eitaa logo
ندای رضوان🇮🇷
5.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
88 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ زنداداشم اتنا رو‌دوست داشتم دختر پرحرف اما شیرین زبونی که از مصاحبت باهاش خسته نمیشدی، ازینکه برادرم با ازدواجش پیوند روابط خونواده ی من و همسرم رو محکمتر کرده بود خیلی خوشحال بودم و سراز پا نمیشناختم با اینکه باردار و بدویار بودم اما برای همه مراسم اونها سنگ تموم گذاشتم. اخه عروس دختر جاریم هم بود و هروقت باهم تنها میشدیم همه ی اسرار خانواده مادرشوهرم رو که بهتر از من میدونست برام بازگو میکرد و غافل ازین بودم که یه روز بخاطر همین پرحرفی ها و سخن چینیهای زنداداشم خونواده ی خودم از هم میپاشن... هفته ای یکبار داداشم و خانمش رو به خونمون دعوت میکردم. ادامه دارد کپی حرام