eitaa logo
نو+جوان تنهامسیری
7.5هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
45 فایل
اینجا اَبرها کنار رفتن،آسمون آبیِ آبیه💫 تو آسمونت چه رنگیه؟!بیا کنار هم باشیم رنگها با هم که باشن🎨 دنیا رو قشنگ میکنن...😍 ادمین: @F_mesgarian پاسخگویی مطالب کانال : @Hosein_32
مشاهده در ایتا
دانلود
👕👖🤳👨‍🎤😁 🤨از طرف دیگه  از پشت سر و رو به رو ، چندتا آدم با تحصیلات فضول،🧐 خیره خیره به كلمات روی پیراهنم🔠 زل زده بودن و در پیرامون معانی این كلمات با هم گفتگوی علمی میكردن . 😛 هر وقت ما در اثر اقدامات ایذایی در مقابل گزینه های روی میز پشه و مگس تكانی 🌀 میل می فرمودیم آقایان فرمایش میكردن كه آقای محترم بچه❗️ كه نیستی اینقدر ورجه ووروجه نكن ببینیم رو پیراهنت👕چی نوشتن⁉️ سر زبون گفتم خواهش میكنم بفرمایید ؛ ☺️ ولی تو دلم می گفتم :😏 نوشته مرگ😤نوشته زهرمار  من بدبخت با اون هیكل قناس شده بودم بحث روز چندتا قزمیت تو اتوبوس . 😰😡 😱 اینا همه یك طرف . مهمتر از همه گل به روتون یك حاجتی هم داشتیم 🙄 كه بایستی قضا می شد  اون همه درگیری  و فشاری كه از بالا و پایین و  از درون و برون  وارد شده بود داشت چاكرتون رو به مرز خطر ترق و تروق و انفجار می رسوند😬 🤣🤣🤣🤣🤣 😷 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
چرا بی نمازی انقدر مذمت شده؟! ❓💢❓ فدای امام رضا (علیه السلام) بشم ❤ از امام رضا پرسیدن چرا وقتی کسی زشتترین گناهها رو می کنه اعدامش می کنن ولی کسی به او نمیگه کافر! اما چرا وقتی کسی نماز رو ترک می کنه بهش میگن کافر؟ ❓❓❓ تو علل الشرایع ببینید؛ امام رضا علیه السلام می فرماید: چون اون طرفی که مرتکب اون گناه شده گناه بهش فشار آورده بدبخت شده و گناه کرده ✅ ولی کسی نماز نخونده چی؟ مگه نماز نخوندن چقدر لذت داره؟ چقدر کیف کرده؟ جز این هست که خواسته بی احترامی کنه به خدا؟ 🔴🔴🔴 همونجور که "نماز نخوندن بی احترامی به خداست، نماز دیر خوندن هم یکمی بی احترامی به خداست" اونوقت تو میخوای چی بشی پس فردا!؟؟ این همه بی احترامی!!! 💠🔴💠 دیگه کسی نبود بهش بی احترامی کنی جز خدا.......؟ 💠💠👆💠💠 بی نمازی درواقع بی احترامی به خداست چون هیچ دلیلی برای نماز نخوندن نیست. کسی که نماز نمیخونه الکی الکی داره میره جهنم. بدون هیچ لذتی! شما چطور؟ نمازات سر وقت هست؟ 🖤 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
4_5893076901165008075.mp3
2.13M
5 ⭕️ اگه توی کار تربیتی و فرهنگی صبر نداری لطفا کار فرهنگی نکن! 🖤 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
📕📗📘📙📚 آهی کشیدم و رفتم. هرجا که برم بهتر ازاین خانه است. آمدن و رفتنم برای کسی مهم نبود. دوباره، آخر شب مست و لایعقل برگشتم. 🙊 دوباره سردرد وحال خراب، چرا؟ نمی دونم من این طوری زندگی می کنم دیگه. رسیدم سر کوچه، چقدر کوچه مون عوض شده بود.😳 پرچم سیاهی، بنر و تکیه. دلم هری ریخت. خدایا محرم؟! اینا کی اماده شده؟😳 جلوی پایگاه بسیج بچه ها جمع بودند. هنوز در پایگاه باز بود و بچه ها مشغول کار. این بچه ها اصلاخسته نمی شوند. این وقت شب؟ بهتره بگم دم صبح! اصلا حالم خوب نبود ولی یه حس خاصی داشتم.😌 امشب هم مثل بقیه شبها ساعت چند بود؟ نمی دونم. باز هم با سردرد خوابیدم. صدای مامان و بابا از بیرون اتاقم می آمد. بیدار شدم. ساعت چند بود نمی دونم؟ با همان سردرد به آشپزخانه رفتم. چه خبره امروز مامان خونه است؟ حتما به خاطر بودن باباست😒 سلامی گفتم و رفتم سراغ مسکن. 🖤 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
🙆‍♂🙅‍♂💁‍♂🙇‍♂🤦‍♂ 👼بیان احکام درقالب طنز .......بابام یه نگاه بهم کرد و سری تکان داد 😇و گفت :لا اله الا الله. من هم یه نگاه به پدر کردم و سری تکان دادم و گفتم لااله الا الله.🙃 🌗اون شب از شانس بد من ننه ام شام اشکنه با روغن دنبه پخته بود که من خیلی بدم می اومد 🍵و اگه می خوردم دل درد می شدم. 😢گفتم ای خدای مهربان برس به داد این ناتوان. سفره غذا کشیده شد 🥣بابام تا فهمید اشکنه داریم سرشو برد نزدیک قابلمه یه بویی کشید و گفت :به به چه بوی خوبی داره دستت درد نکنه خانم . 🍵 و کاسه رو پر از نون خرد شده کرد و دوتا ملاقه اشکنه ریخت توی کاسه و تلید کرد🥄🥣 و شروع کرد خورندن من هم چاره ای نداشتم سرمو آروم آروم بردم نزدیک قابلمه 🍵عینهو بابا غذا رو بو کردم و جلوی تهوعم رو گرفتم و گفتم به به چه بوی ناجور خوبی داره دستت کم درد نکنه ننه خانم .☹️ نان و اشکنه رو توی کاسه تلید کردم عین بابا شروع کردم به خوردن.😖 فقط با هر قاشقی که بالا می زدم یک یا ابالفضل هم می گفتم و چشمام رو به هم می فشردم 😑 ننه یه خورده خیره خیره بهم نگاه کرد و رو کرد به بابام 🙄گفت :آقا! چیه این بچه چشه اینکه از اشکنه بدش می اومد🤔 بابام گفت :جان من ولش کن بذار هرکاری دوست داره بکنه من دیگه حوصله سر و کله زدن با این دانشمند رو ندارم 😶 من هم بلافاصله عین این جمله رو تکرار کردم. 🤓بابا آروغ زد عطسه کرد بابا سرفه کرد.🤧 آب خورد. خنده کرد انگشتش رو کرد توی دماغش. نشست برخاست وو... منم عین بابام آروغ زدم عطسه کردم سرفه کردم آب خوردم🥛 خنده کردم انگشت توی دماغم کردم نشستم برخاستم هرکاری که بابام گفت و یا انجام داد منم گفتم و انجام دادم. ☺️ ننه شروع کرد گریه کردن 😭و گفت خدا مرگم بده از بس این بچه درس خوند دیوونه شد بابام گفت گل پسرت دیوونه بوده حالا داره پیشرفت می کنه 🤨😠 بابام رفت دستشویی منم رفتم در دستشویی ایستادم و گفتم بابا تو رو خدا هرکار می کنی بگو منم انجام بدم آخه من از پشت در..... ننه ام اومد و گوشم😰 رو گرفت و از محل حادثه دورم کرد و گفت خجالت بکش بچه چکار داری می کنی؟ گفتم :ننه کارم نداشته باش دارم تقلید😯 میکنم ننه گفت :من که نمی فهمم چی می گی ولی فکر کنم باید بستری بشی🤒. بابا خوابید و من که اشکنه خورده بودم درد دلی داشتم خطری. با خودم گفتم حالا که خواب نمی روم بهتره تا صبح تقلید کنم لذا شب تا صبح عینهو بابا خر و پف کردم😴💤 خیلی سخت بود نزدیک بود گلوم پاره بشه 😵 من که از سر شب تا کله ی ظهر می خوابیدم و عادت به سحر خیزی نداشتم و همیشه صبحانه رو یک ساعت قبل از نهار می خوردم عین بابا صبح خیلی زود پا شدم🌤 نماز خوندم و عینهو بابا صبحانه رو خوردم🥘☕️ و مثل بابا چایی رو هورت اندر هورت نوشیدم یک هورت هورتی توی خونه راه افتاده بود که نگو و نپرس🤣🤣 بابا دست کرد توی جیبش و پنجاه هزار تومان آورد💶 بیرون و به مادرم داد و گفت تا سر برج دیگه پولی نیست من هم دست کردم توی جیبم و الکی مشتم رو آوردم سمت ننه و صدام رو کلفت کردم و گفتم تا سر برج دیگه پولی نیست💰 یک دفعه بابام عصبانی 😡شد و داد زد از دیشب هی داری ادای منو در میاری بچه خجالت نمی کشی 😠 خدای نکرده من بابای توأم 😣 تا اومدم بگم بابا ادا نیست دارم تقلید می کنم در رو محکم بست و رفت سر کار.......🤨 ادامه دارد......... 😂🤪😫🙇‍♂ 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
✅پنجمین قانونی که بایستی درباره پدر و مادر حساس رعایت کنیم، تکیه بر تجربه های بزرگ‌ترهاست. بدین گونه که:👆 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
رمان دایره آتش🔥 قسمت پنجم 🌐 دنیایی متنوع و پر زرق و برق بی انتهایی که حس کنجکاوی و تنوع طلبی انسان را معتاد و پابستش می کند.😒چند ماه نگذشته بود که فریبا تمام عشقش شده بود گوشی و فضای مجازی.📱💻 در آن دنیای مبهم خطرناک، گاهی مرا هم با خود می برد. ❌ هر وقت از پدرم می خواستم برایم گوشی بخرد طفره می رفت گاهی سکوت می کرد. گاهی می گفت هنوز زود است. گاهی هم اظهار بی پولی می کرد چون او پدر بود دلسوز بود خطر را حس می کرد .📛بالاخره قهر و ناز و غذا نخوردن و گریه کردن هایم نتیجه داد و پدرم به ناچار با هزار خواهش و تمنا و اما و اگر و باید و نباید برایم گوشی خرید اگر چه مثل گوشی فریبا نبود اما امکانات مقبولی داشت.😭😏📱😊 🌘اولین شبی که گوشی خریدم شب قبل از خواب با نام مستعار یک شعر عاشقانه با دو قلب صورتی💖 برای فریبا فرستادم تا او را سرکار بگذارم نوشت :شما❓ بعد از نیم ساعت سرکاری و مطالب پراکنده نوشتم :منم پریسا ❗️ تا نیمه های شب برای همدیگر فیلم و عکس و مطلب خنده دار فرستادیم و کلی خندیدیم.🎞😂 هرشب تا نزدیک سحر توی گروه ها و کانال های مختلف پرسه زدن❌ و روز ها با خستگی و کسالت مدرسه رفتن باعث کم حوصلگی وافت تحصیلی وگوشه گیریم شده بود.😟 توی گروه های شبکه های اجتماعی به بهانه ی بحث های فرهنگی و اجتماعی با هرکسی هم صحبت می شدم اگر آقایی برای مطالبم کف👏 می زد با دسته گل 💐ازش تشکر می کردم خلاصه بین من و خیلی ها که بخشی از آنها آقایان بودند به بهانه مطالب خوب، استیکر های خنده و کف زدن و قلب و دسته گل رد و بدل می شد. 😂👏❤️💐پریسایی که چشم و دلش با صدف حیا دست نخورده بود و پاک، و آن دو را برای همسری با غیرت در آینده ذخیره کرده بود حالا حیا را کنار گذاشته و جسورانه و بی باک با کمک چند استیکر با خیلی ها پیوند خورده بود. ❌⛔️ آنقدر غرق دنیای مجازی شده بودم که متوجه از دست دادن خیلی چیزها نبودم. تنها چیزی که باعث احتیاط و کنترلم میشد نصیحت های دلسوزانه پدرم بود.✅ اما چه فایده هر چه انسان از عزیزش دورتر می شود صدای او کمتر به گوشش می رسد.😔 آشنایی با مدل های مختلف آرایش و لباس از طریق فضای مجازی و دوستانی چون فریبا ذائقه ام را کم کم تغییر می داد🔺❌ معلم پرورشی مدرسه خانم کمالی هر وقت مرا در خلوت میدید با مهربانی میگفت پریسا جان دختر گلم مواظب دور و برت باش مواظب باش با هرکسی دوست نشوی 🚫همیشه برایم احساس نگرانی داشت🙁 خانم کمالی نگاهش صدایش سخنانش، مهربانانه، دلسوزانه و مادرانه بود 👌 حادثه ی دیگری مرا به شدت از گذشته ام دور کرد♨️ کلاس سوم راهنمایی بودم فکر میکنم اوایل اردیبهشت بود می بایست کم کم خودمان را برای امتحانات خرداد ماه آماده می کردیم یک روز فریبا زنگ تفریح در حالی که با گوشیش ور می رفت روی نیمکت زیر درخت کاج در ضلغ غربی حیات مدرسه نشسته بود کنارش رفتم گفت پریسا جان یک خواهش از تو دارم فقط نه نگویی🌲📱🙏 با خنده گفتم دیگه چی شده 😅❓ فریبا دستش را دور گردنم انداخت و گفت این چهاردهمین بهاری است که آسمان آبی اش و سرسبزی درختانش و هوای معتدلش و صدای پرندگانش مرا به وجد آورده است امشب جشن تولد من است 🎉🎊دوست دارم تو هم در کنارم باشی☺️ دوستان و خویشانم خیلی دوست دارند تو را ببینند❗️ آخر من از تو خیلی تعریف کرده ام، یک لحظه دست و پایم را گم کردم نمی دانستم بپذیرم یا رد کنم آخر رفت و آمد من با خود فریبا بود از اینکه دور و بر فریبا را خوب ببینم. بدم نمی آمد با خنده گفتم وای چه رمانتیک و زیبا دعوتم کردی ایستادم و خم شدم و گفتم چشم ای بانوی فریبای من و هر دو زدیم زیر خنده😂😂، ای کاش می دانستم انتهای خیلی از خنده ها گریه تا لب گور است 📛😭😭 🙏با اصرار از پدر و مادرم اجازه گرفتم پیراهن زیبایی داشتم که گلبرگ های یاقوتی آن با زمینه ی چهره ای هر بیننده ای را مجذوب خود می کرد و روسری ام با گلبرگ های چهره ای و زمینه ی یاقوتی با پیراهنم تضادی مأنوس داشت و جذابیت مرا دو چندان می کرد 🌸 اما احساس نگرانی ها با سکوتی که در خانه بود با هم گره خورده بود گرچه لبها تکان نمی خورد اما نگاه های نمناک پدر و مادر با دلم حرف می زد❌ ادامه.. 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
سلام...حال و احوالت چطوره؟🌺 حال و احوال معنویت چطوریاس؟😊 توی محاصره که گیر نیفتادی؟ میدونم! در حال مبارزه‌ای☺️💪 اینا رو که یادته؟↙️ 💢 وحی( الهام) 💢 وسوسه 💢القای هدف و آرزوی غلط چی بودن اینا؟👆 آفرین دوستم☺️ سه تا درهای اصلیِ ورود شیطان✅ محاصره رو هم که مطمنم یادته😉 امشبم هم چندتا دیگه از دوز و کلک‌های شیطون رو بهت میگم ☺️ اینطوری کم‌کم دستت میاد وقتی بهت حمله کرد چطوری حالشو بگیری😎⚔
✔️کار باطل و غلط رو واست تزیین میکنه😕 بهش زرق و برق میده تا🔰 جذبت کنه...‼️ 💢یادت باشه هروقت خواستی یه کاری انجام بدی، دیدی بیش از حد برات جذابه و زرق و برقش زیادیه↙️ شک کن‼️ ⚠️دست نگه دار بررسی کن..بعد برو جلو💯 خب❗️ یادته که گفتم هدف و آرزوی اصلیه ما⤵️ 💞سعادت دنیا و آخرت و ظهورآقاست💞 گاهی آدم ممکنه به نقطه‌ای برسه که به شیطون این اجازه رو بده👈توی هدف اصلیِ خودش دخالت کنه ✔️شیطون اون هدف اصلیه تو رو نشونه میگیره جوری حمله می‌کنه که تو همه‌ی زندگیت از زیر سایه اون هدف درست و اصلی خارج میشه..❌ اونوقته که درگیر دنیا میشی❌ چون هدف اصلیه تو دنیایی میشه....❌ و وقتی درگیر هدف اصلیِ غلط شدی⤵️ 🚫همه زندگی و اهداف کوچیکت هم غلط میشه و در نتیجه 👈گمراه میشی‼️ اینطوری شیطون به هدفش میرسه😒 دوز و کلک‌های شیطون رو تا اینجا داشته باش. 💢یه خورده فکر کنی همین دوز و کلک ها رو میتونی خیلی راحت اطرافت پیدا کنی... ✅فکر کن...😊 ادامه ... 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
🗒‌‌‌‌ ‌‌آسمانی شهیدحاج‌قاسم‌ سلیمانی 💖‌‌«‌‌‌ » ✍️خطاب به برادران و خواهران مجاهدم...خواهران و برادران مجاهدم در این عالم؛ ❇️ ای کسانی که سر‌های خود را برای خداوند عاریه داده اید و جان‌ها را بر کف دست گرفته و در بازار عشق بازی به سوق فروش آمده اید، عنایت کنید: «جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است» 🔶 امروز قرارگاه حسین بن علی علیه السلام، ایران است... ✅ بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند... ⛔️ اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی (ص). 🌹برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند""رهبری"" است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم!! خوب میدانید منزّه‌ترین عالِم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، را تنها نسخه نجات بخش این امت قرار داد؛ ❇️ لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه «ولایت» را رها نکنید... 💥 خیمه، خیمه‌ی رسول الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، "آتش زدن و ویران کردن این خیمه است..." دور آن بچرخید. 🔴 والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی‌ماند؛ قرآن آسیب میبیند... ❤️🌸❤️🌸❤️ سلیـ❤️ــمانے عزیز🌷 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦