eitaa logo
نو+جوان تنهامسیری
7.2هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.7هزار ویدیو
46 فایل
اینجا اَبرها کنار رفتن،آسمون آبیِ آبیه💫 تو آسمونت چه رنگیه؟!بیا کنار هم باشیم رنگها با هم که باشن🎨 دنیا رو قشنگ میکنن...😍 ادمین: @F_mesgarian پاسخگویی مطالب کانال : @Hosein_32
مشاهده در ایتا
دانلود
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️ 📗در اول رساله در احکام تقلید مسأله ای است به نام بقاء بر میت یعنی آیا از مجتهد از دنیا رفته می شه تقلید کرد یا نه⁉️ 🔹اگه مرجع تقلید زنده ی شما، تقلید از مرجع میت را جایز بدونه می تونید از مرجع تقلید قبلی تان که از دنیا رفته تقلید کنین . پاسخ بسیاری از سؤالات شما در همان رساله هست آقای نشاطی جان متوجه شدید؟ 🧐 نشاطی گفت:بله حاج آقا کمی تا قسمتی بعد گفت :حاج آقا جدی پاسخ همه سؤالات در آن رساله هست؟! 🤨🤓🤔 گفتم: بله نشاطی گفت :وای چه جالب؟ 😲 یعنی نوشته توی امتحانات معلما چه سوالاتی میدن!؟ 📝 یا مثلا من آینده چکاره میشم؟!!! 🤫🤭 گفتم :تو که از الان معلومه نابغه ی دهر میشی ولی نشاطی جان در رساله فقط احکام دین اسلام است از عبادت📿 گرفته تا معاملات.💵 یه دفعه گفت :وای معاملات؟! چه خوب!!آخ جون یعنی اگه رساله بخرم می تونم مغازه باز کنم آن موقع پولدار میشم. 😍🤓😇 داشتم فکر می کردم چه جوری حالیش کنم که خدا به دادم رسید و زنگ کلاس🔔 خورد و بچه ها دوطرفم را گرفتن و به دفتر منتقل کردن. 😂😂😂😂 تا نگاهم به صبوری افتاد👀 گفتم: اگه دستم بهت برسه آب پزت می کنم بی جهت نبود هی ماچ و موچ می کردی و قربون صدقه می رفتی 😒😢 صبوری هم در حالی که می خندید با پراید فکستنی اش 🚗در رفت 🤣😂😅 ادامه دارد...... 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️ 😁اول صدای📢 تلویزیون رو خیلی زیاد کردم، پس از چند دقیقه آقای صبوری با خانواده محترم انگشتاشون رو کردن توی گوششون. 👈👤👉 گفتم :آقا معلم یادتونه دهنتون رو کردید تا بیخ گوشم و🗣 داد زدید؟ خیلی کیف داشت از اون روز فهمیدم صدای زیاد چقدر لذت بخش است برای همین عادت کردم تلویزیون صداش بلند باشه. 🖥🔈 😳🙄🤔😴 👞 لنگ کفش کنترل مامان توی خونه بود تا به دستش می گرفت به هر سمتی اشاره می کرد 🏹اون کار خودش انجام می شد. لنگ کفش رو به سمت من گرفت تلویزیون صداش کم شد دوباره به سمتم گرفت. 🏹 سریع سینی چایی و قندان رو از مامان گرفتم گذاشتم جلوشون. ☕️☕️☕️☕️ به جای شکر نمک ریختم توی شکر پاش و گذاشتم کنار سینی چایی. 🤪 💢 وقتی مامان و بابام با آقای صبوری و خانواده شان گرم صحبت شدند، آهسته رفتم توی انباری و سیم برق و کردم توی پریس😱 و دو سر سیم رو چسباندم به هم که یهو کنتور یه جرقه زد و برق قطع شد! ❌💡❌💡❌💡❌💡 🔸کورمال کورمال اومدم توی هال و توی تاریکی آهسته قندا رو برداشتم و بردم. بابام که متوجه نبود هی تعارف جایی می کرد. ☕️ منم گفتم: ببخشید اگه قندا رو نمیبینید شکرهست بریزید تا دوباره قند بیارم. 🤭 نمک ها رو ریختن توی چایی و به هم زدن، توی همین هیر و بیر مادرم یه شمع🕯 روشن کرد، استکان ها که رفت بالا، توی همون هورت اولی صدای سرفه از اطراف و اکناف هال بلند شد. مادرم گفت :وای خدا مرگم بده😰 حتما جای شکر حواسم نبوده نمک ریختم توی شکرپاش تو رو خدا ببخشید، بابام گفت: بچه به شیر میره و رفت برق ها رو وصل کنه که شانس من فیوز سوخته بود. 〽️ یه نقشه هم واسه کنتور گاز کشیدم که نمی گم چکار کردم هم خطرناکه هم بدآموزی داره😁 ولی گاز خونه هم قطع شد، کم کم خونه سرد شد توی تاریکی و سرما ظرف شیرینی🍪 رو داشتم می آوردم بذارم کنار آقای صبوری که پام به مبل گیر کرد و گرمبی خوردم زمین و ظرف شیرینی افتاد روی سر آقا معلم و شیرینی ها هم ریخت روی سر و صورت ایشون و فرش. 🤭 صدای آخ آقای صبوری شیشه های خونه رو لرزوند رفتم نزدیک و گفتم آقا معلم خیالتون راحت باشه سرتون نشکسته فقط به اندازه ی یک تخم مرغ بوقلمون جاش باد کرده. 🐔🦆🐔🦆 بابام تقریبا به مرز سکته رسیده بود اگه مهمان نداشتیم و می فهمید کار منه کمترین مجازاتم این بود که با غلطک ده تنی از روم رد شه 🙄 منم برای اینکه کاری کنم آقای صبوری زودتر بره هی می گفتم: اولین باره چنین اتفاقاتی می افته البته نمی خوام بگم پا قدمتون خوب نیست یا چشمتون👀 شوره. نه هرگز. ولی خوب اولین باره. خدا رو شکر سر شما بود و الا ظرف شیرینی می خورد توی شیشه پنجره و شیشه می ریخت پایین. 🌀🌀🌀🌀🌀🌀 نقشه ام گرفت و آقای صبوری در حالی که دست روی سرشون گذاشته بود بلند شد بره که بابام برای هزارمین بار گفت معذرت خواهی می کنم شرمنده ام. لااقل میوه و غذا و شیرینی با خودتون ببرید آقای صبوری گفت یه شرط داره اونم اینه که 👇🏻👇🏻👇🏻 شما هم همراه ما بیایید. خونه از ما، پذیرایی از شما، بابام هم در حالیکه دستش روی قلبش بود قبول کرد و گاه گاهی زمزمه می کرد الهی بی هوشنگ بشم معلم وقتی میگفت چی میگید آقای نشاطی بابام یه خنده زورکی می کرد و می‌گفت : چون قلبم درد گرفته می گم الهی بی هوش نشم 🤭🤫🤔😴💤💤 تیرم به سنگ خورد... ادامه دارد.......😂 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️ ✅.....از اتفاقات امشب می خواهیم یک درس بگیریم انسان وقتی می خواد نماز بخونه می خواد به مهمانی خدا بره همه اتفاقات امشب رو باید توی نماز رعایت کنه❇️⚜🔆 باید ⁦*\0/*⁩طهارت داشته باشه طهارت برای نماز یعنی وضو⁦*\0/*⁩ بگیره باید ازاله ی نجاست کنه یعنی اگر بدن یا لباسش نجسه باید نجاست رو برطرف کنه⁦*\0/*⁩ با وضعی که برای هوشنگ توی سطل آشغال به وجود اومد کسی مهمانی نمی ره آخه میزبان خوشش نمیاد⁦(◔‿◔)⁩ باید ستر عورت کنه یعنی بدنش توی نماز پوشیده باشه⁦*\0/*⁩ اگه امشب هوشنگ شلوار یا ژاکت نداشت با بدن لخت که نمی تونست مهمانی بره ⚠️〽️ باید احکام لباس و مکان رو رعایت کنه یعنی ........ 😂😁😊 ادامه دارد...... 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
⬆️⬆️⬆️ ⏰همین یک ساعت یک دفعه‌ای ارزش خودش رو نشون میده 🕰همون یک‌ ساعتی که شما نشستی پای یک برنامه‌ی بیهوده یا کم‌ارزش، نسبت به کار‌های مهم‌تری که می‌تونستی انجام بدی. 📲💻🕹☎️📡 برای کسی پول خرج کنی اصلاً این‌قدر ارزش نداره که برای کسی زمان خرج کنی. 💸💸 برای چیزی، انسان از دارایی‌های خودش توان جسمی خودش، آبروی خودش، هرچی که داره مصرف کنه اون‌قدر ارزش و اهمیت نداره که از زمان خودش خرج کنه 😳 و ما برعکس در خرج کردن زمان، سخاوت‌مندیم⏳ به حدی که اگر کسی درباره‌ی زمان یه مقدار مراقبت کنه، سخاوت خرج نده، خساست خرج بده، میگن آدم خوبی نیست.🗣 نشستیم با هم گپ و گفت بی‌خود، بشین حالا چرت و پرت بگیم دیگه... 🗣👤 میگه من نمی‌خوام زمان خودم رو هدر بدم.🚫 پول که نخواستیم خرج بکنی اگر پول خواسته بودید خرج کنم برام خیلی آسون‌تر بود.💴 💠حاج احمدآقا، رضوان الله تعالی علیه تازه داماد شده بودند، با خانومشون میان نجف اشرف، مهمان حضرت امام میشن نصف شب می‌رسند خونه‌ی امام، امام از خواب بیدار میشن و با حاج خانوم، بالاخره عروس خانه هستند و پسر دلبندشون رو تحویل می‌گیرند🌿 یه کمی صحبت می‌کنند، امام چند دقیقه میرن، بر می‌گردند بعد یه کمی دیگه صحبت می‌کنند، امام چند دقیقه میرن، بر می‌گردند.🔸 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
⬆️⬆️⬆️ 🔴یه نفر از یکی از کشورهای شرق دور، طلبه بود. بهش گفتم: «بر می‌گردی کشورت یه چند نفر رو هم وَر دار بفرست اینجا که درس طلبگی بخونن راهِ تو رو ادامه بدن.» 👬 گفت: «نه تو رو خدا، من احدی را به ایران نخواهم فرستاد.» گفتم: چرا؟😳 گفت: «اونجا مسلمون‌هاش فکر می‌کنن حالا از دور صدای دُهُل خوش است، ایران چه خبره. خوبی‌هایی شنیدن، میان اینجا اولین ویژگی‌ای که باهاش برخورد می‌کنن و متنفر میشن،😰 اینه که ایرانی‌ها در ارتباط با زمان و وقت خیلی دست و دل بازن.» 🕚🔥 🔸البته دست و دل باز‌تر از ما هم هست، در اقوام دیگری که هر چی اون طرف‌تر می‌ریم یه کمی مثل اینکه... ولی خب دیگه من توضیح نمیدم. 🔥🔥🔥🔥 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
⬆️⬆️⬆️ انرژی داره، صد تا کار می‌تونه بکنه، 💯 بهش گفتن هیچ کاری نکن، فقط برو سرِ کلاس و بیا. زمانش ول میشه.⏱ شما زیاد نباید انتظار داشته باشید از اینکه او به جایی برسه. او تمام استعدادهاش استفاده بشه. او درگیر ابلیس نشه.👹 کارشناسی شده نیست نظام آموزش و پرورش ما.❌ نظام آموزش و پرورش ما که از بسیاری از اصول اساسی خودش، طراحی شده‌ی قبل از انقلاب توسط دشمنان این ملت است و کماکان باقی مونده.😳 کمیته‌های بسیار کارشناس و عمیقی که بتونن این تحول‌ها رو ایجاد کنن، وقت جوان‌های ما پرت نشه. این‌ها خیلی مهمه. ✅ اون‌وقت شما نگاه کنید، راحت کمیته‌ها، کمیسیون‌ها در مجلس شورای اسلامی، در خیلی جاها، برای از بین نرفتن یه مقدار بنزین، یه مقدار نفت... خیلی مهمه ولی زمان خیلی ارزشش بالاتر از بنزین و نفته.✔️ 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
⬆️⬆️⬆️ یه نکته ای عرض کنم خدمتتون 👌 نمی‌خواد شما برای خدا احساس زیاد خرج بکنید. نمی‌خواد برای خدا خیلی از دارایی‌های دیگه‌تون رو خرج کنید،💵 زمان بگذارید برای خدا، ⏱ بگید من روزی دو ساعت به عبادت بپردازم، بگو یک ساعت، ولی زمان بگذار. بعد به احساس خودت نگاه نکن تمایل داری یا نه،🙂 بدون این کار، کار ارزشمندیه که زمان می‌ذاری برای خدا.✅ شما خودتون الآن وقت گذاشتید اینجا حضور دارید ولی شما که به یک نیتی در این چا حضور پیدا کردید گفتید من می‌خوام وقت بگذارم برای خدا معارفی رو به دست بیارم.🔷 من وقت گذاشتم. خدایا برای شما وقت گذاشتم. خیلی وقت مهمه...✔️ خیلی وقت مهمه، توجه داشته باشید به این. اصلاً عبادت کردن یه وجه بسیار مهمش وقت گذاشتن برای خداست؛ و إلّا مفهوم تازه‌ای رو در عبادات نمی‌خوایم ذکر کنیم؛🔷 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
⬆️⬆️⬆️ ✨🌿می‌فرماید: یکی از علائم کرامت و بزرگواری و شایستگیِ یک انسان، «مِن کَرَمِ المَرءِ» از علائم کرم یک مرد؛ ✔️ کرم و کرامت یعنی بزرگواری شخصیت، چه تعابیری ما امروز به کار می‌بریم،🍃🌱🌿 از علائم انسانیت یک انسان این است که، «بُکاءُهُ عَلی ما مَضی مِن زَمانِه»، گریه کند بر زمانی که از او گذشته است😳😭 🔶خودِ امیرالمومنین علی علیه‌السلام در مناجات شعبانیه می‌فرماید:🕊 «أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكََ» یا «وَ أَبْلَيْتُ شَبَابِي»😔 از عمر گذشته‌ی خودشون و از جوانی از دست داده‌ی خودشون چه جور ناله می‌زنند درِ خانه‌ی خداوند متعال. ✨🌿 قیمت زمان انقدر باید نزد ما بالا باشه، به‌خاطر از دست دادنش باید گریه کنیم.😪 آدم زیاد نباید برای از دست رفتن فرزندش گریه بکنه، البته یه مقدار گریه طبیعیه و خودِ پیغمبر اکرم ✨هم حضرت ابراهیم،✨ فرزندشون، گریه می‌کردند و می‌فرمودند من عاطفه دارم.🌀 بحث این نیست که آدم قساوت قلب داشته باشه، سرد برخورد کنه ولی راضی بودن به رضای الهی✨ هم اینجا شرطه و یه مقدار تسکین پیدا کرد از نظر عاطفی، نباید زیادتر گریه کنه که علامت شکایت از مقدرات الهی🌿 باشه و صبر او رو، اجرش رو از بین ببره 🔸ولی برای زمان از دست رفته‌ی خودت هرچقدر می‌خوای، بشین گریه کن.🔸😭 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
⬆️⬆️⬆️ 🔷«يُدرِكُ بِها ما قَد فات»✨ 🔶«می‌تونی شما تدارک بکنی هر چی که در گذشته فوت شده» 🔷«و يُحيي ما ماتَ»✨ 🔶«و می‌تونی زنده کنی، هرچیزی که مُرده در زمان گذشته.» ببینید؛ این‌جا چقدر فرح‌بخش،☺️ با زمان برخورد میشه.👌 وقتی برخورد با زمان گذشته است، بشین گریه کن، حقته، باید بشینی گریه کنی و اشک بریزی. 💧 ❌🤦‍♂هیچ انسانی نمی‌تونه بگه من زمان گذشته‌ام رو عالی استفاده کردم، 🙅‍♂مخصوصاً برای عالی‌ترین استفاده‌ها که جلب رضایت پروردگار عالم، بی تردید هست. کسب نور و ذخیره برای قیامت هست.🔅 هیچ‌کس نمی‌تونه در ارتباط با گذشته اشک نریزه. 🔸 این به جای خودش محفوظ، ولی از ‌این طرف، آینده رو شما ببینید🌿، می‌فرماید: زمان آینده‌ی شما قیمتش بی‌نظیره، حتی بالاتر از گذشته هست. چرا؟❓ ⬅️ چون شما از آینده می‌تونید از زمان یه جوری استفاده کنید، از لحظه‌هاتون یه جوری استفاده بکنید، تمام حسرت از دست دادن زمان گذشته رو جبران کنید، همه چیز قابل جبران هست.✔️ 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
⬆️⬆️⬆️ 🔵در آیات قرآن کریم، خداوند متعال✨🌿 این ویژگی رو برای خودش اعلام می‌فرماید. این‌قدر رحمت خدا واسعه‌ست و‌ من این رو در زمان آینده می‌تونم بخرم، تهیه کنم. 🔵 من در زمان آینده می‌تونم این رو به دست بیارم. پیامبر گرامی اسلام✨🌿 فرمود: «ارتعوا فی ریاض الجنه» برید توی باغ‌های بهشت،☀️🌈 بهره‌برداری کنید، خوشه‌چینی کنید.☘ گفتند: باغ‌های بهشت کجاست☀️🌈⁉️ فرمود: «مجالس ذکر» مجلس‌های ذکر.📿 🔅🔅🔅 واقعاً توی فرهنگ ما جا نیفتاده. ❌ البته ما الحمدلله، اهل مراسم هستیم، اهل هیات هستیم، اهل جلسه‌ی دعا هستیم، به مدد اهل‌بیت و آموزه‌هایی که اهل‌بیت به ما دادند🍀 🔵خیلی از کشورهای اسلامی، این‌قدر مجلس ذکر مردم بشینند، قرآن بخونند📖، روایت بخونند📚، این‌جوری با این گستردگی ندارند ولی، نسبت به جمعیت، نسبت به معرفتی که انتظار میره از جامعه‌ی ما، واقعاً ضعیفه.😔 اگر بدونند چه بهره‌ای توی مجلس ذکر گیرشون میاد یک لحظه رو از دست نمیدن.✔️ 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
⬆️⬆️⬆️ حالا بنده خودم مسئول اون هیأت بودم. ☺️ گفت من وایستم با شما صحبت کنم، فرصت دورِ رحل قرآن نشستن رو از دست بدم؟❓❗️ تعارف نداره. این خاطره اصلاً شفاف توی ذهن من مونده. 💧 حتی یادمه اون منزل شهیدی که جلسه گرفته بودیم کجای حیاط ایستاده بودیم این حرف رو بهش زدم، من رو زد کنار، با مهربانی. 🌀 شما هر کی هستی، الآن جلسه‌ی قرآنه.💠 اون‌وقت اولین کسی بود که توی اون هیأت پای قرائت قرآن اشک می‌ریخت. 😭 قرآن می‌خوندن گریه می‌کرد. همین‌جوری مثل ابر بهار، می‌دیدن بچه‌ها.🌿✨ 🌀 وقتی به شهادت رسید دو نفر دیگه از بچه‌های جلسه اشک می‌ریختن. اون دو تا هم شهید شدن. 🌷😭 بعد چند نفر دیگه اشک می‌ریختن، اون‌ها هم همه شهید شدن. 😭🌷 اصلاً انگار رسم بود، این‌ها به ارث می‌دادن این روحیه‌ی لطیف خودشون رو.🍃🍃 پای قرائت قرآنِ دور هم بشینن قرآن بخونن‌ها... نه اینکه کسی بیاد زیبا بخونه که اشک اینها رو در بیاره.📖🌾 🔵ما قدر زمان رو باید در ماهی مثل ماه رجب بدونیم. خیلی بَده که ما قدر زمان رو وقتی بدونیم که دیگه فرصت نداریم. ❌🔴 🔸نه، قدر زمان رو الآن بدونیم که فرصت داریم.🔸 ضمن اینکه معلوم نیست این فرصت تا کِی ادامه داشته باشه. 😔 خدایا، توفیق درک ماه رجب به ما عنایت بفرما.🤲🌿 خدایا، توفیق دیدار ظهور حضرت رو به ما عنایت بفرما. 💠🌀🔷 ✔️بله، ولی هیچ‌چیش معلوم نیست. برای زمان خودت ارزش قائل شو.✅ وقتی ما برای زمان ارزش قائل شدیم دیگه صرف از چیزی نمی‌کنیم، می‌گیم صبر کن.🤗 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
⬆️⬆️⬆️ ☺️ما بچه بودیم یه قصه‌ای رو برای ما تعریف می‌کردن از این پولدارهای طاغوتی که مثلاً یکی از تفریحاتش این بود که پول آتیش می‌زد، کیف می‌کرد. 😳😮 بعد همه‌ی نوکر و کلفت‌ها اطرافش... حالا اون موقع بچه بودیم می‌شنیدیم، درست و غلطش هم کاری ندارم، فرض کن غلط باشه. 💠 ❌اینقدر احمقانه‌ست که آدم حتی برای بدترین آدم‌ها هم نمی‌تونه این رو تصور کنه. خب عیبی نداره. آقا این افسانه‌ست من دارم برای شما میگم.🙅‍♂ ولی خیلی احمقانه‌ست دیگه که پول آتیش بزنه.🔥 بعد همه‌ی اونهایی که نیاز داشتن به این پول از سرِ چاپلوسی چیزی نمی‌گفتن ولی جلز و ولز می‌کردن. ♨️♨️ 💴🔥وای این پول‌ها رو آتیش زدن، هلاک می‌شدن اطرافیان و این کیف می‌کرد از اینکه اینها هلاک میشن و اینقدر بدبختن و گدا گرسنه‌ان.💸 خب الهی فدات شم، اون کار احمقانه‌ای که آدم پول رو آتیش بزنه خیلی حماقتش کمتر از اینه که آدم زمان خودش رو آتیش بزنه. 😱⏰🔥 پول برمی‌گرده. زمانت رو چرا کبریت می‌گیری زیرش؟🕯 کسی ببینه یه کسی داره پول‌هاش رو آتیش می‌زنه ازش می‌گیره میگه خب نمی‌خوای بده به من، فرض کن آتیش زدی، بیا این کاغذ، این رو آتیش بزن. 🙃😂 نمی‌ذارن، میگن آخه چرا این کار رو می‌کنی؟😮 حالا تو چرا زمانت رو آتیش می‌زنی⁉️ کسی پولش رو آتیش بزنه میگن زیادیش شده، بلد نیستی مصرف کنی، همین‌جوری بده به مغازه‌ها برو. آتیش می‌زنی چرا؟❓🐴 بعضی‌ها زمان خودشون رو اینجوری آتیش می‌زنن. بیا من زمانش رو بهت بگم. 🔵🍃 خیلی عجیبه! ماها توی فرهنگ خودمون واقعاً باید این نقیصه ‌رو یه‌جورایی برطرف بکنیم. مؤمن در ارتباط با زمان خسیس میشه؛ ✅ اینه که دائم‌الذّکر میشه📿، اینه که منظم میشه، اینه که ممکنه از دور حتی ممکنه بگی که یه کمی سرد و بی‌عاطفه شده. 🍀🍃 🌀خیلی راحت می‌تونه رفیق شفیقش ‌رو بذاره کنار، بگه قرآنه، من الآن وایسم با شما صحبت کنم⁉️ اینه که یه دفعه‌ای دقت می‌کنه پول و سرمایه‌ی زمانش ‌رو کجا مصرف بکنه؟ خدایا قیمت زمان ‌رو نزد ما بالا ببر.🙏 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
⬆️⬆️⬆️ 🔷🔹تمرین به ما میدن. چه‌جوری به ما این ‌رو توضیح میدن؟! 🗣 مرگ یک‌باره. کاش می‌شد چند بار انسان بمیره و بعد زنده بشه بگن 🔁🔁 این دفعه‌ی اول. آدم ببینه چه صحنه‌ایه. 😨 ولی دیگه یک بار بیشتر نیست.😱 این به‌خاطر شدت هوش انسانه، این به‌خاطر عقل آدمیه، 🌀 این به‌خاطر قدرت روحیِ انسانه. 🤔 ✨🌿خداوند متعال می‌فرماید: این همین یه‌بار که مرگ وجود داره در عالم می‌تونه بفهمه، در موردش فکر کنه براش کافیه.🔵 ✨🌿امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرماید: «کَفَی بالمَوتِ واعِظا» موت به عنوان واعظ کافیه، چون من می‌دونم چی ساختم. با همون می‌تونه تربیتش کنه.🍀 یه بازی کودکانه‌ای بود، بچه بودیم خیلی زیاد می‌دیدیم، 🤗 حتی برنامه‌های تلوزیونی بر این مبنا براش درست می‌کردند 🙆‍♂ که مثلاً بچه‌، مادرش رفته بیرون، اون بچه بَبَعی مادرش رفته بیرون،🐏 و گرگه میاد خونه که این بچه‌ها رو بخوره، 🐺 بعد بهشون میگه که مثلاً منم مامانتونم، در رو باز بکنید، 🔸اونا میگن خب اگر تو مامان ما هستی مثلاً پنجه‌هات رو نشون بده سُمِت رو نشون بده.✊ اونم هی سعی داره یه‌جوری تفهیم بکنه که، نه! من مامان شما هستم. 😨😱 بچه ببعی‌ها باور نمی‌کنند و میگن تو گرگی و این‌قدر معطلش می‌کنن تا مامانه میاد و مثلاً گرگه فرار می‌کنه. 🐺 همین دیگه کلماتش رو حتماً توی ذهن‌تون دارید.🌀 ✅⬅️واقعاً بسیاری از رسانه‌ها📱🖥📺 گرگی هستن در لباس میش، که میان میگن من مامان شما هستم؛ همین که به تو بگه چند دقیقه حالا فعلاً وقتت ‌رو بذار، همین اولین توهینه، اولین بی‌رحمیه.🐏 ادامه دارد.... 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri