eitaa logo
🌐نگاه نو☀️
349 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
12.3هزار ویدیو
53 فایل
باسلام و ادب و احترام: کانال 《نگاه نو》 برای افزایش آگاهیهای فرهنگی،سیاسی، اجتماعی عزیزانی هست که دوست دارند، مطالب و وقایع تحلیلی روز را مطالعه و به آگاهی و دانسته های خود بیفزایند👏🏻🙏 م.رجایی - مدرس دانشگاه
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 گویند یک شب شاه عباس با لباس مبدل در كوچه های شهر ميگشت تا ببیند اوضاع چگونه است و شبها در شهر چه میگذرد . در حین گشت و گذار در شهر به سه دزد برخورد كردكه قصد دزدی داشتند‼️ 🤴🏼شاه عباس وانمود كردكه اوهم دزد است و از آنان خواست كه او را وارد دارو دسته وشریک خودشان كنند‼️ دزدان گفتند: ماسه نفر هريك هنری خاص و خصلتی داريم كه به وقت ضرورت به كار ميآيد. شاه عباس پرسيدچه هنری دارید ؟ ⬅️يكی گفت من از بوی ديوارخانه ميفهمم كه درآن خانه طلا و جواهر هست يا نه ، و به همين علت به كاهدان نميزنيم‼️ ⬅️ ديگری گفت من هم هر كس را يك بار ببينم بعداً در هر لباس و موقعیتی که باشد او را ميشناسم. ⬅️سومی گفت من هم از هرديواری ميتوانم راحت بالا بروم‼️ 🤴🏼از شاه عباس پرسيدند تو چه هنر و خصوصيتی داری كه بتواند به حال ما مفيد باشد؟ شاه فكری كرد و گفت من اگر ريشم را بجنبانم كسی كه زندانی باشد آزاد ميشود‼️ دزدها او را به جمع خود پذيرفتند و پس از سرقت، طلاها را در محلی مخفی كردند . فردای آن شب شاه دستور داد كه آن سه دزد را دستگير كنند . وقتی دزدها را به دربار آوردند آن دزدی كه با يك بارديدن همه را باز ميشناخت، فهميد كه پادشاه ،همان رفيق شب گذشته آنهاست. پس اين شعر راخطاب به‌شاه خواند: ما همه كرديم كار خويش را ای بزرگ تو بجنبان ریش خیراندیش را😳😂😂😆 ♡┅═✧☫🇮🇷☫✧═┅♡ 🌍🇮🇷 @NegahNew نگاه نو ‌