eitaa logo
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
10.8هزار دنبال‌کننده
31.1هزار عکس
6.3هزار ویدیو
476 فایل
#روزے_یک_صفحه_با_قرآن همراه با ادعیه و دعاهای روزانه و مخصوص و حاجت روایی و #رمان های مذهبی و شهدایی #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات مدیریت کانال و تبادل 👇👇 @Malake_at @Yahosin31مدیر ایتا، تلگرام، eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 @NedayQran ❣﷽❣ 🌺 🌺 ✨السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن✨ 🌺 🌺 ✨"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"✨ 🌺 🌺 ✨ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى✨ ❤️ ❤️ ✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨ 🌺 ✨« یا الله یا رحمن یا رحیم، یا مقلّب القلوب، ثبت قلبی علی دینک» (ای تغییردهنده‌ی قلب‌ها، قلب مرا بر دین خودت تثبیت کن.)✨ 💎 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن خدایا منور کن قلبهایمان را به نور قرآن و مزین کن اخلاق مارا به زینت قرآن خدایا روزیمان کن شفاعت قرآن💎 🌹🕊🌹🕊🌹 🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌤 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دل را اگر از حُسین بگیرم چہ ڪنم بـےعشق حُسین اگر بمیرم چہ ڪنم فردا ڪہ ڪسے را بہ ڪسے ڪارے نیست دامان حُسین اگر نگیرم چہ ڪنم 💚< >💚 😍✋ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن
😍✋ خورشید با اجازه ی رویت طلوع کرد قلبم سلام گفت و تپیدن شروع کرد آقای مهربان غزل های من سلام باید که در برابر اسمت رکوع کرد عج 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
گفتند که عاشقی و دیوانه ‌نه‌ای🌷 در باب خیال و خم ابروی که ‌ای🌷 گفتند بگو ؛ به قصد قربت گفتم🌷 سید علی الحسینی الخامنه‌ای🌷 ❤️🤍💚 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جریان تحول و دگرگونی معنوی و با شدن این خانم👆👆👆 الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹یک سرود اثرگذار برای حجاب تولید شد. لطفا" بازنشر فرمائید بسیار زیبا و شنیدنی بفرستید برای گروه‌ها و دوستان‌تون دخترامون؛ خواهرامون تا به حجاب‌شون افتخار کنند🎐💠🎐 🌱‌⃟🌸๛ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🕋 ذیحجة الحرام 🕋 لبیک اللهم لبیک 🕋 نماز دهه اول ذی الحجه بین نماز مغرب و عشا مستحب است در هر شب از دهه اول ماه بین مغرب و عشا دو رکعت نماز بجا آورده شود، در هر رکعت آن سوره «فاتحة الکتاب» و «اخلاص» و این آیه خوانده شود: وَ واعَدْنا مُوسی‌ ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً وَ قالَ مُوسی‌ لِأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی‌ فی‌ قَوْمی‌ وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدین‌ . کسی که این نماز را بخواند در ثواب با حاجیها شریک می‌شود، گرچه حج نکرده باشد. ± پاداش خواندن سوره در شب‌های دهه اول ماه ذی‌الحجّه✨🌙 🕋🕌 سوره فجر را از شب اوّل ماه ذی الحجّه قرائت کنیم و ثواب آن را به مولایمان حضرت صاحب الامر علیه السلام تقدیم کنیم. 🕋🕌 رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس سوره فجر را در شب های دهه (اوّل ذی الحجّه) قرائت کند، خداوند او را می آمرزد و کسی که در ایّام دیگر بخواند، برای او در قیامت، نوری خواهد بود. 📚مصباح کفعمی_ص۴۵۰ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
تا بزرگترین عید اسلام😍 🌺عالم افروز شد آفتاب غدیر ✨بہ سعادٺ رسے ز باب غدیر 🌺طالع سعد گر ڪہ مے طلبے ✨سیزده روز مانده تا به غدیر 🌺🌟 🌺🌟 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✍ هرڪس این نماز را روز چهارشنبه بخواند خداوند توبه او را از هر گناهے باشد مے‌پذیرد ۴ رکعتست در هر رکعت بعد از حمد یک توحید و یک قدر💫 📚 مفاتیح الجنان نماز هدیه به امام جواد ع در روز چهارشنبه برای بر آورده شدن در روز چهارشنبه بلافاصله بعد نماز عصر بدون اینکه چیزی بگویید 2 رکعت نماز مثل نماز صبح به نیت هدیه به ( امام جواد ع ) میخوانید بعد از سلام 146 مرتبه نه یک دونه کمتر نه یک دونه بیشتر می گویید : (( ماشاءالله لاحول و لا قوة الا باالله )) العلی العظیم ندارد بعدش حاجتت را از خداوند متعال میخواهی ان شاءالله که برآورده شود. @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق‌ مݩ‌ لا رفیــــق‌ له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز ✍قسمت ۸
◂◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق‌ مݩ‌ لا رفیــــق‌ له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده ✍قسمت ۸۵ پویان به حاج محمود که با لبخند نگاهش میکرد،نگاه کرد.حاج محمود هم به پویان دست داد و تبریک گفت. پویان از اینکه افشین با همچین خانواده خوب و مهربانی میخواست وصلت کنه،خوشحال شد. حاج محمود و امیررضا کنارهم نشسته بودن و باهم صحبت میکردن.افشین بهشون نزدیک میشد که حاج محمود متوجه ش شد.سؤالی و با تعجب و اخم به افشین نگاه میکرد. امیررضا رد نگاه پدرش رو گرفت، وقتی افشین رو دید،تعجب کرد.افشین با احترام سلام کرد.حاج محمود هنوزم همونجوری نگاهش میکرد و سرد جواب سلام شو داد. امیررضا گفت: _سلام،شما از طرف عروس دعوت شدید یا داماد؟ از حاج محمود چشم گرفت و به امیررضا نگاه کرد. -سلام،از طرف داماد دعوت شدم. -با داماد چه نسبتی دارید؟ از اینکه امیررضا با خشم و نفرت نگاهش نمیکرد و با احترام باهاش حرف میزد،هم شرمنده شد و هم امیدوار. پویان نزدیک رفت و گفت: _افشین بهترین دوست منه،برادرمه. تعجب و ناراحتی حاج محمود بیشتر شد و خیره نگاهش میکرد.افشین سرشو انداخت پایین.پویان و امیررضا هم به حاج محمود و افشین و همدیگه نگاه میکردن.افشین همونجوری که سرش پایین بود،گفت: _با اجازه. نگاهی به حاج محمود انداخت و بعد به امیررضا و رفت. پویان خواست چیزی بگه، ولی حاج محمود اونقدر ناراحت بود که هرچی میگفت بدتر میشد.افشین جایی که تو دید حاج محمود نباشه،نشست. پویان هم کنارش نشست. -پویان جان،من خوبم.برو به مهمونات برس. پویان با مکث بلند شد و رفت. ولی میدونست تو دلش چه خبره.افشین بغض داشت.یک سال از خاستگاری گذشته بود.شش ماه بود که هرروز میرفت جلوی مغازه حاج محمود.ولی حاج محمود همیشه باهاش سرد رفتار میکرد. خیلی از مهمان ها رفته بودن. افشین پیش پویان رفت و خداحافظی کرد.بعد پیش حاج محمود و امیررضا رفت،خداحافظی کرد و رفت. فاطمه و خانواده ش هم به خونه برگشتن. حاج محمود روی مبل نشست و به فاطمه گفت: _بشین. امیررضا گفت: _بابا،الان فاطمه خسته ست. فاطمه به حاج محمود و بعد به امیررضا نگاهی کرد.حدس زد قضیه چیه.حاج محمود جدی گفت: _بشین. فاطمه نشست و به پدرش نگاه میکرد. -تو چرا برای بهترین دوست افشین خواهری میکنی؟ فاطمه با آرامش شروع به تعریف کرد... 👈 .... ✍ نویسنده ؛ بانو «مهدی‌یارمنتظر قائم» 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.💖🍃💖.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════💖.🍃💖.═╝ ◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
◂◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق‌ مݩ‌ لا رفیــــق‌ له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز ✍قسمت
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق‌ مݩ‌ لا رفیــــق‌ له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده ✍قسمت ۸۶ فاطمه با آرامش شروع به تعریف کرد. _پویان و افشین دوستان صمیمی بودن. زندگی شون شبیه هم بود ولی شون با هم خیلی فرق داشت.چهار سال پیش وقتی افشین برای اولین بار مزاحم من شد،پویان مانعش شد.حتی باهم دست به یقه شدن.برعکس افشین، پویان همیشه با احترام با من و مریم رفتار میکرد.حدود هفت ماه بعد بهم گفت برای همیشه میخواد از ایران بره.بهم هشدار داد که وقتی بره،مزاحمت های افشین شروع میشه.اون چند ماه هم به اصرار پویان کاری به من نداشت..منم بخاطر هشدار پویان آمادگی شو داشتم و تونستم دربرابر نقشه های افشین مقاومت کنم...چند ماه پیش برگشت ایران.قبل از رفتنش هم تغییر کرده بود ولی وقتی برگشت یه آدم دیگه ای بود.. اومد سراغ من که ازم بپرسه مریم ازدواج کرده یا نه.منم وقتی مطمئن شدم واقعا تغییر کرده و پدر و مادرشو از دست داده، تصمیم گرفتم لطف بزرگی که به من کرده بود جبران کنم..با مریم و حاج عمو صحبت کردم و قانع شون کردم که بیشتر بشناسنش.اونا هم وقتی شناختنش و متوجه شدن الان واقعا پسر خوبیه راضی شدن. حاج محمود گفت: _خاستگاری پویان،افشین هم بود؟ -نه،فقط من و پویان بودیم. -بعدش چی؟ -برای بله برون،افشین بود که من نرفتم. -عقد چی؟ -اون موقع دیگه نمیشد نرم.ولی فقط سلام و خداحافظ گفتیم،فقط. -امشب چی؟ -امشب که اصلا ندیدمش.سلام و خداحافظ هم نبود. حاج محمود نفس راحتی کشید و دیگه چیزی نگفت. امیررضا بالبخند گفت: _کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره؟!! فاطمه به امیررضا نگاهی کرد،بعد به پدر و مادرش.بلند شد و گفت: -شب بخیر. به اتاقش رفت.همه متوجه ناراحتیش شدن. روز بعد حاج محمود میرفت تو مغازه که افشین با احترام سلام کرد.نگاهی بهش انداخت؛سرش پایین بود و به حاج محمود نگاه هم نمیکرد.ولی معلوم بود شب قبل اصلا نخوابیده.جواب سلام شو داد و تو مغازه رفت. افشین بیشتر از روزهای قبل... 👈 .... ✍ نویسنده ؛ بانو «مهدی‌یارمنتظر قائم» 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.💖🍃💖.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════💖.🍃💖.═╝ ◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق‌ مݩ‌ لا رفیــــق‌ له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز ✍قسمت ۸
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق‌ مݩ‌ لا رفیــــق‌ له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده ✍قسمت ۸۷ افشین بیشتر از روزهای قبل بیرون مغازه ایستاد.بعد رفت. دو ماه دیگه هم گذشت. افشین یه گوشه امامزاده نماز میخوند. بعد نماز همونجا نشسته بود و تو دلش با خدا حرف میزد. *خدایا..نه دلشو دارم که بگم یه کاری کن فراموشش کنم،نه روم میشه بگم یه کاری کن بهش برسم...هرکاری تونستم کردم، بازهم میکنم ولی هیچ کاری از هیچکس برنمیاد..خودت یه کاریش بکن.. هیچکس جز تو نمیتونه کمکم کنه. چند روز گذشت. حاج محمود بعد از اینکه جواب سلام افشین رو داد،رفت تو مغازه.افشین هنوز ایستاده بود. شاگرد حاج محمود بهش گفت: _بیا تو،حاجی کارت داره. افشین مؤدب ایستاده بود. حاج محمود پشت میزش نشسته بود و به دفتری که جلوش باز بود،نگاه میکرد. -بشین. افشین روی صندلی نشست. -تا کی میخوای هرروز بیای اینجا؟ -تا وقتی که شما منو لایق دامادی تون بدونید. -تو هنوزم سمجی.هنوزم تا به چیزی که میخوای نرسی،دست بردار نیستی.پس خیلی هم تغییر نکردی. -ولی خواسته هام خیلی تغییر کرده. دیگه نمیخوام اذیتش کنم.میخوام همیشه آرامش داشته باشه. حاج محمود سرشو بلند کرد و به افشین نگاه کرد.افشین به دست هاش نگاه میکرد. -پدر و مادرت راضی ان؟ -نه. -رضایت شون برات مهم نیست؟ -خیلی دلم میخواست منم پدری مثل شما داشتم ولی پدر و مادر منم برای من هستن.با وجود همه مخالفت هاشون با من،باید احترام شون رو نگه دارم..بهشون گفتم میخوام با دختر شما ازدواج کنم ولی پدرم که اصلا براش مهم نبود.مادرم هم سعی کرد نظرمو عوض کنه.وقتی متوجه شد نمیتونه،گفت برای عقد و عروسیت هم دعوت مون نکن. -پس با کی میخوای بیای که درمورد مسائل عقد و این چیزها صحبت کنیم؟ با تعجب به حاج محمود نگاه کرد. حاج محمود برای اولین بار با محبت نگاهش میکرد. زبانش بند اومده بود. اصلا نمیدونست چی بگه.بلند شد و گفت: _یعنی شما...موافقین؟....اجازه میدین... که.... -حرفت یادت نره.تمام تلاش تو برای خوشبختیش بکن. -همه ی تلاش مو میکنم.مطمئن باشید. قول میدم. -آخر هفته با هرکی خواستی بیا خونه ما. حالا هم برو به کارت برس. مردد بود سوال شو بپرسه. -چشم...ولی..دخترتون هم...راضی هستن؟!!! حاج محمود از اینکه فاطمه خیلی وقته راضیه خنده ش گرفت.بالبخند نگاهش کرد. افشین مطمئن شد، فاطمه هم راضیه.خیلی خوشحال شد. خداحافظی کرد و رفت. بیرون مغازه ایستاد. به اطراف نگاهی کرد.چند نفس عمیق کشید.چشم هاشو بست و گفت: *خدایا شکرت،همین که نگاهم میکنی خیلی نوکرتم. دوباره به مغازه حاج محمود نگاه کرد،... 👈 .... ✍ نویسنده ؛ بانو «مهدی‌یارمنتظر قائم» 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.💖🍃💖.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════💖.🍃💖.═╝ ◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
🌷🌷 ⬅️ معاویة بن عمار می گوید،خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و درخواست نمودم یابن رسول الله دعائی در جلب روزی به من تعلیم فرما که با خواندنش خداوند باب رزق وروزیش را به رویم باز نماید حضرت فرمود این دعا رابخوان: 🌸🍃 اللَّهُمَ ارْزُقْنٖی مِنْ فَضْلِک َالْوَاسِعِ الْحَلالِ الطَّیِّبِ رِزْقاً وَاسِعاً حَلالاً طَیِّباً بَلا‌غاً لِلدُّنْیَا وَالاَخِرَةِ صَبّاً صَبّاً هَنِیٖئاً مَرِیئاً مِنْ غَیْرِ کَدًٔ وَلا مَنًّ مِنْ أَحَدِخَلْقِکَ أِلا سَعَةً مِنْ فَضْلِکَ الْوَاسِعِ فَأِنَّکَ قُلْتَ وَ سَئَلُوا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ فَمِنْ فَضْلِکَ أَسْأَلُ وَمِنْ عَطِیَّتِکَ أَسْأَلُ وَمِنْ یَدِکَ الْمَلای أَسْأَل🍃🌸 📚مصباح کفعمی/۱۷۱ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
♦️جهت در همه 🌹🍃نیت کرده و جهت گشایش در همه امور بسیار تکرار کند ☀️ یا فارِسَ الْحِجازِ اَدْرِکنی یا اَبا صالِحُ الْمَهْدی اَدْرِکْنی یا اَبا الْقاسِمِ اَدْرِکْنی 📚کلیات مجمع الدعوات ص 219 و 220 ♦️ جهت 🌹🍃 امیر المؤمنین ع میفرمایند : هر وقت وارد منزل میشوید👇👇 ☀️سوره توحید☀️ را بخوانید ,زیرا این کار را از بین می برد @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🖊 هر کس هفتاد روز روزی ۷۲ بار《یا باسط》بگوید بر طاعت خدا ثابت بماند و خاطرش از تشویش به اطمینان برگردد     📚 بحرالغرائب ۴۴ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌺چون خواهد کسی را محبوب دل کسی کند این آیه را در کاغذی بنویسد و نام او و نام مادرش را بنویسد و با خود نگاه دارد مقصود حاصل گردد ان شاءالله تعالی . به شرط آنکه اهل نماز و متدین باشد 🍃🌸 آیه ۷ سوره مائده واذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُم بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ🌸🍃 📚منبع : خواص آیات قرآن کریم ص ۴ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
📗دعا به هنگام شروع تلاش روزانه📗 📚امام صادق (ع) فرموده است: برخی دعاهاست که اگر کسی خواندن آن را در وقت خود فراموش کند، سزاوار است آن را قضا نماید و آن این است که هر روز پس از بامداد ده بار دعاهای زیر خوانده شود: «لا اله الاالله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد یحیی و یمیت و یمیت و یحیی و هو حی لا یموت بیده الخیر و هو علی کل شی قدیر» «معبودی جز خدا نیست، تنهاست. شریکی ندارد. مالکیت و ستایش از آن اوست. زنده می کند و می میراند. می میراند و دوباره زنده می کند. زنده ای است که نمی میرد. تمام نیکیها به دست اوست و بر هر چیزی تواناست. «اعوذ بالله السمیع العلیم» «به خداوند شنوای دانا پناهنده می شوم.» @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹بنظرتون یک مادر چطور میتونه عجل‌الله رو یاری کنه‌؟ 🔹چقدر میتونه برای ظهور تاثیر گذار باشه ؟ 🎙حجت‌الاسلام_حیدرمصلحی الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من و تو باید ظهور رو رقم بزنیم... 👤استاد عج الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎁با هدیه دادن به کودکان در عید غدیر، این سفارش امیرالمؤمنین(ع) را زنده کنیم @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
Part04_کیمیاگر.mp3
9.2M
🌟🕌🌟🕌 ❤️أَشْـــــــهَدُ أَنَّ عَلــــــــــیّاً وَلیُّ اللّه ♡فقط حیدر امیرالمومنین است♡ 💠رمان معرفتی و بصیرتی 💠روایت واقعی در اثبات " حقانیت شیعه " 🌟قسمت 4⃣ 💠تولید از؛ کتاب گویای ایران صدا 💠نویسنده؛ رضا مصطفوی 💠راویان؛ شیما جان‌قربان، میلاد فتوحی 💠تهیه کننده؛ اشرف‌السادات اشرف نژاد 💠صدابردار؛ میثم جزی @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕