ا 💐🍃🌿🌸🍃
ا 🍃🌺🍂
ا 🌿🍂 #فرهنگی
ا 🌸 #اجتماعی
🚩#اخلاق
مرد دانایی به دهی سفرکرد ، زنی که مجذوب او شده بود از مرد دانا خواست تا مهمان اوشود ، مرد دانا پذیرفت و مهیای رفتن به خانه آن زن شد ، کدخدای دهکده هراسان خود را به مرد دانا رسانید و گفت: این زن هرزه است و بد نام ، به خانه او نروید ، مرد دانا لبخندی زد و به کدخدا گفت: یکی از دستانت را به من بده ، کدخدا تعجب کرد ویکی از دستانش را در دست مرد دانا گذاشت ، آنگاه مرد دانا گفت حالا کف بزن ، کدخدا بیشتر تعجب کرد وگفت: هیچ کس نمی تواند بایک دست کف بزند ، مرد دانا لبخندی زد وگفت: هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد مگر اینکه مردان دهکده نیز هرزه باشند ، بنابراین مردان و پول هایشان است که از این زن ، زنی هرزه ساخته اند .
برو و به جای نگرانی برای من ، نگران خودت و دیگر مردان دهکده ات باش.
💠 حکایت و #داستان های آموزنده👇
👉 https://eitaa.com/Nodbeh_Arasanj
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃
ا 💐🍃🌿🌸🍃
ا 🍃🌺🍂
ا 🌿🍂 #فرهنگی
ا 🌸 #اجتماعی
حکیمی به فرزندش گفت :
ای جان فرزند ، هزار حکمت آموختم که از آن چهارصد انتخاب کردم و از چهارصد ، هشت کلمه برگزیدم که جامع جمیع کلمات حکمت است.
فرزندم دو چیز را هیچ وقت فراموش مکن :
· خدا را مرگ را
دو چیز را همیشه فراموش کن :
· خوبی که به هر کسی کردی
· بدی که هرکس با تو کرد
و چهار چیز را نگهدار :
· در مجلسی که وارد شدی زبان را
بر سر سفره ای که وارد شدی شکم را
· بر در خانه ای که وارد شدی چشم را
· بر نماز که ایستادی دل را
💠 حکایت و #داستان های آموزنده👇
👉 https://eitaa.com/Nodbeh_Arasanj
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸