eitaa logo
نو+جوان تنهامسیری
7.5هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.4هزار ویدیو
45 فایل
اینجا اَبرها کنار رفتن،آسمون آبیِ آبیه💫 تو آسمونت چه رنگیه؟!بیا کنار هم باشیم رنگها با هم که باشن🎨 دنیا رو قشنگ میکنن...😍 ادمین: @F_mesgarian پاسخگویی مطالب کانال : @Hosein_32
مشاهده در ایتا
دانلود
🙋‍♂💁‍♂🙅‍♂🙆‍♂🤷‍♂🙇‍♂ 🌿☺️آموزش احکام در قالب طنز مقدمات نماز ✨❤️ 🌀 یلدامون هم شد کلاس احکام پارسال که کرونا نبود قرار بود شب یلدا بریم خونه بابا بزرگ ، داشتم خودم رو آماده می کردم که بابام اومد و در حالیکه شیرینی🍩 و میوه 🍎و هندونه 🍉خریده بود، گفت: هوشنگ خان مژده امشب مهمان برامون میاد! برای همین خونه بابا بزرگ تعطیل. گفتم : بابا! شگون نزنید، یهو مهمون میاد! خوب حالا مهمان کیه؟! 👀 🔸بابام گفت: شگون چیه بچه؟!! مهمان حبیب خداست. 😌 راستش از بس معلمتون آقای صبوری رو اذیت کردی می خواستم از خجالتش دربیام و دعوتش کردم با خانواده امشب در خدمتشان باشیم. ☺️ من و میگی دنیا روی سرم خراب شد! 😕 تصمیم گرفتم هر جور شده مهمانی رو به هم بزنم تا بریم خونه بابا بزرگ اینا. 🙂 📞 زنگ زدم به آقای صبوری و گفتم : به جای شب، عصر تشریف بیارید تا در خدمت ما باشید خوشحال می شویم تا بیشتر خوش بگذره. و توی دلم گفتم یه خوشی بگذره تهش ناپیدا. 🙄🤔 💡هوا تقریبا تاریک شده بود که آقای صبوری با خانواده ی محترمشون تشریف آوردن. 👨‍👩‍👦‍👦 پدر و مادرم استقبال گرمی ازشون کردن 🤝 و آقای صبوری میگفت ببخشید مزاحمتون شدیم شرمنده مان کردید. بابام گفت: خواهش میکنم. نقطه اش مزاحمه. 😌👌 منم گفتم :خواهش می کنم آقا معلم. حالا دیگه کاری که نمی بایست بشه شده. شما نقطه ی مراحمید. خودتون گفتین آدم باید سختی ها رو تحمل کنه. حالا شما تشریف آوردید به درک. فوقش یک امسال رو خونه بابابزرگ نمی ریم. 😳🙄 خانواده آقای صبوری خیرخیر به هم نگاه می کردن که یهو قسمت کمی از گوشت پام لای انگشتان مامان جان گیر کرد فکر کنم زنبور نیش زدن رو از مامانم یاد گرفته شایدم به همین خاطر بود که بابام زن ذلیل! بود درد رو من می کشیدم ولی نمی دونم چرا بابام سرشو انداخته بود پایین و بنده ی خدا سرخ شده بود... نقشه من شروع شد 😈 ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️ 😁اول صدای📢 تلویزیون رو خیلی زیاد کردم، پس از چند دقیقه آقای صبوری با خانواده محترم انگشتاشون رو کردن توی گوششون. 👈👤👉 گفتم :آقا معلم یادتونه دهنتون رو کردید تا بیخ گوشم و🗣 داد زدید؟ خیلی کیف داشت از اون روز فهمیدم صدای زیاد چقدر لذت بخش است برای همین عادت کردم تلویزیون صداش بلند باشه. 🖥🔈 😳🙄🤔😴 👞 لنگ کفش کنترل مامان توی خونه بود تا به دستش می گرفت به هر سمتی اشاره می کرد 🏹اون کار خودش انجام می شد. لنگ کفش رو به سمت من گرفت تلویزیون صداش کم شد دوباره به سمتم گرفت. 🏹 سریع سینی چایی و قندان رو از مامان گرفتم گذاشتم جلوشون. ☕️☕️☕️☕️ به جای شکر نمک ریختم توی شکر پاش و گذاشتم کنار سینی چایی. 🤪 💢 وقتی مامان و بابام با آقای صبوری و خانواده شان گرم صحبت شدند، آهسته رفتم توی انباری و سیم برق و کردم توی پریس😱 و دو سر سیم رو چسباندم به هم که یهو کنتور یه جرقه زد و برق قطع شد! ❌💡❌💡❌💡❌💡 🔸کورمال کورمال اومدم توی هال و توی تاریکی آهسته قندا رو برداشتم و بردم. بابام که متوجه نبود هی تعارف جایی می کرد. ☕️ منم گفتم: ببخشید اگه قندا رو نمیبینید شکرهست بریزید تا دوباره قند بیارم. 🤭 نمک ها رو ریختن توی چایی و به هم زدن، توی همین هیر و بیر مادرم یه شمع🕯 روشن کرد، استکان ها که رفت بالا، توی همون هورت اولی صدای سرفه از اطراف و اکناف هال بلند شد. مادرم گفت :وای خدا مرگم بده😰 حتما جای شکر حواسم نبوده نمک ریختم توی شکرپاش تو رو خدا ببخشید، بابام گفت: بچه به شیر میره و رفت برق ها رو وصل کنه که شانس من فیوز سوخته بود. 〽️ یه نقشه هم واسه کنتور گاز کشیدم که نمی گم چکار کردم هم خطرناکه هم بدآموزی داره😁 ولی گاز خونه هم قطع شد، کم کم خونه سرد شد توی تاریکی و سرما ظرف شیرینی🍪 رو داشتم می آوردم بذارم کنار آقای صبوری که پام به مبل گیر کرد و گرمبی خوردم زمین و ظرف شیرینی افتاد روی سر آقا معلم و شیرینی ها هم ریخت روی سر و صورت ایشون و فرش. 🤭 صدای آخ آقای صبوری شیشه های خونه رو لرزوند رفتم نزدیک و گفتم آقا معلم خیالتون راحت باشه سرتون نشکسته فقط به اندازه ی یک تخم مرغ بوقلمون جاش باد کرده. 🐔🦆🐔🦆 بابام تقریبا به مرز سکته رسیده بود اگه مهمان نداشتیم و می فهمید کار منه کمترین مجازاتم این بود که با غلطک ده تنی از روم رد شه 🙄 منم برای اینکه کاری کنم آقای صبوری زودتر بره هی می گفتم: اولین باره چنین اتفاقاتی می افته البته نمی خوام بگم پا قدمتون خوب نیست یا چشمتون👀 شوره. نه هرگز. ولی خوب اولین باره. خدا رو شکر سر شما بود و الا ظرف شیرینی می خورد توی شیشه پنجره و شیشه می ریخت پایین. 🌀🌀🌀🌀🌀🌀 نقشه ام گرفت و آقای صبوری در حالی که دست روی سرشون گذاشته بود بلند شد بره که بابام برای هزارمین بار گفت معذرت خواهی می کنم شرمنده ام. لااقل میوه و غذا و شیرینی با خودتون ببرید آقای صبوری گفت یه شرط داره اونم اینه که 👇🏻👇🏻👇🏻 شما هم همراه ما بیایید. خونه از ما، پذیرایی از شما، بابام هم در حالیکه دستش روی قلبش بود قبول کرد و گاه گاهی زمزمه می کرد الهی بی هوشنگ بشم معلم وقتی میگفت چی میگید آقای نشاطی بابام یه خنده زورکی می کرد و می‌گفت : چون قلبم درد گرفته می گم الهی بی هوش نشم 🤭🤫🤔😴💤💤 تیرم به سنگ خورد... ادامه دارد.......😂 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
🤦‍♂🙅‍♂🙆‍♂💁‍♂🙇‍♂ ✳️آموزش احکام درقالب طنز😂 🔹......باید محل نماز📿 خواندنش نجس نباشد غصبی نباشد محل دارای حرکت نباشه پستی و بلندی نداشته باشد لباس 👕نماز گذار 📿 نباید غصبی باشه از پوست حیوان حرام گوشت🐕 نباشه برای مرد لباس ابریشم یا طلا باف نباشه وقت شناسی⏰ و قبله شناسی🕋 هم جزء مقدمات نمازه 📿 💠یعنی نماز باید در وقت خودش خونده بشه و باید رو به خدا و رو به قبله باشه اگه ساعت یک نیمه شب بخواهید مهمانی برید میزبان در رو به روتون باز نمی کنه نماز خون باید امامت و ولایت امام علی و فرزندان معصومش🌸 را پذیرفته باشه. قبل رفتن به مهمانی خدا باید این هفت7️⃣ چیز را رعایت کنه که بهش می گن مقدمات نماز، که خلاصه شون میشه؛⏮⏮ طهارت، ازاله ی نجاست، ستر عورت، رعایت احکام لباس و مکان نماز گذار، وقت شناسی، قبله شناسی، ولایت، یاد گرفتی آقای هوشنگ جان🤓 گفتم :آقا معلم فکر کنم اینجا خونه تونه و ما هم الان مهمان هستیم مدرسه که نیست آقای صبور گفتند : مؤمنین وقتی دور هم جمع می شن باید حرفای خوب و به درد بخور بزنن☺️ خوب اگه یاد گرفتی بگو انسان وقتی میخواد نماز بخونه می خواد بره مهمانی خدا قبل از نماز چندتا کار باید انجام بده؟! 🤓گفتم : تغارت، اضافه ی نجاست، سطل اوره، قبله ی لباس،مکان وقت، ولایت، از اینکه اینقدر خوب و سریع جواب دادم همه داشتند بلند بلند می خندیدند 😂😂و بچه های آقای صبوری از خنده روی زمین غلط می زدند. 🤣🤣بابام نمی دونم چرا الکی ناراحت شده بود 😬 از آقای صبوری خداحافظی کرد👋 وبه من گفت تغار جان هوش منگ خان پاشو بریم به اندازه ی کافی امشب سرافرازمان کردی😲 امسال که کرونا ست و جایی نمی تونیم بریم جاتون خالی با پدرو مادر و داداش و خواهرم 🚻دور هم نشستیم و بابام داره خاطره ی شب یلدای پارسال رو تعریف می کنه و همه از خنده دارن فرش ها رو گاز می گیرن 😂😆😅🤣😀 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri