eitaa logo
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
10.6هزار دنبال‌کننده
30.9هزار عکس
6.2هزار ویدیو
476 فایل
#روزے_یک_صفحه_با_قرآن همراه با ادعیه و دعاهای روزانه و مخصوص و حاجت روایی و #رمان های مذهبی و شهدایی #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات مدیریت کانال و تبادل 👇👇 @Malake_at @Yahosin31مدیر ایتا، تلگرام، eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran
مشاهده در ایتا
دانلود
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دست_تقدیر۲ #قسمت_چهاردهم🎬: ماشین به سرعت در جاده پیش میرفت و سکوت در بین دو برادر حکفرما بود،گاهی
🎬: کیسان همانطور که با اسلحه اش، صادق را نشانه رفته بود، از زیر اوپن کارتونی را بیرون کشید و بعد از کمی جستجو، بندی پلاستیکی بیرون آورد، به طرف صادق رفت. اسلحه را روی میز کوچکی که بین دو مبل قهوه ای چرک هال گذاشت و شروع به بستن دست و پای صادق کرد و گفت: ببین! از قول من به اونایی که اجیرت کردن میگی، من کارم را داشتم طبق برنامه ای که اونا چیده بودن پیش میبردم اما تو دومین نفری هستی که فرستادن مثلا منو چک کنه، دیگه نه وقت و نه حوصله این بازی ها را ندارم، وقتی با اعتماد جلو آمدم، بهم برمیخوره که اینجور با من برخورد بشه. صادق اوفی کرد و گفت: چرا حرفم را باور نمی کنی؟! من نمی دونم تو درباره چی حرف میزنی! مگه قرار نشد که آزمایش ژنتیک را بررسی... کیسان به میان حرف صادق پرید و گفت: این مزخرفات را ول کن، اگر وقت کردم اونم نگاهی می کنم، درصورتی که میدونم تو جاسوس هستی و نیازی به بررسی ژنتیک نیست، من هر حرفی را یکبار میزنم، میری باهاشون ارتباط میگیری و از قول من بهشون میگی تا هفتاد و دو ساعت دیگه اگر مادر منو آزاد کردین و مادرم با من تماس گرفت و از سلامتش مطمئن شدم، نتایج تمام تحقیقات این یک سال را تحت اختیارتون قرار میدم و اگر کوچکترین بلایی سر مادرم بیاد، تا ۷۲ ساعت آینده یک آبرویی از موساد ببرم که در تاریخ بنویسن.. صادق دستان بسته اش را محکم تکان داد و گفت: هر چی من میگم اشتباه می کنی اما تو باز حرف خودت را میزنی، آخه بر فرض محال من جاسوس موساد باشم، چه جوری با این دستهای بسته به اون بالادستی ها خبر بدم هااا؟! کیسان همانطور که وسایلش را جمع می کرد گفت: نگران نباش، به محض اینکه من از اینجا خارج بشم، به صاحب این سوئیت زنگ میزنم تا بیاد و آزادت کنه.. صادق باز هم اوفی کرد اما خوب می دانست هر چه حرف بزند جز اینکه بر شک و تردید کیسان اضافه شود و او را عصبانی تر کند، فایده دیگری نخواهد داشت، پس با چشمانی که مملو از محبت بود، حرکات برادری را نگاه می کرد که تازه از وجودش آگاه شده بود. صادق بر خلاف دفعه قبل، اینبار قد و بالای کیسان را با دقت نگاه انداخت، کیسان دقیقا هم قد پدرش مهدی با قدی بلند و هیکلی چهارشانه بود و چشمان او درست شبیه عکسی که از مادرش دیده بود، به نظر می رسید. کیسان مدارک و لپ تاپ و هر چه را که داشت، داخل کارتون ریخت و در سوئیت را باز کرد، به سمت کارتون رفت و می خواست بیرون برود که صادق گفت: دست و پای من بسته است، هیچ خطری برایت ندارم، می شود جلو بیایی تا چیزی در گوش تو بگویم؟! کیسان یک تای ابرویش را بالا داد و چهره اش درست شبیه بابا مهدی شد و جلو آمد و همانطور که گوشش را جلوی دهان صادق میبرد گفت: این هم اجابت آخرین خواسته ات... صادق بوسه ای از گونه نرم کیسان که مشخص بود تازه ریشش را زده است گرفت و گفت: می خواهی باور کنی و می خواهی نکنی...من برادرت هستم و آهسته تر گفت: دوستت دارم داداش... کیسان که انتظار این حرکت را نداشت و انگار بوسه صادق همانند بوسه مادرش گرمی و محبت خاصی را در وجودش دواند، از جا بلند شد،کارتون را برداشت و گفت: عجب نیروی سمجی هستی، هنوز هم دست از فیلم بازی کردن بر نمیداری؟! و با زدن این حرف با شتاب از در خارج شد. کیسان سوار ماشین شد و در حالیکه درونش مملو از احساسات خاص و متناقض بود از سوئیت دور شد. کیسان چهره خودش را داخل آینه وسط ماشین نگاه کرد و همانطور که جای بوسهٔ صادق را دست می کشید با بغضی در گلو گفت: کاش دروغت راست بود و من برادری داشتم...پدری داشتم که بتوانم به او تکیه کنم و در این دنیای بزرگ با غم دوری از مادر و غصه های او، دست و پنجه نرم کنم.. 👈 .... فصل دوم ✍ نویسنده ؛ « طاهره سادات حسینی » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دست_تقدیر۲ #قسمت_پانزدهم🎬: کیسان همانطور که با اسلحه اش، صادق را نشانه رفته بود، از زیر اوپن کارت
🎬: انگار دقیقه ها دیرتر از همیشه می گذشت، آقای مددی نگاهی به صفحهٔ موبایلش کرد و زیر لب گفت: دقیقا یک ساعت و بیست دقیقه است که رفته و دوباره از ماشین پیاده شد و سرکی کشید، برق تمام اتاق ها به جز اتاق آخری خاموش بود. آقای مددی جلوی آخرین نفری را که از مرکز بهداشت خارج شد گرفته بود و از کم‌و کیف کار دکتر سوال کرده بود که تا ساعت چند می ماند و آن زن در حالیکه شانه ای بالا می انداخت گفته بود: نمی دانم والا! معمولا تا آخرین مریض را می بینند و این چند روزی که اینجا میاد، آخرین نفری هست که از مرکز بهداشت خارج میشه و صبح زود هم اولین نفری هست که میاد اینجا، بنده خدا خیلی زحمت میکشه، خدا خیرش بده، تازه بعضی وقتا پول نسخه بیمارهای نیازمند هم خودش میده مددی با یادآوری حرفهای اون زن، نفسش را بیرون داد، باید یک سری داخل میرفت تا ببینه اوضاع از چه قراره، برای همین از ماشین پیاده شد و همانطور که از در نرده ای داخل میشد گفت: اصلا از اولش هم نمی بایست تنها بذارم بره داخل شد و قدم قدم پیش میرفت و هر چه جلوتر می رفت از سکوتی که بر فضا حکمفرما بود بیشتر میترسید، انگار حسی درونی می خواست او را از واقعه ای ناگوار خبر کند. آقای مددی جلوی در اتاق رسید و تقه ای به در زد، دوباره و دوباره در را زد اما هیچ صدایی نیامد. مددی همانطور که دستپاچه شده بود در را باز کرد و در عین ناباوری با اتاقی خالی مواجه شد. باورش نمیشد، اخر خودش دیده بود که صادق داخل همین اتاق شده و بیرون نیامد. مددی داخل شد و اتاقی که تقریبا سه در چهار بود و با وسایل اندکی چون یک تخت بیمار وصندلی در کنارش و یک میز با صندلی پشتش چیز دیگری نداشت . مددی سرکی به پشت پرده سفید رنگ پزشکی کرد و تازه متوجه در پشتی اتاق شد و انگار سطل آبی سرد به سرش ریخته باشند. مددی گوشی اش را بیرون آورد و شماره صادق را گرفت اما صدای زنی در گوشی پیچید: مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد. انگار کل بدن مددی رعشه گرفته بود، سریع مرکز را گرفت و گفت: س..سلام قربان، ببخشید این دکتره با آقاصادق غیبشون زده، گوشی آقاصادق هم خاموشه اگر امکان داره رد یاب روی گوشی را بررسی کنید بفرستید برام تا ببینم کجا باید پیگیر باشم. 👈 .... فصل دوم ✍ نویسنده ؛ « طاهره سادات حسینی » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دست_تقدیر۲ #قسمت_شانزدهم🎬: انگار دقیقه ها دیرتر از همیشه می گذشت، آقای مددی نگاهی به صفحهٔ موبای
🎬: جمع خانواده عباس آقا جمع بود، رضا گرم صحبت با محمد هادی بود و رقیه ظاهرا قربون صدقهٔ هدی میرفت، اما تمام حواسش پی مهدی و خبری بود که به زودی از سمت صادق میرسید رقیه بوسه ای از گونهٔ هدی گرفت و رو به مهدی گفت: خیلی خوب کردی رفتی اقدس خانم و بچه ها را آوردی اینجا ان شاالله الان.. در همین حین تلفن مهدی به صدا درآمد، انگار زمان ایستاده بود و همه خیره به آقامهدی بودند و همه جا را سکوت فرا گرفت و همه منتظر بودند تا آقا مهدی جواب تلفن را بدهد. آقا مهدی گوشی را از جیبش بیرون آورد و با دیدن شماره روی صفحه سریع تماس را وصل کرد: الو بفرمایید، چ..چی شده؟! یعنی چی قربان؟! خوب...خوب نتیجه اش؟! خدای من! لازمه من بیام؟! صبرکنید الان خودم میام... قلب رؤیا به تپش افتاد و چشمان رقیه به اشک نشست، شواهد حاکی از آن بود اتفاق ناگواری برای صادق افتاده.. مهدی گوشی را قطع کرد و از جا بلند شد و بدون اینکه نگاهی به جمع کند از روی مبل بلند شد و گفت: من باید برم.. رقیه ظرف میوه دستش را روی میز گذاشت و گفت: آقامهدی، پسرم، چی شده خبری از صادق شده؟! این تلفن چی بود؟ مهدی سری تکان داد و‌گفت: چیزی نشده، یه مورد کاری هست من برم مرکز و زود برمی گردم. رقیه با صدای لرزان گفت:مورد کاری؟! آخه شما که بازنشسته شدین الان من مطمینم چیزی از صادق و با زدن این حرف بغضش ترکید. مهدی چیزی نگفت و می خواست حرکت کند که اقدس خانم با صندلی چرخدار جلو آمد و گفت: چی شده پسرم؟! و چون دید مهدی چیزی نمیگه دستهاش را بلند کرد و همانطور که به بالا نگاه می کرد گفت: یا امام رضای غریب، پسرم صادق را از تو می خوام. مهدی برای اینکه زیر باران سوالات قافیه را نبازد با سرعت از خانه بیرون رفت. باز هم سکوت بر فضای خانه سایه افکند، با اینکه چند ساعت از رفتن مهدی می گذشت اما هیچ کس دل و دماغ کاری نداشت، حتی کسی به فکر خورد و خوراک و شام هم نبود، هدی با اینکه کودک بود او هم چیزی حس کرده بود و گوشه ای در خود فرو رفته بود که صدای زنگ موبایل گوشی رضا به صدا در آمد. رضا نگاهی به شماره روی گوشی کرد و تا دید شماره غریبه است نمی خواست جواب دهد ناگهان انگاری چیزی به ذهنش رسیده بود گوشی را وصل کرد و گفت: الو بفرمایید... از آن طرف خط صدای پر از التهاب صادق در گوشی پیچید، الو دایی جان... ادامه دارد... 👈 .... فصل دوم ✍ نویسنده ؛ « طاهره سادات حسینی » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
    🌿با لباس طاهر و نیت خالص دو رڪعت نماز حاجت بخواند و بعد صد مرتبـہ صلوات بفرستد و هر روزے 1000 مرتبـہ یا علے تا مدت یازدہ روز بدون تعطیل و روز دوازدهم را نگوید تا بـہ مطلب و مقصود خویش نائل گردد وقتے ڪـہ موفق شد هزار مرتبـہ را بگوید ڪـہ مجموعا دوازدہ هزار مرتبـہ مے شود🌹 ✨نماز و صلوات قبل از شروع و بعد از ختم از شرایط مهمـہ است 📚گلهاے ارغوان ج 1 ص 116 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌺🍃کسي که بخواهد خداوند او را از شعله‌هاي نوزده‌گانه جهنم نجات دهد، بايد 🔺«بسم الله الرّحمن الرّحيم»🔺 را قرائت نمايد، که اين کريمه داراي نوزده حرف است که خداوند هر حرفي از اين نوزده را براي هريک از شعله‌هاي نوزده‌گانه به عنوان سپر قرار داده است....🌺🍃 📚تفسیر سدرة المنتهی / جلد اول / علامه حسن زاده آملي 🌼ذڪرهاےگره گشا  🍃 ⛅️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج⛅️               @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
📿ذكرى برای رفع درماندگى دریک کار 👌اگر کسی در کاری درمانده باشد که هیچ کس به فریاد او نرسد یا در دست ظالمی گرفتارشده باشد هر روز 99 مرتبه این کلمات رابخواند خدای مهربان به فریاد او می رسد👇👇 ✨یا غياثي عِندَ كُلِّ شِدّةٍ وَ مُجيبي عِندَ كُلِّ دَعوَةٍ✨ 📚راهنمای گرفتاران ص29 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
☝️ ✍ ذکر (یا رب یا الله )جهت رسیدن به مطالب و حوائج شرعے پیوسته بخواند ڪہ مجرب ست و ختم آن ۴۰ روز و هر روز ۲۰۴ مرتبه بسیار مفید است 📚 ختوم و اذکار ۱۰۶ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🍃🍂 🍃🍂 🖊 جهت دردکمر با مشڪ و زعفران نوشته و با خود داشته باشه ↯ "بِما غَفَرَلي رَبّي و جَعَلني مِنَ المُکَرمین" 📚 خواص الآیات ۱۵۱ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌟 🌙 آیت‌اللّه بهجت ره؛👇👇 براے رفع هر گرفتارے و گره ڪورے، ذڪر ✨《حدیث ڪَساء》 و《دعای یستشیر》✨ را خالصانہ بخوان 📚 به نقل از حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین حیدری کاشانی @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌸🍂🌸🍂 🍁برای گشایش رزق 🍁 «««در هر جمعه میان دو نماز این آیه مبارکه را در یک سطر نوشته و داخل کیسه پول خود نگه دارد ٬ هرگز کیسه اش از پول خالی نمی شود و دولت و گشایش به او رو آورد و نعمت و روزی او فراوان خواهدشد . البته به تجربه رسیده است آیه ده سوره اعراف : بسم الله الرحمن الرحیم وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُون✨ 📚هزار و یک ختم ص ۱۰۶ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌸✨ اگر کسی حیران روزگار و سرگردان بود و احوال او بگدایی رسید هر روز ۲۰۰۱ بار دعای بالا را بخواند رزق بر او گشاده شود✨ 📚 کونوز الاسرار ۱۱۰/۱ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
قرب به اهل بیت ۲۷.mp3
9.95M
✘ مدل زندگی هر کس نشان می‌دهد: در دستگاه امام و حکومت صالحان جا دارد یا نه؟ بشنویم و خودمان را ارزیابی کنیم. مجموعه (علیهم‌االسلام) ۲۷ | @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
28_Goriz_Az_Rajim_1401_06_13_Moharram_1444_aminikhaah.ir.mp3
31.22M
⭕️سلسله مباحث «» ✅جلسه بیست و هشتم 🛑بعضی خانه ها جن خیز است 🛑‌اجساد اجنه پس از مرگ 🛑نحوه زندگی اجنه 🛑دین اجنه 🛑 نماز اول وقت در هنگام مرگ چه تاثیراتی دارد؟ 🛑 محک های تشخیص جن بودن چیست؟ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
سازماندهی لشکر خدا.mp3
8.98M
✔️ یک نقش ساده اما کارآمد در لشکر امام مهدی علیه‌السلام به شما پیشنهاد می‌کنیم! | @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
Roze Emam Hossein alayhesalam.mp3
45.94M
🔸روضه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام * به بنی اسماعیل حسادت ورزیدند @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺 (هفتگی) اعضای محترم 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 رو آغاز می کنیم.🌷 😍 💠 روزهای جمعه«ختم قرآن» برای خشنودی و سلامتی و تعجیل در فرج مولا و هدیه به ساحت مقدس اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و تمام اموات مومنین و مومنات و سلامتی مریضان و به نیت شفای بیماران مد نظر صاحب خونه شدن تمامی مستاجرها و آزادی زندانیان بی گناه و دوری از گناه و ازدواج و خوشبختی جوانان و موفقیت در درس و دانشگاه و به نیت بچه دار شدن زوجینی که نمیتوانند بچه دار بشن و همچنین به نیت حوائج شخصی و همچنین به نیت برای نجات از شر فتنه های آخرالزمان و در امان بودن و نگه داشتن دین و ایمانمان همچنین به نیت وهمچنین هدیه به 🌺✨🌟🌺 و همچنین حاجت روایـــے شما دوستـان برگزار می شود . 🔷عزیزان جهت اتمام ختم همکاری کنند 💠 دوستان جزو هایی که تیک کنارشون خورده انتخاب شده هستند بقیه رو انتخاب کنید 💠 جزء مورد نظر رو به شخصی مدیریت اعلام کنید 💠 💠 فرصت خواندن جزو:از امروز تا جمعه هفته آینده 📖🔰«««﷽»»»🔰📖 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن،اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن با توکلـ به نامـ اعظمتـ یا رحمانـ یا رحیمـ ﷽📖 ) کاربر خانم عبداله پور ﷽📖 ) کاربر خانم عبداله پور ﷽📖 ) کاربر خانم عبداله پور ﷽📖 ) کاربر خانم فاریابی ﷽📖 ) کاربر خانم بخیر نیلدار ﷽📖 ) کاربر آقای توکلی ﷽📖 ) کاربر خانم موسوی ﷽📖 ) کاربر خانم موسوی ﷽📖 ) کاربر خانم بزرگی نژاد ﷽📖 ) کاربر خانم انصاری _🔰____🔰____🔰_____🔰_ ﷽📖 ) کاربر میرزایی ﷽📖 ) کاربر خانم جعفرزاده ﷽📖 ) کاربر آقای امینی پور ﷽📖 ) کاربر خانم میرزایی ﷽📖 ) کاربر خانم میرزایی ﷽📖 ) کاربر خانم رضایی ﷽📖 ) کاربر خانم عبدالوند ﷽📖 ) کاربر خانم فراهانی ﷽📖 ) کاربر نفس خانم ﷽📖) کاربر خانم زنگنه _🔰____🔰_____🔰_____🔰_ ﷽📖 ) کاربر خانم گرگی ﷽📖 ) کاربر خانم اعظم براتی ﷽📖 ) کاربر خانم اسکندری ﷽📖 ) کاربر خانم رمضانی ﷽📖 ) کاربر خانم فاطمه رضایی ﷽📖 ) کاربر خانم انصاری ﷽📖 ) کاربر خانم ﷽📖 ) کاربر آفاق خانم ﷽📖 ) کاربر شهناز خانم ﷽📖 ) کاربر خانم فاطمه براتی ❣ الّلهُــــمَّ عَجِّـــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــــــــرَجْ ❣ به لطف دوستان ختم کامل قران انجام وبه پیشگاه مقدس آقا صاحب الزمان (عج) هدیه خواهد شد. 💠 جزء مورد نظر رو به شخصی مدیریت اعلام کنید 💠 دوست عزیزی که جزء سی رو میخونه ان شاءالله ختم قرآن رو هم بخونه بی زحمت 😍🌸 تعجیل در ظهور و سلامتی امام زمان عج 14 مرتبه 🌺😍 اجرکم عندالله🌺🌺🌺 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ➖➖➖➖➖➖: @zohoreshgh @NedayQran 🌸 دوستان عزیز برای انتخاب و اعلام شماره جزءهای قرآنی لطفا عضو گروه بشید.🌸 https://eitaa.com/joinchat/1145241787C9085a19747 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_484897422556790927.mp3
6.39M
❤️ 😍 قرآن به جز از وصف علي آيه ندارد ايمان به جز ازعشق علي پايه ندارد گفتم بروم سايه لطفش بنشينم گفتا كه علي نور بود سايه ندارد ترجمه و متن دعا 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/237 متن ترجمه و دعای 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/243 عج @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
زیارت‌آل‌یاسین+دعا۩فرهمند.mp3
7.37M
🎤 بانوای گرم استادفرهمند 🌹 🌹 نام تو را میبرم قلبم غریبی میکند چشم انتظاری در دلم درد عجیبی می کند تعجیل در ظهور 14 مرتبه متن دعا👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/111 متن و ترجمه دعا👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/229 عج @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_5785009438028989691.m4a
3.38M
سيدابن طاووس مي فرمايد اگراز هرعملي در غافل شدي از :صلوات غافل نشو چراكه دراين دعا سري است كه خدا مارا برآن آگاه كرده است 💎 * فواید عجیب صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی+متن صلوات* 🎗️ *۱- دعای حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) شامل او خواهد شد*. 🎗️ *۲- موجب نجات از فتنه های آخر الزمان خواهد شد*. 🎗️ *۳- دعا واستغفار ملائکه شامل او خواهد شد.* 🎗️   *۴- موجب وسعت روزی می شود.* 🎗️ *۵- موجب آمرزش گناهان انسان می شود* 🎗️  *۶_ نور امام زمان* *در دل انسان زیاد می شود* 🎗️ *۷- از گرفتاری های عالم آخرت نجات پیدا خواهد کرد* 🎗️ *۸- بدون حساب یا باحساب آسان به بهشت خواهد رفت* 🎗️ *۹- کارهای بد او به خوبی مبدل می شود.* 🎗️ *۱۰- موجب برطرف شدن غصه و اندوه می شود.*  🎗️ *۱۱- موجب کمال ایمان می شود.* 🎗️ *۱۲- موجب اجابت دعا می شود.*  🎗️ *۱۳-موجب دفع بلا می شود.*  🎗️ *۱۴-مادامی که مشغول دعاست مشمول رحمت خداوند خواهد بود* 🌸 *صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی رو می توانیم هر روز بخوانیم* *این صلوات معجزه می کند به فضل الهی.* خواندن سوره و در عصر هر کدوم 100بار توصیه شده 💌 متن دعا 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/62 متن و ترجمه دعا👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/222 *اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِيِّكَ الفَرَج بِحَقِّ زِینَب کُبری* عج @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
چشم من بر راه است؛ تا بیایی روزی همچو نوری ز میان خورشید و بتابی به دل تاریکم ... جمعه ها منتظرم؛ تا بیایی آخر چشم خود فرش کنم تو نهی پای برآن و من از شوق ببالم بر خود و به شکرانه آن جان به فدای تو کنم ... 💔 🌷 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
مداحی_آنلاین_شکسته_شد_دلم_از_دست_روزگار_آقا_میرداماد.mp3
6.63M
با (عج) 🍃شکسته شد دلم از دست روزگار آقا 🍃به خشکسالی دل‌های ما ببار آقا 🎙 👌بسیار دلنشین 💔 🌷 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
dcc2_62cce8e02fe2ad2b93debc44915bd4c0.mp3
17.02M
🤲 قرائت 🎙 بانوای : محـبان مهــــــــــــدي(عج) او خواهد آمد او خواهـــد آمـــد... 😍🌺 متن و ترجمه دعای سمات 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/156 ══💝══════ ✾ ✾ ✾ ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕