eitaa logo
ندای رضوان
5.8هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.1هزار ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یه روز نزدیکای ظهر بود که صدای داد و بیداد همسایه‌مون زری خانم بلند شد که می‌گفت ای وای مامورا دخترم را گرفتند همش تقصیر دختر صدیقه خانمه که میره بسیج و آمار همسایه‌ها رو میده! این حرفا رو که از تو حیاط شنیدم هول و مضطرب از خونه بیرون رفتم. مادرم هم دنبال اومد زری خانم توی کوچه داد و بیداد راه انداخته بود و به من می‌گفت که من می‌دونم همه اینا زیر سر توئه دیدم که اون روز تو پارک با یه مرد بسیجی حرف می‌زدی داشتی امار دختر منو به اون میدادی... قسم خوردم که من از هیچی خبر ندارم و هیچ حرفی به کسی نزدم اما باور نکرد و با تهمت و افترا آبرومو برد. حدود یک هفته‌ای از ماجرا گذشت که زری خانم با شرمندگی اومد جلوی خونمون .....همسایه ها هم‌بودن. زری خانم گفت_ اون روز انقدر ناراحت بودم که فکر کردم شما آمار دختر منو دادین اما امروز که رفتم دیدنش گفت مامورای امنیت توی اغتشاشات دیدنش و دنبالش افتادن. من ازت معذرت می‌خوام که زود تهمت‌زدم امیدوارم که منو حلال کنی . خدا را شکر همسایه‌ها بیرون بودن و حرف‌های زری خانم رو شنیدن و فهمیدن که من کاری نکردم. ادامه دارد. کپی حرام.