eitaa logo
نو+جوان تنهامسیری
7.5هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.4هزار ویدیو
45 فایل
اینجا اَبرها کنار رفتن،آسمون آبیِ آبیه💫 تو آسمونت چه رنگیه؟!بیا کنار هم باشیم رنگها با هم که باشن🎨 دنیا رو قشنگ میکنن...😍 ادمین: @F_mesgarian پاسخگویی مطالب کانال : @Hosein_32
مشاهده در ایتا
دانلود
02.Baqara.102.mp3
5.25M
🌹تفسیر قرآن(سوره بقره - آیه ١٠٢)🌹 وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلَکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلا بِإِذْنِ اللَّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلا یَنْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ﴿١٠٢﴾ 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | سر خم مِی سلامت، شکند اگر سبویی! 💥 روایت ترور آقا در مسجد ابوذر از زبان خودشان 😌 کاملا ‌"برام محسوس بود که در حال رفتن به سمت پروردگارم! ✂️ قسمتی از مستند «در لباس سربازی» آیت الله سیدعلی خامنه‌ای و نوجوانان ایران اسلامی 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
📗📖📗📖📗📖📗》﷽》 📌آداب تلاوت قرآن ⏬⏬ ♻️هنگام تلاوت قرآن ، با وضو باشیم .✅ ♻️قبل از خواندن قرآن دندان هایمان 🌺 را با مسواک پاکیزه کنیم .✅ ♻️پیش از خواندن قرآن "اعوذ بالله من الشیطان الرجیم" بگوییم .✅ ♻️قرآن را شمرده بخوانیم و در معنای آیات آن دقت و تدبر کنیم و آیه های آن را بفهمیم .✅ ♻️قرآن را با صدای زیبا و با حالت حزن و غم تلاوت کنیم و سعی کنیم سوره را به پایان برسانیم .✅ ♻️در خانه هایمان🏡 قرآن بخوانیم تا منزلمان نورانی🎇 و مورد نظر و اشاره فرشتگان قرار گیرد .✅ ♻️در مقابل قرآن با احترام بنشینیم و هنگام تلاوت قرآن توسط دیگران ساکت باشیم🤐 .✅ 🌿🌺🌿🌺🌿 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 💎کیف وجامدادی با نمد کاری از دوست نوجوانمون😍 خانم فاطمه حاج حسینی💐 ممنون دخترهنرمند🙏🌺 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌺🌺 🌸🌸 🌼 زیباترین درباره 📿 ❇️حتما امروز قبل ازخوندن نماز، ببینید🌱 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚📚📚📚📚📚 🔰«آب هرگز نمی‌میرد» ✍ به قلم حمید حسام، مفتخر به تقریظ رهبری، 🌸 خاطرات سردار میرزا محمد سلگی🌺 و روایت جمعی از رزمندگان گردان حضرت ابوالفضل (ع) 🌸و چهار فرمانده لشگر ۳۲ انصار الحسین (ع) 🌸همدان را روایت می‌کند. ✅ 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 زهرا صادق پور از تبریز 💖 ممنون دختر گلم.🙏💐 کلیپ در مورد راهکار های سلامتی 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
❁﷽❁ 🌱این جـ‌هان را بےبهاری تا بہ ڪے شیـعیـان را بیـقرارے تا بہ ڪے 🌻ڪے میایـے با ڪدامیـن قافـلہ مهدیا چشم انتـظارے تا بہ ڪے ســـــلام امام زمانم 🤚❤️ 🍃 🌸🌹🌻🌷🌿🌿 ســــــــــلام رفقا🖐 خوبین؟ خوشیـــــن؟ سلامتیــــــــــن؟ 😊 💞 🔅 ‌😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
02.Baqara.103.mp3
1.2M
🌹تفسیر قرآن(سوره بقره - آیه ١٠٣)🌹 وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَیْرٌ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ﴿١٠٣﴾  😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 مردی که به دنبال خانه امام‌زمان‌(عجل الله فرجه) می‌گشت... 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
آداب زیارت ✨🌹 🔆 قبل از رفتن به حرم، غسل زیارت نموده، با طهارت و با وضو باشیم، پاکیزه ترین لباس هایمان را بپوشیم. 😌💥 🌿مستحب است برای همه زیارت ها خود را خوشبو و معطر کنیم ، به جز زیارت امام حسین علیه السلام ❤️ هنگام رفتن به حرم آرام و با وقار راه برویم و ذکر خدا بگوییم. ✅💥✅💥✅💥✅ 📍بهتر است با پای راست وارد حرم شویم. 🖐 📗 هنگام خواندن زیارت رو به قبله باشیم و زیارت نامه را با توجه بخوانیم. 😇 👈 قبل از خواندن زیارت نامه از گناهان خود توبه و استغفار کنیم و برای خود و دیگران دعا کنیم. 🤲🌹 💌 نزد ضریح مطهر مقداری قرآن بخوانیم و ثواب آن را به امام هدیه کنیم. ✨💞 🌱 در پایان زیارت دو رکعت نماز زیارت بخوانیم. مستحب است هنگام خروج از زیارت وداع بخوانیم و از خداوند بخواهیم زیارت آن مکان شریف را نصیبمان کند. 🍀🍀🍀 پس از زیارت صدقه بدهیم. 💰💰💰 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
🔔🔔🔔🔔 🏅مساااابقه اووردیم! 😃 📮شما عزیزان تا امشب فرصت دارید جواب مسابقه رو به آیدی زیر بفرستید👇🏻👇🏻👇🏻 @F313iar 🏆🥇🏹🏇🚴‍♂🏋‍♀ 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
🙋‍♂💁‍♂🙅‍♂🙆‍♂🤷‍♂🙇‍♂ 🌿☺️آموزش احکام در قالب طنز مقدمات نماز ✨❤️ 🌀 یلدامون هم شد کلاس احکام پارسال که کرونا نبود قرار بود شب یلدا بریم خونه بابا بزرگ ، داشتم خودم رو آماده می کردم که بابام اومد و در حالیکه شیرینی🍩 و میوه 🍎و هندونه 🍉خریده بود، گفت: هوشنگ خان مژده امشب مهمان برامون میاد! برای همین خونه بابا بزرگ تعطیل. گفتم : بابا! شگون نزنید، یهو مهمون میاد! خوب حالا مهمان کیه؟! 👀 🔸بابام گفت: شگون چیه بچه؟!! مهمان حبیب خداست. 😌 راستش از بس معلمتون آقای صبوری رو اذیت کردی می خواستم از خجالتش دربیام و دعوتش کردم با خانواده امشب در خدمتشان باشیم. ☺️ من و میگی دنیا روی سرم خراب شد! 😕 تصمیم گرفتم هر جور شده مهمانی رو به هم بزنم تا بریم خونه بابا بزرگ اینا. 🙂 📞 زنگ زدم به آقای صبوری و گفتم : به جای شب، عصر تشریف بیارید تا در خدمت ما باشید خوشحال می شویم تا بیشتر خوش بگذره. و توی دلم گفتم یه خوشی بگذره تهش ناپیدا. 🙄🤔 💡هوا تقریبا تاریک شده بود که آقای صبوری با خانواده ی محترمشون تشریف آوردن. 👨‍👩‍👦‍👦 پدر و مادرم استقبال گرمی ازشون کردن 🤝 و آقای صبوری میگفت ببخشید مزاحمتون شدیم شرمنده مان کردید. بابام گفت: خواهش میکنم. نقطه اش مزاحمه. 😌👌 منم گفتم :خواهش می کنم آقا معلم. حالا دیگه کاری که نمی بایست بشه شده. شما نقطه ی مراحمید. خودتون گفتین آدم باید سختی ها رو تحمل کنه. حالا شما تشریف آوردید به درک. فوقش یک امسال رو خونه بابابزرگ نمی ریم. 😳🙄 خانواده آقای صبوری خیرخیر به هم نگاه می کردن که یهو قسمت کمی از گوشت پام لای انگشتان مامان جان گیر کرد فکر کنم زنبور نیش زدن رو از مامانم یاد گرفته شایدم به همین خاطر بود که بابام زن ذلیل! بود درد رو من می کشیدم ولی نمی دونم چرا بابام سرشو انداخته بود پایین و بنده ی خدا سرخ شده بود... نقشه من شروع شد 😈 ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️ 😁اول صدای📢 تلویزیون رو خیلی زیاد کردم، پس از چند دقیقه آقای صبوری با خانواده محترم انگشتاشون رو کردن توی گوششون. 👈👤👉 گفتم :آقا معلم یادتونه دهنتون رو کردید تا بیخ گوشم و🗣 داد زدید؟ خیلی کیف داشت از اون روز فهمیدم صدای زیاد چقدر لذت بخش است برای همین عادت کردم تلویزیون صداش بلند باشه. 🖥🔈 😳🙄🤔😴 👞 لنگ کفش کنترل مامان توی خونه بود تا به دستش می گرفت به هر سمتی اشاره می کرد 🏹اون کار خودش انجام می شد. لنگ کفش رو به سمت من گرفت تلویزیون صداش کم شد دوباره به سمتم گرفت. 🏹 سریع سینی چایی و قندان رو از مامان گرفتم گذاشتم جلوشون. ☕️☕️☕️☕️ به جای شکر نمک ریختم توی شکر پاش و گذاشتم کنار سینی چایی. 🤪 💢 وقتی مامان و بابام با آقای صبوری و خانواده شان گرم صحبت شدند، آهسته رفتم توی انباری و سیم برق و کردم توی پریس😱 و دو سر سیم رو چسباندم به هم که یهو کنتور یه جرقه زد و برق قطع شد! ❌💡❌💡❌💡❌💡 🔸کورمال کورمال اومدم توی هال و توی تاریکی آهسته قندا رو برداشتم و بردم. بابام که متوجه نبود هی تعارف جایی می کرد. ☕️ منم گفتم: ببخشید اگه قندا رو نمیبینید شکرهست بریزید تا دوباره قند بیارم. 🤭 نمک ها رو ریختن توی چایی و به هم زدن، توی همین هیر و بیر مادرم یه شمع🕯 روشن کرد، استکان ها که رفت بالا، توی همون هورت اولی صدای سرفه از اطراف و اکناف هال بلند شد. مادرم گفت :وای خدا مرگم بده😰 حتما جای شکر حواسم نبوده نمک ریختم توی شکرپاش تو رو خدا ببخشید، بابام گفت: بچه به شیر میره و رفت برق ها رو وصل کنه که شانس من فیوز سوخته بود. 〽️ یه نقشه هم واسه کنتور گاز کشیدم که نمی گم چکار کردم هم خطرناکه هم بدآموزی داره😁 ولی گاز خونه هم قطع شد، کم کم خونه سرد شد توی تاریکی و سرما ظرف شیرینی🍪 رو داشتم می آوردم بذارم کنار آقای صبوری که پام به مبل گیر کرد و گرمبی خوردم زمین و ظرف شیرینی افتاد روی سر آقا معلم و شیرینی ها هم ریخت روی سر و صورت ایشون و فرش. 🤭 صدای آخ آقای صبوری شیشه های خونه رو لرزوند رفتم نزدیک و گفتم آقا معلم خیالتون راحت باشه سرتون نشکسته فقط به اندازه ی یک تخم مرغ بوقلمون جاش باد کرده. 🐔🦆🐔🦆 بابام تقریبا به مرز سکته رسیده بود اگه مهمان نداشتیم و می فهمید کار منه کمترین مجازاتم این بود که با غلطک ده تنی از روم رد شه 🙄 منم برای اینکه کاری کنم آقای صبوری زودتر بره هی می گفتم: اولین باره چنین اتفاقاتی می افته البته نمی خوام بگم پا قدمتون خوب نیست یا چشمتون👀 شوره. نه هرگز. ولی خوب اولین باره. خدا رو شکر سر شما بود و الا ظرف شیرینی می خورد توی شیشه پنجره و شیشه می ریخت پایین. 🌀🌀🌀🌀🌀🌀 نقشه ام گرفت و آقای صبوری در حالی که دست روی سرشون گذاشته بود بلند شد بره که بابام برای هزارمین بار گفت معذرت خواهی می کنم شرمنده ام. لااقل میوه و غذا و شیرینی با خودتون ببرید آقای صبوری گفت یه شرط داره اونم اینه که 👇🏻👇🏻👇🏻 شما هم همراه ما بیایید. خونه از ما، پذیرایی از شما، بابام هم در حالیکه دستش روی قلبش بود قبول کرد و گاه گاهی زمزمه می کرد الهی بی هوشنگ بشم معلم وقتی میگفت چی میگید آقای نشاطی بابام یه خنده زورکی می کرد و می‌گفت : چون قلبم درد گرفته می گم الهی بی هوش نشم 🤭🤫🤔😴💤💤 تیرم به سنگ خورد... ادامه دارد.......😂 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
🍮 😋 ▫️کدو حلوایی 400 گرم ▫️پودر آگار-آگار 2 تا 3 قاشق چایخوری ▫️عسل 4 تا 5 قاشق چایخوری 🔸ابتدا کدو را تمیز شسته و پوست بگیرید به صورت مکعبی خرد کنید. درون قابلمه ریخته یک لیوان آب روی آن بریزید و به مدت 20 تا 30 بذارید بپزه. درون قابلمه دیگر حدود 300 میلی‌لیتر آب بریزید و بذارید تا جوش بیاد وقتی به جوش رسید پودر آگار-آگار را اضافه کرده و هم بزنید تا کامل حل شود. کدو پخته شده را به همراه عسل و محلول آگار_آگار درون مخلوط کن بریزید و چند مرتبه مخلوط کنید. سپس درون قالب سیلیکونی ریخته و به مدت 20 تا 30 دقیقه درون فریزر بگذارید. ♦️پودر آگار-آگار یک ماده ژلاتین گیاهیه هست که میتونید از لوازم قنادی ها تهیه کنید. 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لب‌ تر ڪند ولی شمشیر میکشیم... گوش به فرمان توایم ای😍❤️ 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
02.Baqara.104.mp3
1.61M
🌹تفسیر قرآن(سوره بقره - آیه١٠۴)🌹 یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿١٠٤﴾ 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
۱۲ عادت مفید در زندگی 👆 ☄✨☄ 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
🙋‍♂🤦‍♂🙎‍♂🤷‍♂🙆‍♂🙅‍♂💁‍♂🙇‍♂ 🌿آموزش احکام درقالب طنز😁 🕗....تا آماده شدیم تقریبا ساعت هشت شب حرکت کردیم ولی من دست بردار نبودم 😁تصمیم گرفتم اونجا هم اذیت کنم 😈اما اونشب وجدانم ول کن نبود😬 هی بهم می گفت :می دونی چندتا گناه بزرگ انجام دادی، اذیت پدر و مادر، بی احترامی به مهمان، آزار و اذیت مؤمن، بی احترامی به معلم، اسراف و خرابکاری، وای هوشنگ چکار کردی🤦‍♂، به خودم گفتم به توچه و... ولی توی دلم هم ناراحت بودم و هم از خودم بدم اومده بود 🙍‍♂آخه من به غیر از همه آزارم به هیچکس نمی رسید توی راه به بابا اصرار کردم تندتر بره . 🚗 با خودم می گفتم وقتی زودتر از آقای صبوری برسیم ، از دیوار خونه شون می پرم توی خونه و کنتور برق رو خراب می کنم 😜 اتفاقا نقشه گرفت ما زودتر رسیدیم، همینکه از پیکان دودزای بابام پیاده شدم یهو شدید دستشویی ام گرفت.☹️ مارپیچ مارپیچ از دیوار بالا رفتم در حالیکه خودم رو به هم می پیچیدم فشار دستشویی تعادلم رو به هم زد چشمتون روز بد نبینه از بالای دیوار شپلق افتادم،😫 توی خونه سطل آشغال بزرگی بود که صاف افتادم توی آشغالا ، همون موقع یه سگ سیاه گرسنه بیچاره تازه پوزه اش رو کرده بود توی آشغالا که دست من خورد روی پوزه ی سگ.🤭 سگه ترسید و کلیس کلیس کرد و منم از ترس، شلوارم رو خیس کردم.😱 بدنم هم بوی اشغال گرفته بود و هرچی بابام صدام می زد روم نمی شد بگم چی شده.🙄 فقط میگفتم:واخ، آخ پام بابام، وای پام مامان، پیف پیف اوف اوف، تا اینکه آقای صبوری هم رسید و در رو باز کرد و همه با تعجب دیدن توی سطل آشغال گیر کردم، 😨😰به هر زحمتی بود منو از سطل بیرون کشیدن، یه کمی هم پام زخم و خونی شده بود،🤕 بابام گفت: چرا شلوارت خیسه؟! گفتم :توی آشغالا هوا گرم بود،🤥 عرق کردم، بعد گفت: چرا بوی سگ می دی؟!!😪 یه کم که اومدم توی روشنایی دیدم دستم هم کمی زرد شده،🤦‍♂ متوجه شدم که قبلا هم گل به روتون یه گربه بی تربیت هم توی آشغالا دستشویی کرده بود 🤷‍♂ حالا من توی حیاط توی سرما ایستادم و انواع و اقسام بوها و رنگ ها را با خود حمل می کردم 🙎‍♂🙆‍♂ بابام که سرخ شده بود و توی سرما عرق کرده بود و از عصبانیت می لرزید .😡 هی از آقای صبوری عذرخواهی می کرد و منم حیران خیره خیره به اطراف نگاه می کردم. 😳خلاصه همونجا رفتم حمام، و خودم رو با دستمال کاغذی پاک کردم😱 مامانم شلوار یدکی برام آورده بود، داد، پوشیدم تا اومدم بیرون.، آقای صبوری گفت چرا موهات خشکه مگه حمام نرفتی🤨⁉️ گفتم ببخشید با دستمال کاغذی خودم رو پاک کردم آقای صبوری گفت نه باید بری حتما خودت رو با آب بشوری چون بول و مدفوع حیوان حرام گوشت و خون حیوانی که خون جهنده داره و سگ نجسه باید حتما خودت رو بشوری. توکه لباس دومتم نجس کردی😒 سریع رفتم حمام،🛁 چون دیگه شلوار نداشتم همون شلوارکی داشتم پوشیدم پشت به همه و رو به دیوار نشستم 👖 بعد گفتم :من از همه معذرت می خوام به خصوص از شما آقا معلم بابام که بی چاره عین چغندر آب پز شده بود😡😤 و مامانم هم هی دست می زد توی صورتش و نچ نچ می کرد🤭 و بچه های آقای صبوری از خنده روده بر شده بودند 😁🤣 تا خرابکاری های من اصلاح شد ساعت از 12 شب گذشته بود😇 آقای صبوری گفت: هوشنگ جان باید روی گلت به سمت ما باشه به خاطر همین شیرین کاری هات ازت خوشم میاد 😏 همانطور که خودت می دونی آدم وقتی که می خواد بره مهمونی باید نجاست توی لباس و بدنش نباشه👚👖 بدنش پوشیده باشه لباسش باید مناسب باشه جای مناسبی بنشینه و رو به صاحبخانه و میزبان بنشینه😉 خدا رو شکر شب یلدامون شب پرخنده ای شد 🤣و در عین حال کلاس درسی شد شب از نیمه گذشته باید سریع شام بخوریم🍱 که به کارای فردامون هم برسیم نظم و زمان برای یک انسان عامل رشده،⏰. ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️ ✅.....از اتفاقات امشب می خواهیم یک درس بگیریم انسان وقتی می خواد نماز بخونه می خواد به مهمانی خدا بره همه اتفاقات امشب رو باید توی نماز رعایت کنه❇️⚜🔆 باید ⁦*\0/*⁩طهارت داشته باشه طهارت برای نماز یعنی وضو⁦*\0/*⁩ بگیره باید ازاله ی نجاست کنه یعنی اگر بدن یا لباسش نجسه باید نجاست رو برطرف کنه⁦*\0/*⁩ با وضعی که برای هوشنگ توی سطل آشغال به وجود اومد کسی مهمانی نمی ره آخه میزبان خوشش نمیاد⁦(◔‿◔)⁩ باید ستر عورت کنه یعنی بدنش توی نماز پوشیده باشه⁦*\0/*⁩ اگه امشب هوشنگ شلوار یا ژاکت نداشت با بدن لخت که نمی تونست مهمانی بره ⚠️〽️ باید احکام لباس و مکان رو رعایت کنه یعنی ........ 😂😁😊 ادامه دارد...... 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri