کنارشان رد شد
مهیا با نگرانی به شهاب خیره شد
ــ خوبی شهاب؟؟
شهاب لبخند مهربانی بر لب زد و گفت
ــ مگه میشه خانومم کنارم باشه و حالم بد باشه
مهیا لبخندی زد و تا خواست جواب دهد صدای آرش به گوششان رسید
ــ بیا دیگه شهاب کلی کار داریم
_اومدم... بیا بریم خانم که تا شب اینجا گیریم
به سالن آمفی تئاتر می روند...
مهیا به کنار پگاه می نشیند و کارش راادامه می دهد ...با یادآورز چند دقیقه پیش چشمانش را روی هم فشار میدهد با اینکه نگران شهاب بود... اما چه حس خوب و شیرینی بود این حمایت شهاب و اینکه تکیه گاه داشتن که در هرشرایط سخت او را در کنار خودش می دید... لبخندی زد و به کارش ادامه داد در بین کار پگاه چند جا مشکل داشت و مهیا با حوضله برایش توضیح می داد
آنقدر سرشان شلوغ بود که همزمان نهار می خوردند و کار می کردند...آنقدر سرشان گرم کار کردن بود که متوجه گذشت زمان نبودند آقایون برای استراحت برای چند دقیقه ای به حیاط رفتند
پگاه که برای دیدن کارها به بالای جایگاه رفته بود یکی از بنرها که کج بود را کشید تا صاف شود اما بنر از جا کند.. پگاه بااسترس به مهیا چشم دوخت
ــ وای خاک به سرم الان چیکار کنیم
دخترها به پگاه که با استرس به بنر نگاه دوخت میخندیدند
ــ به جا خنده بیاید کمکم کنید وصلش کنم ، این کجاست من برم بالا وصلش کنم
مهیا با خنده به گوشه ای اشاره کرد
ــ اونهاش
ــ وای من میترسم .مهیا تو بیا برو،زود تا نیومدن
ــ اومدم برو کنار
ــ مهیا چادرش را دست پگاه داد و آرام ارام بالا رفت
ــ بچه ها این مشکل داره ،داره میلرزه نیفتم
پگاه با شوخی کمی آن را تکان داد.. پای مهیا پیچ خورد و بر زمین افتاد و همزمان پگاه و دخترها جیغ بلندی کشیدند..
👈 #ادامه_دارد....
رمان #جانم_میرود
✍ نویسنده #فـاطمہ_امـیرے
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌻🍃🌻.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
🌷 #گشایش
#دور_کردن_فقر_ذکر_ثروت 🌷
🍀 امام صادق علیه السلام فرمود :
👈هر کس در هر روز سی (30) مرتبه بگوید :
🍃🌹لَا إِلَهَ إِلَّا الَّلهُ الْمَلِكُ الْحَقُ الْمُبِين🌹🍃ُ
👈 رو به غنا و #ثروت خواهد آورد و #فقر و فاقه را پشت سر خواهد گذاشت و درب بهشت را می کوبد.
📚وسائل الشیعه ج ۷ ص ۲۲
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#آسان_شدن_ازدواج
🌿اگر فرد مجردے دوست دارد كـہ ازدواج كند سـہ روز روزہ بگیرد و در هر شب آن پیش از رفتن بـہ رختخواب 21 باراین آیات را از سورہ فرقان بخواند و از خداوند بخواهد تا خواستـہ اش را برآوردہ سازد خداوند امر #ازدواج او را آسان میكند🌻
🍃☄والَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا ﴿74﴾ أُوْلَئِكَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَیُلَقَّوْنَ فِیهَا تَحِیَّةً وَسَلَامًا ﴿75﴾ خَالِدِینَ فِیهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﴿76﴾☄🍃
📚مستدرك الوسائل، ج14، ص211
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#ذڪر_در_طلب_حاجت
❣از امام ششم (ع): چون براى پدرم حاجتى بزرگ پيش مىآمد سجدہ ميكرد و در آن هفت بار ميگفت
🔅یا ارحم الراحمین 🔅
و فرمود: هيچ كس اين را نگويد مگر آنكـہ خداوند عزّ و جل فرمايد: اينك منم ارحم الراحمين خواستهایت را بخواه☄
📚مڪارم الاخلاق ترجمـہ میرباقرے ج 2 ص 172
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#براے_برآوردہ_شدن_حوائج
❇️ بعد از نماز صبح صد مرتبـہ خفے ( آهستـہ ) و صد مرتبـہ جلّے ( بلند ) این آیـہ را با حضور قلب و خضوع و خشوع بخواند البتـہ #حاجت برآوردہ خواهد شد
🔆آیـہ 76 سورہ صافات 🔆
🌿⭐️ ونَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ⭐️🌿
📚الصحیفة المهدویة ص 209
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#ادعیة_السر_براے_سود_ڪردن_در_تجارت
🌀اے محمد هر ڪـہ از امتت مے خواهد در تجارتش #سود بـہ هم رساند در زمان شروع بـہ #تجارت بگوید :
🍃💐يا مُرْبِيَ نَفَقَاتِ أَهْلِ التَّقْوَى وَ مُضَاعِفَهَا وَ يَا سَائِقَ الْأَرْزَاقِ سَحّاً إِلَى الْمَخْلُوقِينَ وَ يَا مُفَضِّلَنَا بِالْأَرْزَاقِ بَعْضَنَا عَلَى بَعْضٍ سُقْنِي وَ وَجِّهْنِي فِي تِجَارَتِي هَذِهِ إِلَى وَجْهِ غِنَى عَاصِمٍ شَكُورٍ آخُذُهُ بِحُسْنِ شُكْرٍ لِتَنْفَعَنِي بِهِ وَ تَنْفَعُ بِهِ مِنِّي يَا مُرْبِحَ تِجَارَاتِ الْعَالَمِينَ بِطَاعَتِهِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ سُقْ لِي فِي تِجَارَتِي هَذِهِ رِزْقاً تَرْزُقُنِي فِيهِ حُسْنَ الصُّنْعِ فِيمَا ابْتَلَيْتَنِي بِهِ وَ تَمْنَعُنِي فِيهِ مِنَ الطُّغْيَانِ وَ الْقُنُوطِ يَا خَيْرَ نَاشِرٍ رِزْقَهُ لَا تُشْمِتْ بِي بِرَدِّكَ عَلَيَّ دُعَائِي بِالْخُسْرَانِ عَدُوّاً لِي وَ أَسْعِدْنِي بِطَلِبَتِي مِنْكَ و بِدُعَائِي إِيَّاكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين 🍃
🍥هر گاـہ چنین گفت تجارتش را سودمند و آن را زیاد گردانم
📚بحارالانوار ج ۹۵ ص ۳۰۶- ۳۲۴
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 راه میانبر دوستی با امام زمان
🔵 از دو مسیر می توان به صورت ویژه به #امام_زمان (عج) نزدیک شد
🎙 #استاد_عالی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
مداحی_آنلاین_غریب_حجت_الاسلام_عالی.mp3
3.21M
♨️غریب ...
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #عالی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕