فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #تماشایی | عمل نکردن به قرآن
😔 گرفتاریهای بزرگی که به خاطر همین قضیه پیش میاد!
😱 حتی در سطح بین الملل...
💫 #کلام_یار 🌿🌸🌿
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
ده عادت مردم خوش شانس 👆
#درسخوان
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
🍃🍃🍃
🍃🍃
🍃
📷 موقع گذر از یک کوچه ی روستایی ازش عکس انداختن😊🐑
#ارسالی_کاربران 🌿🌸🌿
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
💠 روش کتاب خواندن سردار شهید قاسم سلیمانی🌹💕🌹
🔰کتاب را با دقت میخواند. بر ابتدا و انتهای کتاب یادداشت ✍مینوشت. گاهی حتی یادداشتهای مفصلترش را در دفتر 📒جداگانهای ثبت میکرد. بسیاری کتابها را ماژیک 🖍رنگی نشانهگذاری میکرد و خط میکشید.✅
کتاب #از_چیزی_نمیترسیدم
💬مصطفی وثوق کیا
#الگوی_خودسازی
#شهید_سردارحاج_قاسم_سلیمانی
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
قسمت اول
گل رز
با احساسِ سردردِ شدیدی از خواب😴 بیدارشدم.
دلم می خواست فریاد 😫بزنم. یا یک پتک را محکم به سرم بکوبم، تا برای همیشه از دستِ این سر درد های 🤕دائمی راحت شوم.
🖐دستی گرم روی شانه ام نشست و باز هم این مادرم بود که کنارم نشست و لیوان آب🥛 را به دستم داد.
باز شرمنده ی 😔مهربانیش شدم.
لیوان آب🥛 را گرفتم و قرصِ مسکنی را از کنارِ تخت برداشتم و در دهانم😒 گذاشتم.
تاریک بود، ولی می توانستم بغضش را ببینم. افسوس خوردم به جوانیِ هدر رفته ام و امید ناامید شده ام.😏
برای اینکه مادر خیالش راحت شود، تشکر کردم 🙏و دراز کشیدم و چشمانم را بستم.😞
آهی ☹️کشید و رفت.
خود به خود پلکهایم 😳از هم گشوده شد.
خیره شدم به سقف.🙄
خاطرات ِنه چندان دور، دست از سرم برنمی داشت.
هرشب کابوس و سر درد و بی خوابی های شبانه.
کاش به نصیحت های مادرم گوش می دادم و از روز اول با پریسا دوستی نمی کردم.❌
آن روز با صدای زنگ🎶 در ازجا پریدم و خداحافظی کردم 👋و با پریسا به مدرسه رفتم.
مادرم از پنجره ما را دید. وقتی برگشتم،
بامهربانی گفت:
_فرشته جان، زیاد از پریسا خوشم نیامد.
چرا توی کوچه بلند بلند🤣 خندید.
این رفتار شایسته نیست.📛
بهتره از این به بعد تنها به مدرسه بروی.👌
ولی من گوشم به این حرفها بدهکار نبود.
پریسا خوب بود، می گفت، می خندید،😂 راحت پول خرج می کرد. از کسی نمی ترسید. حتی پسرهای مزاحم کوچه.
با قد بلند و هیکلی ورزیده. همیشه مرتب و تمیز بود و بوی عطرش هوش از سرم می پراند.
ومن دختری پدر از دست داده وغمگین😒 بودم. مدتها بود که حتی لبخند هم نزده بودم.
با پریسا که بودم غم هایم را فراموش می کردم.
هر روز جلوی آینه می رفتم. موهایم را زیر مقنعه مرتب می کردم و مثل پریسا کمی از آن را بیرون می گذاشتم.
💠پریسا راست می گفت، من خوشگل بودم و خوش هیکل. موهای طلائی قشنگم حیف بود زیر مقنعه بماند.
از وقتی با او آشنا شدم، تازه خودم را شناختم.
من هم باید زیبایی ام را به بچه های مدرسه نشان دهم.
تا کسی نگوید "تو شهرستانی هستی"
دوستی ام با پریسا عمیق تر شد. هشدارهای مادرم سودی نداشت.
چند بار بعد از مدرسه؛ برای اینکه بگویم من هم ترسو نیستم با او به پارک و سینما و کافی شاپ🍧🍦 رفتم.
پریسا بلند بلند 😂می خندید. از نگاه های دیگران خوشم نمی آمد. ولی نباید کم می آوردم. من باید مثل پریسا می شدم.
در همین بیرون رفتن ها بود که با آرش آشنا شدم.
چند باری دور و بر مدرسه اورا دیدم.اول از طرزِ نگاهش ناراحت شدم.😒
ولی پریسا چند تا دوستِ پسر داشت.مرتب من را هم تشویق می کرد.😌
او می گفت"نترس اتفاقی نمی افته. فقط چند تا پسر را سرِ کار می گذاریم و یه کم می خندیم همین."☺️
برای ثابت کردنِ خودم، تصمیم گرفتم، با آرش دوست شوم. با او و پریسا و وحید، دوستِ پریسا، به گردش می رفتیم.
آرش خوش قیافه و خوش لباس🧥 بود.
همیشه لبخند 😁به لب داشت و برایم گل💐 می آورد. هر روز یک شاخه گلِ رز.🌹
برایم حرفهای عاشقانه می زد.
من هم تشنه ی محبتِ مردانه بودم.
احساس ِتنهایی و بی کسی ام، کنارِ آرش به فراموشی سپرده می شد.
وقتی کنارش بودم حسابِ ساعت از دستم در می رفت.😄😊☺️
هر روز به خاطر دیر آمدنم دعوا داشتیم.
باورم نمی شد، جواب مادرم را با تندی می دادم.تا اینکه پریسا یک روز گفت:
_امشب تولدِ وحیده. باید بریم جشن تولد.🎉🎊🎉
گفتم :
_من نمی تونم بیام.
با صدای بلند خندید 😂😂و گفت:
_شوخی می کنی. همه هستند. آرش هم هست.
اسم آرش دلم را لرزاند. از عشق چیزی نمی دانستم ولی یاد و نام آرش دلم را می لرزاند.
دلم می خواست همیشه کنارش باشم.
او هم بارها گفته بود که دوستم دارد.
ملتمسانه به پریسا نگاه کردم و گفتم:
_ولی مادرم را چطور راضی کنم؟❓❓
خندید و گفت:❗️😂
_مادرت بامن.
گوشی تلفنم را گرفت و خاموش کرد و در کیفش گذاشت.
بلند شد دستم را گرفت و گفت:
_بیا بریم جایی کارت دارم. اصلا خونه نمی ری که بخواهی اجازه بگیری.
دلم شور زد ولی به دنبالش راه افتادم.
و.....
ادامه دارد.....
#داستان_عفاف
✍#نویسنده_فرجام_پور
💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 اثر نیت مادران در سرنوشت فرزندان
👌🏻عظمت وجود اباالفضل العباس(علیه السلام)🌿✨ مربوط به نیّتهای مادرشان امالبنین(سلام الله علیها) است
#پای_درس_استاد
#استادپناهیان
#وفات_حضرت_ام_البنین_علیها_السلام_تسلیت_باد
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
4_5800795306857597257.mp3
7.09M
🎼یه پسر نه چهار تا پسر
یکیشون عین قرص قمر
🎙حاج محمود کریمی
#وفات_حضرت_ام_البنین_علیها_السلام🌿
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿✨🌿✨🌿
#تلاوت_نور26
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
∞♥∞
#استوری
بۍتابموحزینم
منامبیبنینم...
وفاتحضرتامالبنین🥀محضر حضرت صاحب الزمان عج✨ تسلیت باد😭
#سیدرضانریمانی
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
نو+جوان تنهامسیری
⬆️⬆️⬆️ 💠عروس خانواده میپرسند: «امام کجا میرن یه دفعهای، این جلسهی بالاخره شیرینه، این رو جلسه رو
📕📗📘📙📚
⏳مدیریت زمان⌛️
زمان خیلی اهمیت داره👌
خواهش و تمنای بنده برای این بود که بیایید به زمان یه جور دیگه نگاه بکنیم.👀
🔸 وقت کسی رو نگیریم.
🔸 وقت کسی رو ضایع نکنیم.
🔸 وقت خودمون رو ضایع نکنیم.
🔸وقت خودمون رو راحت بذل و بخشش نکنیم.
🔸بیبند و بار دربارهی زمان نباشیم.
یک مرجع بزرگوار تقلید، یک عالِم بزرگ میومد برای نماز،
بعد، من گاهی خدمتشون میرسیدم به یه مناسبتی،
مثلاً حالا با ماشین میاومدند تو حرم برای نماز یا گاهی دو دقیقه زودتر،
گاهی یه دقیقه با تأخیر میشد دیگه ماشین راه رو معلوم نمیکنه دیگه.
🌱🌱
سعی میکردند همیشه زودتر بیان،
بین سه دقیقه تا یک دقیقه فاصلهی زمانیش بود که به اذان برسه،
اون یک تا سه دقیقهای که معمولاً نوسان بود برای اینکه به اذان برسه یه قرآنی داشتند باز میکردند📖 یک سلام و علیک، شروع میکردند به خوندن.📚
حالا این یک دقیقه مگه شما چند خط از قرآن میتونید بخونید؟❗️
دقت در استفادهی از زمان حداقلی چقدر مهمه؟👌
#پای_درس_استاد
#استادحسینی
#مدیریت_زمان
#درس_سوم
#بخش_اول
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
⬆️⬆️⬆️
🔴یه نفر از یکی از کشورهای شرق دور، طلبه بود. بهش گفتم:
«بر میگردی کشورت یه چند نفر رو هم وَر دار بفرست اینجا که درس طلبگی بخونن راهِ تو رو ادامه بدن.» 👬
گفت: «نه تو رو خدا، من احدی را به ایران نخواهم فرستاد.»
گفتم: چرا؟😳
گفت: «اونجا مسلمونهاش فکر میکنن حالا از دور صدای دُهُل خوش است، ایران چه خبره.
خوبیهایی شنیدن، میان اینجا اولین ویژگیای که باهاش برخورد میکنن و متنفر میشن،😰
اینه که ایرانیها در ارتباط با زمان و وقت خیلی دست و دل بازن.»
🕚🔥
🔸البته دست و دل بازتر از ما هم هست،
در اقوام دیگری که هر چی اون طرفتر میریم
یه کمی مثل اینکه...
ولی خب دیگه من توضیح نمیدم.
🔥🔥🔥🔥
#پای_درس_استاد
#استادحسینی
#مدیزیت_زمان
#درس_سوم
#بخش_دوم
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
⬆️⬆️⬆️
خب وقت خیلی بیارزشه🕰
برای کسی که وقت بیارزش باشه یعنی جان بیارزشه.🔫
برای کسی که وقت بیارزش باشه پول ارزشمند باشه یعنی یه نوع حماقت. 💴💸
برای کسی که وقت بیارزش باشه یعنی
معنویت و هرگونه ارتباطِ خوب با خدا ارزش چندانی نداره.🚫
دوستان من؛ 🎤
بیایید جدای از ارزشگذاری برای زمان،
جانِ خودمان را فدای خدا کنیم. یعنی چی؟ ❗️❗️
یعنی یه مقدار وقت بذاریم برای خدا.🕰
خیلیها هستن برای قرآن خوندن، برای نماز خوندن، دنبالِ حال میگردند، حالِ خوشی دارن یا نه؟👼
حال رو رها کن عزیزِ من! زمان داری یا نه؟
🔸تنها جایی که میشود زمان را سرمایهگذاری کنی، نزد خود پروردگار عالمه.
🔸تنها کسی که قیمت زمان را میداند و ارزش آن را به تو پرداخت خواهد کرد،
اگر وقت خود را برای او بگذاری، خود پروردگار عالم است.👌
هیچوقت، هیچوقت نمازت رو با عجله نخون، ❌
بگو خدایا من وقت، برای تو به قدر کافی دارم.
جاهای دیگه حسرت دارم که چرا وقت میگذارم.😔
#پای_درس_استاد
#استادحسینی
#مدیریت_زمان
#درس_سوم
#بخش_سوم
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
🌀احکام| #وضو
🔸🔹ببخشید برای مسح پا، تا چه اندازه باید مسح کرد⁉️
✅ در نو+جوان بر اساس فتاوای آیتالله خامنهای، به سوالات پرتکرار احکام شما که از طریق
@Rahsepar118
برای ما بفرستید پاسخ خواهیم داد...
#احکام
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
کل اولادی فداک یا سیدی اباعبدلله - @BeainolHarameain.mp3
5.08M
#نواےنوڪرے 💔🏴
•
ڪل اولادے فداڪ یا
سیدے یا اباعبداللّّٰه
سہ ستاره داشتم یڪ ماه
بہ فداے ابـے عبداللّّٰه
#محمودڪریمے
•
#وفات_حضرت_ام_البنین_علیه_السلام✨🌿
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ - يس 55
بهشتیان در چنین روزی، سخت سرگرم خوشی، و شادانند (و بیخبر از غم و اندوه دیگران، و خندان از نعمتهای یزدانند).
هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ - يس 56
آنان و همسرانشان در زیر سایههای پر و فراخ، بر تختها تکیه زدهاند.
📺 تلاوتی بسیار زیبا و آرامش بخش آیات 55 تا 66 سوره مبارکه یاسین
🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
#تلاوت_نور27
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #تماشایی | نقشه وابستگی
💥 مادر همه بدبختیها و آفتهای کشور...
😎 بدبختیهایی که در دوره پهلوی رو سر کشور بود و انقلاب اومد شست و برد...
#کلام_یار
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri