ندای رضوان
#دروغ ۱ توی کلینیک زیبایی کار میکردم دقیقا بیست و هشت سالم بود. با توجه به تعداد زیاد خواستگارهام و
#دروغ ۲
تصمیم گرفتم اول ببینمش بعد قرار خواستگاری بذاریم به دکتر پیام دادم و گفتم باید ببینمش
خلاصه اون شب تا صبح نخوابیدم حس خوبی به این قضیه داشتم. دعا دعا میکردم از نظر ظاهری به دلم بشینه وگرنه همه چیز برام تموم میشد صبح آماده شدم و ساده ترین تیپم رو زدم سعی داشتم واقعی ترین خودم .باشم دیدم شماره ای بهم پیام داد سلام من کوروشم آماده شدید آدرس بدید بیام دنبالتون.
استرس عجیبی داشتم با اینکه بار اولم نبود
اما نمیدونم چرا اینبار انقدر استرس داشتم.
نیم ساعت گذشت که دیدم کوروش زنگ میزنه نفس عمیقی کشیدم و جواب دادم
صداش که توی گوشی پیچید، دلم ضعف رفت. چه صدای قشنگی داشت :گفت جلوی در منتظرم
از خونه خارج شدم و سوار ماشینش شدم از همون اول محو کوروش شده بودم
تک سرفه ای زد و گفت:
کجا بریم راحت تری؟
گفتم هر جا خودتون میدونید فرقی نداره
با دستش که روی فرمون بود اشاره ای کرد و گفت: جلوتر یک کافی شاپ هست بریم اونجا
سری به نشانه ی تایید تکان دادم
زمان از دستم در رفته بود تا به خودم اومدم دیدم جلوی در خونه ام و دارم ازش خداحافظی میکنم حس خیلی خوبی داشتم رفتم داخل و مامانم سراسیمه اومد جلو برسید چی شد؟ دیدیش؟؟ پسندیدی؟
هر کار کردم لبخندم مخفی بمونه اما نشد. خوشحالی رو توی چشمهای مامانم میدیدم
رفتم توی اتاق و خودم رو روی تخت انداختم گوشی رو گرفتن و به دکتر پیام دادم سلام خوبی؟ من امروز کوروش رو دیدم به نظرم مناسب میومد. فعلا ازش خوشم اومده تا ببینیم بعد چطور پیش میره
خلاصه یک هفته ای گذشت و این مدت گهگاهی من با کوروش صحبت میکردم و خیلی دلبسته اش شده بودم درست بعد از یک هفته قرار شد بیان خواستگاری
توی این یک ماه سعی کردم بیشتر باهاش آشنا شم. از همه لحاظ خوب بود جز اینکه حس میکردم خیلی اجتماعی و هیجانی نیست احساساتش رو خیلی نشون نمیداد. انگار به سردی رفتار میکرد اعتراضی نمیکردم میذاشتم پای اینکه تازه اولشه و هنوز روش باهام باز نشده. نزدیک مراسم عقد شد کوروش گفت خواهرم باید همراهمون بیاد
ادامه دارد
کپی حرام
هدایت شده از ندای رضوان
#خواص_دعای_سلامتی🔻
✨ طول عمر
✨ استجابت دعا
✨ ازدیاد نعمت
✨ وسعت رزق
✨ دفع بلا
✨ دفع غم🔺
📚 مکیال المکارم
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
@NedayeRezvan
╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹
گوش دادن به آیت الکرسی
در شروع روز را به شما پیشنهاد میکنم...
قلب را آروم میکنه❤️
التماس دعای فرج 🙏🌸
_____________🍁🍁🍁🍁
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
@NedayeRezvan
╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
🍃🌹🍃
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
#امام_حسین علیه السلام
#محرم
#سلامصبحبخیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_مداحی/بسیار زیبا👌👌
ای حس خوب من / همیشه محبوب من
اونکه همیشه برات / به سینه میکوبه من
※ حس خوب | سید رضا نریمانی
ندای رضوان
#دروغ ۲ تصمیم گرفتم اول ببینمش بعد قرار خواستگاری بذاریم به دکتر پیام دادم و گفتم باید ببینمش خل
#دروغ ۳
خیلی خورد تو ذوقم اما چیزی نگفتم ترسیدم پیش خودشون فکر بدی کنن از اون روز به بعد من و خواهرم نیایش، با کوروش و خواهرش کیمیا باهم میرفتیم خرید کیمیا سعی داشت همه چیز رو کنترل و مدیریت کنه. دست روی هر حلقه ای میذاشتم یک ایرادی میگرفت و کلا دلزده میشدم از انتخابم کوروش هم چیزی نمیگفت. ساکت ساکت بود. تا بالاخره به انتخاب کیمیا یک حلقه ی قیمت مناسب گرفتیم اصلا به دلم نبود اما خب کاری بود که شده. گفتم بریم سرویس طلا رو انتخاب کنیم که دیدم کوروش و کیمیا نگاهی بهم کردن و کیمیا اومد سمتم گفت عزیزم سرویس طلا باشه برای مراسم عروسی برای مراسم عقد سرویس نیاز نیست
با تعجب نگاهش کردم و گفتم چرا؟ اخه قرار بود الان بخریم
لبخندی زد و گفت
عزیز دلم شما عروسی با این کارها کار نداشته باش بزرگترها صحبت میکنن. الآن نمیتونیم هزینه کنیم برای عقد باید هزینه ها رو به حداقل برسونیم
نه خودم زبون داشتم نه خواهرم کاش مامانم همراهم بود. از داخل حرص میخوردم اما نمیتونستم چیزی بگم
همه برای خرید با دل خوش میرن اما برای من شده بود زهرمار
روز عقدم خیلی دلشوره داشتم دیگه اون حس خوب رو نداشتم همش نگران بودم
بقیه میگفتن طبيعيه خلاصه عقد کردیم و مراسم شروع شد. وارد تالار که شدم دیدم هیچ چیز به سلیقه ی من نیست یک مراسم کاملا معمولی خیلی خورد توی ذوقم اینا که مثلا پول دار بودن چیشد؟؟
ادامه دارد
کپی حرام
#غنی_شدن
🌸✨هر کس روز جمعه
۲۰ یا ۴۰ مرتبه این ذکر را بخواند
تا جمعه آینده اثرش ظاهر
خواهد شد✨
📚 گلهای ارغوان
🌹🍃#حاجت_روایی
💜🍃هرڪس
《یا خالق》را
۵۱۱۰ مرتبہ بخواند
و ازخداوند چیزے را طلب ڪند
فورا دعایش مستجاب
مےشود....💜🍃
📚معراج الذاکرین ص۱۷۶
.
ﷺ⚘ذڪـر شـفا⚘ﷺ
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
@NedayeRezvan
╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
🌹امام صادق ع :
📖هرکس با ایمان سوره #مومن را به جهت برآمدن مهمات بزرگ وبه وقت درماندگی درکارها یکبار بخواند
👌خداونددرماندگی ومشکل اوراحل فرماید
📗خواص آیات ص۱۴۳
#باب_حاجات
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
@NedayeRezvan
╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
#صدقه
💵صدقه سبب زیادی رزق و روزی، شفای بیماری ها،دوری آتش جهنم، دفع ۷۰ بلا و مصیبت در دنیا،طولانی شدن عمر و … میشود
📕حرعاملی وسائل الشیعة ج9ص 367
#باب_فضیلت
✨
🌺✨
شما هرگز نمى توانيد همه مردم را از اموال خود بهره مند سازيد، پس با آنان با گشاده رويى و خوشرويى تمام برخورد كنيد.
إنَّكُم لَن تَسَعُوا النّاسَ بأموالِكُم، فالْقُوهُم بِطَلاقةِ الوَجهِ و حُسْنِ البِشرِ
[ #پيامبر_اکرم صلى الله عليه و آله ]
📚 الكافی ج۲ ص۱۰۳
🌹 🍃🍂
🔳بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🔳
@TasirZekr
🔶🔹🔸🔷🔶🔹🔸🔷🔶🔹🔸🔷
#رفع_خسیسی_اشخاص⇩⇩⇩⇩
🔹با ایمان خالص و توجه قلبی آیه ۹۲ از سوره مبارکه آل عمران را بیست و یک مرتبه بخواند. سپس آنرا بر کاغذ بنویسد و در آب حل کند و به فرد مورد نظر بنوشاند ، به اذن خداوند متعال بخل و خساست آن فرد از بین میرود.⇩
🌛لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ 🌜
🔻#توجه شود،این عمل را میتواند به مدت #یک_هفته ادامه دهد.
#ذکر_مجرب
🔹💠اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج💠🔹
💕🌺💕🌺💕🌺💕🌺💕🌺💕🌺
🌹🍃#مطیع_شدن_زن🍃🌹
❤️👈هرڪس با ایمان این آیـہ را بر نان با نیت خالص و توجـہ بـہ خدا و معنے آن بنویسد و بـہ خورد زن دهد
❤️آن زن مطیع او شود و ذلولے و رام گردد اگر چـہ سرڪش و نا فرمان باشد .
✨ آیـہ ۱۴۲ سورہ انعام ✨
✨ومِنَ الأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا كُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ✨
📚 خواص آیات قرآن ڪریم ص ۶۰
🍃🌸
🌺🍂🌺🍂
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌺🍂🌺🍂
@TasirZekr
ندای رضوان
#دروغ ۳ خیلی خورد تو ذوقم اما چیزی نگفتم ترسیدم پیش خودشون فکر بدی کنن از اون روز به بعد من و خواهر
#دروغ ۴
مجبور بودم حفظ ظاهر کنم و بخندم اما خدا از دلم خبر داشت. کوروش وقتی میرقصیدیم اصلا نگاهم نمیکرد سرش یا پایین بود یا اطراف رو دید میزد گذاشتم پای استرس و خجالتش مراسم تموم شد و قرار شد کوروش شب پیشم بمونه اومدیم خونه ی پدرم و رفتم لباس هام رو عوض کردم تا اومدم بیرون از اتاق دیدم کوروش بلند شده و داره خداحافظی میکنه سراسیمه رفتم طرفش و گفتم کجا میری چیشده؟
گفت میرم خونه
یک پارچ آب یخ انگار ریختن روم با بهت بهش نگاه کردم و گفتم مگه نمیخوای پیشم بمونی؟
گفت نه دارم میرم خونه اگه میای لباس بپوش بریم
چی میگفت؟ بیا بریم هم نه اگه میای
خیلی بهم برخورده بود. برای اینکه غرورم خدشه دار نشه گفتم نه تو برو من اینجا میمونم
اونشب تا صبح گریه کردم و نخوابیدم فردا صبح مادرش زنگ زد و دعوتم کرد گفت:
از کوروش ناراحت نباش ما رسم نداریم دوماد خونه ی پدرزن بمونه تو روهم باید دعوتت کنم تا بعدش بیای اینجا بمونی امروز ناهار بیا حتما حتی پدرو مادرمم دعوت نکردن فقط خودم تنها
خلاصه رفتم و دیدم نهار خیلی ساده تی پختن هر چی منتظر نشستم کوروش نیومد و به اجبار نهارو بدون اون خوردیم بعد از جمع کر ه سفره کیمیا خودشو سرگرم بچه کرد و مامانشم پا دردو بهانه کرد و نیومدن کمکم ظرف هارو بشورن
حس بدی داشتم یک ساعتی توی آشپزخونه معطل شدم زمان زیادی گذشت و هنوز کوروش نیومده بود.
وارد سالن شدم صحبتهای کیمیا و مادرش یهو قطع شد. مشخص بود دارند راجعبه من حرف میزنن خیلی بغض کرده بودم منتظر اشاره بودم که بترکم پدر کوروش صدام زد
دخترم خونه خودته غریبی نکن
ادامه دارد
کپی حرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹
گوش دادن به آیت الکرسی
در شروع روز را به شما پیشنهاد میکنم...
قلب را آروم میکنه❤️
التماس دعای فرج 🙏🌸
_____________🍁🍁🍁🍁
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
@NedayeRezvan
╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
🍃🌹🍃
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
#امام_حسین علیه السلام
#محرم
#سلامصبحبخیر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اذکار روز دوشنبه👇👇
سوره ماعون👇🌹
https://eitaa.com/NedayeRezvan/28794
🌺🌺🌺🌺🌺
ذکر یالطیف👇🌹
https://eitaa.com/NedayeRezvan/29934
🌺🌺🌺🌺🌺
یاقاضی الحاجات👇🌹
https://eitaa.com/NedayeRezvan/30237
🌺🌺🌺🌺🌺
ختم سوره تکاثر👇🌹
https://eitaa.com/NedayeRezvan/30343
🌺🌺🌺🌺🌺
_____________🍁🍁🍁🍁
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
@NedayeRezvan
╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
🌹🍃#مطیع_شدن_زن🍃🌹
❤️👈هرڪس با ایمان این آیـہ را بر نان با نیت خالص و توجـہ بـہ خدا و معنے آن بنویسد و بـہ خورد زن دهد
❤️آن زن مطیع او شود و ذلولے و رام گردد اگر چـہ سرڪش و نا فرمان باشد .
✨ آیـہ ۱۴۲ سورہ انعام ✨
✨ومِنَ الأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا كُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ✨
📚
22.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️برهنه شدن و برهنه خوابیدن (خصوصا اگر کسی تنها برهنه بخوابد) عاملی برای جذب شیاطین
(طبق روایات)
امام علی علیه السلام:
اگر کسی عریان شود، شیطان به او نگاه می کند و در او طمع می کند. پس خود را بپوشانید.
📚وسائل الشیعه، جلد۲، صفحه ۳۹
🎙حاج اقا افراشته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ یک ⇦#توصیه_شنیدنی
در مورد امام عصر(عج)
🎙 ابراهیم_افشاری
#ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج
🌹إِلٰهِى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكىٰ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ .
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِى الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ .
يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِىُّ، يَا عَلِىُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيانِى فَإِنَّكُما كافِيانِ، وَانْصُرانِى فَإِنَّكُما ناصِرانِ
يَا مَوْلانا يَا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ.🌹
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
@NedayeRezvan
╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
#سوره_درمانے #جهت_هرحاجتی
برای #حاجات_بزرگ( #بخت_گشایی ) توسل به #مادرامام_زمان (عج) کنید.
✍10تا یس میخونی به این نحو:
⚜شب چهارشنبه 2بار
⚜شب پنج شنبه 2بار
⚜شب جمعه 2بار
⚜روز جمعه هم 4بار
✨که جمعا میشه 10بار✨
✨منظور از شب چهارشنبه رو دقت کنید👇👇
یعنی سه شنبه شب باید بخونید
که فردای آن چهارشنبه میشود✨
#ویژه_امشب
📚قرآن درمانی
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
@NedayeRezvan
╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
#ذکر_درمانے #افزایش_رزق
💰ختمی مجرب برای حصول #ثروت💰
✨ویژه امروز ✨
💎گویند برای حصول غنی و دولت و ثروت ، در روز سه شنبه این ختم را شروع نموده💎
🛡تا ده روز هر روز 1000 مرتبه :
🌛یا قَوِیُّ یا غَنِیُّ یا وَلِیُّ یا وَفِّیُّ🌜
🌀را بر مویز بخوانید و بخورید و در روز دهم نان و حلوا به مستحقان بدهید
✅ ان شاءالله موثر خواهد بود.
📚دعاهای سرازیرشدن رزق وروزی
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
@NedayeRezvan
╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راه دفع ارواح و اجنه از خانه چگونه است؟
استاد محمدی شاهرودی
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
@NedayeRezvan
╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
ندای رضوان
#دروغ ۴ مجبور بودم حفظ ظاهر کنم و بخندم اما خدا از دلم خبر داشت. کوروش وقتی میرقصیدیم اصلا نگاهم نم
#دروغ ۵
لبخندی زدم و گفتم: تشکر لطف دارید
ساعت شد ۴ کلافه بلند شدم و گفتم من دیگه میرم ممنون از پذیراییتون
کیمیا گفت: عزیزم داداشم که هنوز نیومده کجا میری؟
با لحنی که عصبانیت و کلافگی ازش موج میزد گفتم: من که نمیتونم منتظر داداش شما بشینم و ایشون حتی یک زنگ هم بهم نزنه
گوش به حرفها و اصرار هاشون نکردم و از خونه شون زدم بیرون خیلی دلم گرفته بود.
احساس خفگی داشتم تا خونه گریه کردم. شانس آوردم کسی خونه نبود چون اصلا حوصله ی توضیحات .نداشتم روی تختم دراز کشیده بودم که دیدم کوروش زنگ میزنه با ناراحتی جواب دادم که گفت چرا منتظرم نموندی؟ خب کار داشتم که نیومدم آماده باش دارم میام دنبالت
منم که منتظر همچین رفتاری از سمتش بودم سریع قبول کردم و هیچ ارزشي برای خودم قائل نشدم اومد دنبالم و جز یک سلام و علیک هیچ صحبت دیگه ای باهم تا خونه شون نکردیم حرصم گرفته بود. از ماشین پیاده شدم و محکم در رو بستم رفتیم بالا ولی اینبار مامانش اصلا تحویلم نگرفت. انگار بخاطر رفتار غرویم ناراحت شده بود. کیمیا هم رفته بود خونشون جو سنگینی بود. حتی شام هم درست نکرده بودن هر چی غذا از ظهر مونده بود همون رو خوردیم و مادرش گفت عروس بی زحمت ظرفها رو بشور کمه داخل ماشین نذار
حسابی کفری شده بودم اون شب ظرفها رو شستم و سریع رفتم داخل اتاق اما کوروش زودتر از من خوابیده بود دلم خیلی شکست انتظار داشتم حداقل کمی باهم حرف بزنیم نشستم به گریه کردن حس میکردم ازدواجمون اجباریه
کوروش بیدار شد و ارومم کرد اما حسمن عوض نشد
روزها میگذشت اما من عشقی که باید رو از کوروش دریافت نمیکردم کم کم دخالتها و غر زدنهای خانواده اش شروع شد. هرجا میخواستیم بریم دخالت میکردن هر کار کوروش میخواست واسم کنه نمیداشتن.
ماه ها گذشت و هر لحظه بیشتر حس میکردم که این ازدواج اشتباهه
ادامه دارد
کپی حرام