15.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺چرا ترکیه کانال فارسی نزند؟!
🔷 یکی از پرسشهای پربسامد این روزها درباره چرایی اقدام ترکیه به راهاندازی شبکه فارسی TRT است. اما چرا چنین شبکهای راهاندازی نکند؟ وقتی به خوبی درک کرده است که مرجعیت رسانه، خبر، تصویر و تحلیل در ایران به خارج منتقل شده و کشور فاقد رسانه کارآمد و حرفهای است.
🔷 طبیعی است که کشورها با شناسایی ظرفیتها و فرصتهای پیرامونی بخواهند از آنها در جهت منافع خود بهره ببرند ومساله اساسی میزان موفقیت در این راه است.
🔷 ایران کشور بزرگی در منطقه است و افکار عمومی آن برای بازیگران دور و نزدیک به ویژه در این بزنگاه تاریخی اهمیت خاصی پیدا کرده وبه همین علت است که نتانیاهو نیز پشت هم پیام میدهد.
🔷 البته ترکیه سالهاست که در حوزه پیرامونی ودر جهان عرب و اسلام نفوذ نرم فرهنگی و اقتصادی را دنبال میکند و سریالهای آن در ایران و کشورهای دیگر حتی بیشتر از داخل ترکیه بیننده دارند.
🔷 در همین حال سیاست باز گردشگری با جذب ۵۷ میلیون گردشگر در سال جدا از آورده ۵۵ میلیارد دلاری عملا ترکیه را به کانون تلاقی مشرق و مغرب عربی و پل ارتباطی فرهنگهای جهان در خاورمیانه تبدیل کرده است.
#صابر_گل_عنبری
@Negahe_bartar
🔺پزشکی که به سوگندش وفا کرد!
دکتر ابوصفیه مدیر بیمارستان کمال عدوان در شمال غزه پس از به آتش کشاندن بیمارستانش به وسیله ارتش اسرائیل در محاصره تانکها به سمت سرنوشت نامعلوم خود میرود.
نابودی این بیمارستان -تنها مامن درمانی باقیمانده در این منطقه- تخلیه اجباری و بازداشت همراه با شکنجه کادر درمان، بیماران و مجروحان آن، صحنه سوررئال دیگری از حضیض حقوق بشر و نظم جهانی است که به اسرائیل به عنوان «ارمغانی دموکراتیک» و «پاره تمدنی» خود در منطقه میبالید و میخواست سرمشق خاورمیانه جدید شود.
ابوصفیه نیروی حماس نبود و فقط یک پزشک اطفال بود. تابعیت قزاقستان را هم داشت که با شروع جنگ غزه شرایط خروج او و خانوادهاش را فراهم کرد، اما ماند و تعدادی از اعضای خانوادهاش را هم از دست داد.
در هیچ جنگ معاصری این شکل نسلکشی، بمباران بیمارستانها، ترور پزشکان، خبرنگاران، کشتار کودکان و زنان، قطع دارو و غذا سابقه نداشته است.
گرسنگی کم بود که سرما هم به جان کودکان آواره افتاده و امروز جان پنجمین کودک را گرفت. دنیای قدرتی که آنلاین نظارهگر این بیعدالتی و بیرحمی است، نویدبخش آینده امنی نیست!
#صابر_گل_عنبری
@Negahe_bartar
🔺ایران و آمریکا؛ سرانجام چه میشود؟!
در سیاست تهدید و تطمیع ترامپ در قبال ایران چاشنی تهدید و عصا غلیظتر است و میتوان گفت که تقریبا به استثنای مواردی نادر در حدود پنج دهه گذشته، هیچ دورهای از روابط تنشآلود فیمابین شاهد کاربست چنین تهدیدهای آشکاری به توسل به زور و حمله نظامی نبوده است. این ادبیات نظامی آمریکا با افزایش تحرکات در پایگاه دیهگو گارسیا در اقیانوس هند و همچنین پایگاههای آن در منطقه خلیج فارس قرین است. بنابراین پرسش کانونی این روزها این است که بالاخره تنش ایران و آمریکا و اسرائیل در دوره دوم ترامپ به درگیری نظامی میانجامد و تعیین تکلیف میشود یا ممکن است که به یک توافق ختم شود.
تهران به نظر میرسد ضمن جدی تلقی کردن تهدیدها به دنبال کنترل و مدیریت این تنش نسبتا بیسابقه از طریق ترکیبی از تاکتیکهای متفاوت است و به احتمال زیاد رونمایی از شهرهای موشکی، بازدید از تنگه هرمز و اقدامات نظامی دیگری را با هدف تاثیر گذاشتن بر محاسبات طرفهای مقابل دنبال کرده است. کما این که نوع تعامل ایران با نامه ترامپ و دادن پاسخ رسمی به آن، همچنین برداشتن پرچم آمریکا از زمین ورودی شهر جدید موشکی، باز گذاشتن مسیر گفتگوی غیرمستقیم پس از مخالفت با مذاکره مستقیم، بخشی از تاکتیکهای تهران برای مدیریت تنش است.
در مقابل به نظر میرسد که ترامپ و تیمش خیلی عجله دارند و حل و فصل سریع پرونده ایران را بخشی از تلاش خود برای «احیای ابهت و عظمت» آمریکا در جهان و خاورمیانه میدانند. در این راستا، گویا سرّ مهار و تاثیرگذاری بیشتر بر دیگر بازیگران منطقه از عربستان و ترکیه، تضمین امنیت و ادغام اسرائیل در نظم منطقهای و پیشبرد «پیمان ابراهام» را در نتیجهبخش کردن سریع سیاست فشار حداکثری در قبال تهران جستجو میکنند.
اما آیا سرانجام این فشار حداکثری در سایه تهدیدهای فزاینده مبنی بر کاربرد گزینه نظامی به درگیری نظامی و جنگ ختم میشود؟ در پاسخ به این پرسش، جمعبندی نگارنده این است که جنگ به معنای یک جنگ متعارف و گسترده بعید است و آنچه بیشتر مطرح است حمله به تاسیسات هستهای و نظامی ایران است؛ این حمله هم که البته نوعی جنگ با اهداف محدود است، زمانی اتفاق میافتد که ترامپ و تیم کاری او به این جمعبندی برسند که این کار بدون وقوع جنگی پرهزینه در منطقه امکانپذیر است. در واقع همان ادراکی که ترامپ را به سمت صدور دستور ترور بلندپایهترین مقام نظامی ایرانی کشاند، اگر درباره حمله بیهزینه به تاسیسات هستهای نیز شکل بگیرد، اقدام خواهد کرد؛ چه خود آمریکا اقدام کند چه اسرائیل را به دلایلی پیش بفرستد.
در حال حاضر ظاهرا ترامپ بیشتر به تهدید به کاربرد زور تمرکز دارد تا استفاده از آن و میخواهد تحت فشار این فضا مذاکره و توافقی دستکم درباره برنامه هستهای شکل بگیرد که همان نتیجه حمله احتمالی به تاسیسات هستهای را در پی داشته باشد.
بازی در لبه پرتگاه جنگ یک شیوه مذاکراتی ترامپ است که با طرح حداکثر خواستهها در کنار وارد کردن حداکثر فشارهای سیاسی و اقتصادی در بستر فضایی نظامی از جمله بستن کامل منافذ صادراتی ایرانی و در راس آنها صفر کردن صادرات نفت و چه بسا گسیل داشتن تجهیزات جنگی به منطقه در نهایت توافق و معاملهای را رقم بزند که در آن دست بالا را داشته باشد و لو این که به کلیه خواستهها هم نرسد.
اما همین بازی در لبه پرتگاه جنگ هزینههای سنگینی برای ایران در ابعاد اقتصادی و اجتماعی دارد و محصول بارز آن رکورد شکنیهای پیدرپی دلار در این روزها و به تبع آن قهقرای تصاعدی وضعیت معیشتی است.
در کنار آن هم بعید نیست که فشارهای چندلایه با حملات غیر علنی محدود و حوادثی امنیتی در ماههای پیشرو همراه شود؛ چنین اتفاقاتی هم اهداف متعددی را دنبال میکند، از پیشرانی نظامی امنیتی برای شروع مذاکرات و رسیدن به توافق تا سنجش واکنش تهران و برنامهریزی برای تحرکات نظامی تدریجی مبتنی بر آن.
اما در این میان دو متغیر در ماههای آتی سلبا و ایجابا بر ماهیت سیاست ترامپ در قبال ایران تاثیر جدی دارد؛ نخست تحولات داخلی اسرائیل و ماندن و نماندن نتانیاهو در قدرت در سایه بیسابقهترین بحران سیاسی و قانونی داخلی و دوم سرنوشت جنگ اوکراین در جهت انعقاد یک قرارداد صلح یا تداوم جنگ. ورود جدی پوتین به وساطت میان آمریکا و ایران با پایان این جنگ گره خورده است.
در عین حال، اكنون چند کانال در این رابطه فعال هستند و پیغام پسغامها را رد و بدل میکنند؛ اما هنوز مذاکره غیرمستقیم جدی شکل نگرفته است و باید دید سرانجام دیپلماسی نامه به کجا ختم میشود. فعلا که بعید است این نوع دیپلماسی و مذاکره غیر مستقیم به گشایشی جدی منجر شود.
#صابر_گل_عنبری
@Negahe_bartar