eitaa logo
ندای رضوان
5.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ تجسس همیشه دلم میخواست از همه چی سر دربیارم وقتی اردواج میکردم مامان و خواهرم بهم کلی سفارش کردند که تو زندگیت سرت گرم کارای خودت و شوهرت باشه و تو زندگی فامیلای شوهرت سرک نکش هرچی کمتر بدونی خودت راحتتری و کنجکاوی و تجسس در زندگی و امورات دیگران هم گناهه...اما من که فضولی و سردراوردن از کار دیگران تو خونم بود فقط یه باشه گفتم و کار خودم رو میکردم. با مادرشوهرم تو یه حیاط زندگی میکردیم یه برادرشوهر و خواهرشوهر مجرد داشتم و هرروز رفت و امدهاشون رو چک میکردم یه روز برادرشوهرم وقتی اومد خونه یه چیزی دستش بود با احتیاط اطرافو نگاه کرد و‌قتی مطمین شد کسی نیست رفت زیرزمین و وقتی برگشت چیزی دستش نبود من از پشت پنجره ی اتاقمون حیاط رو نگاه مبکردم و چون پرده داشت متوجه من نمیشد. ادامه دارد کپی حرام
۲ کار همیشگی من بود تا صدایی از حیاط میومد سریع پشت پنجره میومدم تا بفهمم کی اومد و کی رفت و چی شد. اونروز سه بار برادرشوهرم به زیرزمین سر زد و هربار پریشونی از سر و روش میبارید. دم دمای غروب وقتی همسرم از سرکار برگشت اتفاقات اون روز رو که تعریف کردم غرولندکنان که از جاش بلند میشد کفت معلوم نیست دوباره این شهرام چه غلطی کرده. پاشد رفت زیرزمین منم دنبالش راه افتادم کمی اطراف رو گشتیم که بالاخره پیداش کردیم یه روسری سورمه ای خونی که یه چاقوی خونی هم داخلش پنهان شده بود ... ترس همه وجودم رو گرفته بود باوذم نمیشد شهرام ادم کشته باشه. شاهین سریع اونا رو برداشت تا با خودش بیاره بالا دپست داشتم بدونم جریان چیه اما حالا که بحث قتل بود ترسیده بودم دستش رو گرفتم و‌گفتم تروخدا ولش کن بذار همونجا بریم خونه. ادامه دارد کپی حرام
۳ با تندی بهم گفت معلوم نیست چه غلطی کرده همون موقع که از پله های زیر زمین بالا میرفتیم خواهرشوهرم در حیاط رو باز کرد با دیدن مامور انتظامی پشت در با هین سمت شوهرم برگشتم و گفتم برو قایمش کن پلیس اومده.اما صدام کمی بلند بود و اونا شنیدند. بماند که به من و‌همسرم ظنین بودند و فکر میکردند ما دونفر همدستای برادرشوهرم بودیم و از اول حرفامون رو باور نمیکردند و چقدر طول کشید تا پلیس واقعیت رو بفهمه گویا برادرشوهرم و دوستاش نیمه شب تو پس کوچه ها پرسه میزدند که میبینن تو یه خونه شیون و وایلاست در خونه باز بوده میرن داخل میبینن یه پیرزنه حالش بد شده و دختر نوزده ساله ش زنگ زده به اورژانس و بخاطر همین در رو باز گذاشته اونم بخاطر حال بد مادربزرگش متوجه نمیشه اینا لباس فرم ندارن و بهیارهای اورژانس نیستند ازشون کمک میخواد اینام کمی اونجا معطل میکنند ادامه دارد کپی حرام
۴ حتی به اون دختر تجاوز میکنند وقتی پیرزن متوجه جریان میشه از جاش بلند شده که کمک دخترش کنه اما دوست شهرام با چاقو میزنه و بعد هم فرار میکنه حالا چرا با چاقوی شهرام بوده خدا عالمه.بعد هم شهرام چاقوش رو برمیداره لای روسری که اونجا افتاده میپیچه و میاره خونه که سرفرصت هردورو امحا کنه .دوروز بعد اون دختر به پلیس شکایت میکنه و چون برادر شوهر من رو از روی خال گوشتی روی صورتش شناخته به پلیس معرفیش میکنه از شانس بد ما وقتی من و همسرم به الت قتاله دست زدیم پلیس میاد سراغ شهرام که مارو توی حیاط دستگیر میکنه. شکر خدا شاهین زود تبریه شد اما حرف و حدیث زیاد شد همه جا میکفتند شهرام وشاهین به پیرزن و دخترش تعرض کردن. سالها طول کشید تا به همه بفهمونیم شاهین در اون کثافتکاری و قتل هیچ دخالتی نداشته اما ابروی رفته به همین راحتی برنمیگشت. ادامه دارد کپی حرام
۵ من با فضولیهام باعث رفتن ابروی خودم و شوهرم شدم من با فضولیهام داشتم کاری میکردم شوهرم قتل و تعرض بیفته گردن شوهرم. خصوصا وقتی خونوادم فهمیدند مثل همیشه تجسس و فضولی من کار دستمون داده خیلی شماطتم کردند نگم از مادرشوهرو خواهرشوهرم که سالها بجای شماطت و سرزنش شهرام که قتل و گناه کرده بود من رو سرزنش میکردند و میکفتند اگه فضولی نکرده بودی شهرام لو نمیرفت و قصاص نمیشد و ابروی همه مون نمیرفت. همسایه ها و دوست و فامیل که هنوز کل داستان رو نمیدونستند و من رو همسر یه قاتل میدونستند و مدام سرزنشم میکردند و تشویقم میکردند ازش جدا بشم. وقتی اصل داستان رو میگفتم فکر میکردند به حمایت از اون دارم دروغ میگم حتی خونوادم حرفامو باور نمیکردند. ادامه دارد کپی حرام
۶ ابروی چند ساله مون سر یه کنجکاوی بیجا و تجسس بی مورد و فضولی من رفته بود. بقول مادرم اگه فضولی و دخالت بیجای من در اون قضیه نمیبود پلیس میومد و الت قتاله رو پیدا میکرد و شهرام رو بعنوان قاتل و متعرض دستگیر میکرد و فقط اسمی از خطا و گناه شهرام باقی میموند اما با دخالت و فضولی من پای شاهین هم وسط کشیده شد و حرفش افتاد سر زبونها و اسم اون هم قاطی خطا و گناه برادرش نوشته شد و ابروش رفت . خواستم بگم درکار بقیه تجسس نکنید خدا از تجسس و فضولی در کار دیگران خوشش نمیاد من با بدترین پیامدها فهمیدم کار بدیه اگه این عادت بد رو دارین تا بلایی سرخودتون نیاوردین بیخیال تجسس کردن بشید پایان کپی حرام