eitaa logo
- نیاز -
67 دنبال‌کننده
192 عکس
35 ویدیو
0 فایل
کَسری لَایَجبُرُهُ إلا لُطفُكَ و حَنانُكَ و فَقری لَایُغنِیهِ إلا عَطفُكَ و إحسَانُكَ .‌. < احتمالاً شبه پرایوت من > • دردودل رو که کپی نمیکنن ! + عکسامو هم کپی نکن مومن .(حتی‌شمادوست‌عزیز) - آیدیمَم سنجاقه .
مشاهده در ایتا
دانلود
هروقت احساس کردی بدشانسی به دانش‌آموزای مقطعِ ابتدایی فیروزکوه و دماوند فک کن ، که همیشه کلِ تهران تعطیل میشن به غیر دانش‌آموزان مقطعِ ابتدایی این دو محدوده -
هدایت شده از شارعِ القَـمَـر؛
رفته‌ای، اما گذشتِ‌عمر تاثیری نداشت.. من که دلتنگِ توام امروز ، فـردا بیشتر..(:
یه ذره خوابیدم ؛ همش خوابشو دیدم :))) واقعا شده براتون که کل روز پیش یکی باشید ، بخوابید همش خوابشو ببینید و وقتی بیدار میشید عمیقا دلتنگش بشید ؟
کسایی که مشهد زندگی می‌کنن ، از نظرِ من خوشبخت ترین آدمایِ رویِ زمینن :))
کاش میشد این درسای مسخره‌مو بذارم کنار و برم شعر بخونم ، وای عمیقاً دلم شعر می‌خواد میشه برام شعر بفرستین ؟
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم هزار بادیه سهل است با وجود تو رفتن و گر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاکِ کوی تو باشم :) به وقتِ صبح قیامت که سر ز خاک برآرم به گفتگوی تو خیزم به جستجوی تو باشم به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان مرابه‌باده‌چه‌حاجت‌که‌مست‌روی‌تو‌باشم . . - جنابِ‌سعدی
هدایت شده از بی نهایت
خدا، امانت خود را به آدمی بخشید که بار عشق برای فرشته سنگین بود اگر نبود، به‌جز پیش پا نمی‌دیدیم همیشه عشق، همان دیده‌ی جهان‌بین بود اگر که عشق نمی‌بود، داستان حیات چگونه قابل توجیه و شرح و تبیین بود؟ و آمدیم که عاشق شویم و در گذریم که راز زندگی و مرگ آدمی، این بود ♾ @binahayat_ir
- و بازهم تو تنها شدی با یك مشت خاطره!
حکایت این روزها . . از مقداد پرسیدند : هنگام حمله به خانه حضرت زهرا و امیرالمومنین چه کردی؟! گفت : مامور به سکوت بودیم ولی دست به قبضه شمشیر و چشم در چشم علی منتظر اشاره‌ی علی بودم . . - باید صبوری کنیم ؛ همین . .