eitaa logo
نکات ناب قرآنی
245 دنبال‌کننده
3 عکس
29 ویدیو
1 فایل
نکات تفسیری، معما، قرآن در کلام دانشمندان، حکایت،قصه، قرآن در اشعار، احادیث قرآنی، شبهات قرآنی، خطهای قرآنی، نکات ترجمه، سخنرانی، قرائت و.... ارتباط با ادمین👇👇👇(از طریق پیام) @Admin_Nokat_Nab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰درختان بهشتی سدر ابو امامه گوید: اصحاب رسول خدا می گفتند خداوند به وسیله بادیه نشینها و پرسشهایشان ما را بهرمند می سازد (سپس حکایت زیر را نقل کرد:) روزی مردی بادیه نشین به حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمد و عرض کرد یا رسول الله خداوند در قرآن مجید سخن از درختی در بهشت به میان آورده که آزاردهنده است و به نظر من نباید در بهشت درختی باشد که به صاحبش آزار برساند. پیامبر فرمود آن درخت چیست؟ عرب گفت درخت سدر. زیرا این درخت دارای خار است پس آزار دهنده است. پیامبر فرمود: آیا نمی دانی که خداوند می فرماید فی سدر مخضود (واقعه، ۲۸)؟ یعنی "... درخت سدری که خار ندارد." خداوند خارهای آن را قطع می کند و بجای هر خار میوه ای قرار می دهد که هفتاد و دو ماده غذایی دارد و هیچ یک از رنگ های آن شبیه دیگری نیست. هزارویک حکایت قرآنی، ص ۴۳ نکته ای ادبی عبارت درختان سدر، مضاف و مضاف الیه است. حال، باید صفت بهشتی را که صفت مضاف (درختان) است پس از مضاف _ بین مضاف و مضاف الیه_ آورد و گفت درختان بهشتی سدر و نباید صفت را بعد از مضاف الیه (سدر) آورد و گفت درختان سدر بهشتی. دقیقا مانند عبارت معروف سقف کاذب پارکینگ که گفتن سقف پارکینگ کاذب درست نیست چون کاذب بودن صفت سقف است نه صفت پارکینگ. به بیان دیگر، این سقف است که کاذب است نه پارکینگ. (دقت کنید) https://eitaa.com/Nokat_Naab_Qurani
🔰مساجد از آن خداست معتصم عباسی در مجلسی که فقهای اهل سنت نیز در آن جمع بودند سوال کرد که دست دزد را از کدام قسمت باید برید. عده ای از فقیهان گفتند از مچ و به آیه تیمم استدلال کردند. عده ای دیگر گفتند از آرنج و به آیه وضو استدلال کردند. معتصم از حضرت جواد علیه السلام در این باره توضیح خواست. حضرت نخست از او درخواست نمود تا از سوال خود صرف نظر کند ولی چون معتصم اصرار کرد فرمود آنچه آنها گفتند همه خطاست و تنها باید چهار انگشت از مفصل انگشتان بریده شود و کف دست و انگشت شست باقی بماند و قطع نگردد. هنگامی که معتصم دلیل این مطلب را جویا شد امام به کلام پیامبر که سجود باید بر هفت عضو باشد استدلال کرد و سپس افزود اگر از مچ یا آرنج بریده شود دستی برای دزد باقی نمی ماند که سجده کند در حالی که خداوند امر کرده که اعضای هفتگانه مخصوص خداست و فرموده و ان المساجد لله (جن، ۱۸) یعنی و همانا محل سجده ها از آن خداست. پس آنچه مخصوص خداست نباید قطع شود. این استدلال و سخن امام جواد علیه السلام شگفتی معتصم را برانگیخت و دستور داد بعد از آن بر طبق حکم آن حضرت دست دزدان را از مفصل چهار انگشت ببرند. هزارویک حکایت قرآنی، ص ۱۰۷ https://eitaa.com/Nokat_Naab_Qurani
🔰 بوسه بر دست خدا امام سجاد علیه السلام هنگامی که به مستمندی صدقه می داد دست خود را می بوسید.‌ شخصی از آن حضرت راز این بوسیدن را پرسید. امام علیه السلام در پاسخ فرمود صدقه مومن قبل از آن که به دست فقیر و نیازمند برسد به دست خداوند می رسد (لانها تقع فی ید الله قبل ان تقع فی ید السائل). آنگاه حضرت برای تعلیل گفته اش این آیه شریفه را قرائت فرمود "الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده و یاخذ الصدقات" یعنی آیا نمی دانستند که فقط خداوند توبه را از بندگانش می پذیرد و او خود، صدقات را می گیرد. ما قال "لا" قط الا فی تشهدهی لولا التشهد کانت لاؤه نعمو امام سجاد علیه السلام‌ هیچ وقت به هیچ سائل و نیازمندی نه (لا) نگفت. و اگر نبود که در حال تشهد و شهادتین مجبور به لا گفتن بود همین یک بار را هم بجای لا، نعم می گفت. هزارو یک حکایت قرآنی، ص ۷۵ (با اندکی تصرف) https://eitaa.com/Nokat_Naab_Qurani
🔰التماس دعا عبد الله بن ابان زیات که نزد حضرت رضا علیه السلام از راویان صاحب منزلت بوده می گوید به حضرت رضا علیه السلام عرض کردم برای من و خانواده ام دعا بفرمائید. حضرت فرمود مگر دعا نمی کنم؟ به خدا قسم اعمال شما در هر شب و روز به من نشان داده می شود. عبدالله در ادامه می گوید این سخن حضرت بر من بسیار گران آمده و بزرگ جلوه نمود. حضرت چون چنین دید فرمود مگر قرآن نخوانده ای که می فرماید و قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله و المومنون (توبه، ۱۰۵ و بگو عمل کنید که خداوند و فرستاده او و مومنان اعمال شما را می بینند) مقصود از مومنون در آیه به خدا سوگند علی بن ابی طالب علیه السلام است. الکافی ج ۱، ص ۲۱۹ باب عرض الاعمال علی النبی و الائمه، ح ۴ تذکر مرحوم فیض در وافی فرموده مقصود حضرت رضا علیه السلام علی و اولاد اوست و چون در وقت نزول آیه فقط علی علیه السلام موجود بوده لذا فقط او را ذکر فرموده است. https://eitaa.com/Nokat_Naab_Qurani
🔰دعوت حق گویند: در روز فوت مرحوم حضرت آیت الله العظمی سید محمد حجت(۱۳۱۰-۱۳۷۲ ق) ایشان مکرر می‌پرسیدند: آیا ظهر شده است؟ تا اینکه دو ساعت پیش از فوتشان - در حالی که جمعی از علما و آیت الله سید احمد زنجانی حاضر بودند - فرمودند مهر مخصوص مرا بشکنید. (که بعدا کسی از آن سوء استفاده نکند) بعضی از حاضران از روی مقدسی یا جهات دیگر در مورد شکستن مهر ایشان تردید داشتند لذا به ایشان عرض کردند آقا استخاره بفرمایید اگر خوب آمد مهر را می‌شکنیم. قرآنی را به دست آیت الله حجت دادند ایشان استخاره کردند همین که قرآن را باز نمود فرمود انا لله و انا الیه راجعون، حاضران تعجب کردند و با خود گفتند مگر چه آیه‌ای آمده است! آقا قرآن را به آیت الله زنجانی دادند ایشان و حاضران دیدند که در اول سطر صفحه سمت راست قرآن این آیه شریفه آمده است له دعوة الحق، (رعد، ۱۴) آن مرحوم از فراست و کیاستی که داشتند از این آیه دریافته بودند که مرگشان حتمی و نزدیک است بنابراین مهر را شکستند. آن بزرگوار در این لحظه فرمود: اندکی تربت پاک حسینی بیاورید تربت آوردند آن را بر زبان گذاشت و فرمود: "آخر زادی من الدنیا تربت الحسین؛ آخرین توشه من از دنیا تربت حسین علیه السلام است". سپس چشم از این جهان فرو بسته و دعوت حق را لبیک گفتند. هزارویک حکایت قرآنی، ص ۴۳۳ http://eitaa.com/Nokat_Naab_Qurani
🔰 پاسخ کوبنده روزی یک یهودی به حضرت علی علیه السلام گفت؛ چه شده شما مسلمانان را که هنوز بیست و پنج سال از رحلت پیامبرتان نگذشته بود که با یکدیگر اختلاف و جنگ و کشتار کردید؟ امام علی فرمود: و اما شما که هنوز رطوبت پاهایتان که از رود نیل گذشتید خشک نشده بود که گفتید یا موسی اجعل لنا الها کما لهم آلهه (اعراف، ۱۳۸) یعنی ای موسی همان طور که آنان را خدایانی است برای ما نیز خدایی بساز! کس را چه زور و زهره که وصف علی کند جبار در مناقب او گفته هل اتی مکالمه قرآنی، ج ۱، ص ۳۳ http://eitaa.com/Nokat_Naab_Qurani
🔰غلبه یکان بر دهگان هشام بن سالم گوید: امام صادق - علیه صلوات الله الفالق - فرمود: امام سجاد علیه السلام می فرمود: "ویل لمن غلبت آحاده اعشاره" وای بر کسی که یک های او از دههای او پیشی بگیرد! هشام می‌گوید: به امام عرض کردم: چگونه چنین می‌شود؟ یابن رسول الله برایم توضیح دهید. امام صادق فرمود: آیا این آیه را نشنیده‌ای که خداوند در قرآن می‌فرماید: «من جاء بالحسنه فله عشر امثالها و من جاء بالسیئة فلا یجزی الا مثلها». (انعام، ۱۶۰) _ هر که آورد کاری نیک را پس برای اوست ده چندان آن و که آورد بدی را پس سزا داده نخواهد شد جز همانند آن _ بنابراین یک کار نیک را که مسلمان انجام دهد برای او ده پاداش نوشته می‌شود و اگر یک کار بد انجام دهد برای او یک کیفر نوشته می‌شود پس پناه می‌بریم به خدا از کسی که در یک روز ده گناه مرتکب شود ولی یک کار نیک نداشته باشد تا در نتیجه نیکی‌های او بر بدی‌هایش پیشی گیرد. [و برعکس، بدی هایش بر نیکی هایش پیشی گیرند] هزارو یک حکایت قرآنی، ص ۵۱۷ به نقل از معانی الاخبار (شیخ صدوق) ، ۷۳ http://eitaa.com/Nokat_Naab_Qurani
🔰 تصویر هیچ ابن شهرآشوب در کتاب مناقب خویش می‌نویسد پادشاه روم نامه‌ای به معاویه نوشت که در آن سوالاتی بود از جمله اینکه معنای لا شیء (هیچ) چیست؟ معاویه متحیر ماند عمروعاص به معاویه گفت فرمان بده تا اسبی خوب را به میان لشکر علی بن ابی طالب بفرستند و بگویند این را می‌فروشیم. هرگاه بپرسند که به چند می‌فروشید بگویید به لاشیء، یعنی به قیمت هیچ (صفر تومان) در این هنگام مسئله بر تو روشن خواهد شد. معاویه به گفته عمروعاص عمل کرد. خریدار چون قیمت اسب را سوال کرد فروشنده گفت آن را به قیمت هیچ می‌فروشیم. در این وقت حضرت علی علیه السلام به قنبر فرمودند بگیر این اسب را. فروشنده گفت لا شیء را بده که قیمت این اسب است . حضرت علی دست وی را گرفته به طرف صحرا رو نمودند در این حال سرابی به نظر فروشنده آمد حضرت فرمود این قیمت اسب توست آن را بگیر. فروشنده گفت این چگونه می‌شود؟ حضرت فرمود مگر این آیه را قرائت نکرده‌ای که خداوند متعال می‌فرماید کسراب بقیعة یحسبه الظمئان مآء حتی اذا جاءه لم یجده شیئا (نور، ۳۹) یعنی کسانی که کافر شدند اعمالشان همچون سرابی است در یک کویر که انسان تشنه از دور آن را آب می پندارد اما هنگامی که به سراغ آن می آید چیزی نمی یابد! هزارویک حکایت قرآنی ص ۶۱ به نقل از مناقب آل ابی طالب (ابن شهرآشوب) ، ج ۳، ص ۳۸۲. علم علی نه قال و مقال است عن فلان بل علم او چو در یتیم است بی نظیر http://eitaa.com/Nokat_Naab_Qurani
 🔰امام خمینی و پیام حج حضرت حجة الاسلام والمسلمین رحیمیان چنین حکایت نموده اند: پس از مراجعت از سفر حج (در سال ۱۳۶۶ ش, ۱۴۰۷ ق) به خدمت امام خمینی شرفیاب شدم... صحنه کشتار حجاج را به عرض رساندم و بالاخره معروض داشتم که همه تا قبل از جمعه خونین مکه (۱۴۰۷/۱۲/۶ ق ، ۱۳۶۶/۵/۱۱ ش) از این که حضرت عالی آیۀ «وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجراً إِلَى اللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللهِ» (نساء، ۱۰۰) را در آغاز پیام حج امسال انتخاب کرده بودید شگفت زده بودند و آنگاه که حادثه اتفاق افتاد به نکته ای پی بردیم و در عین حال تعجب و شگفت زدگی همه دو چندان شد. تا قبل از این فراز از عرایضم حضرت امام با سؤالات و با نگاه و استماعشان زبانم را در بیان ما وقع گویا می کردند... اما وقتی از آیه و پیام ایشان گفتم و خواستم در لفافه و کنایه از کرامت حضرتش حرفی به میان آورم، چشمهایشان را پایین انداخته و چهره شان را در هم کشیدند انگار که این مقوله نه تازه است و نه گفتنی و گویی نخواستند چیزی در این زمینه افشا کنند. فيض روح القدس ار باز مدد فرماید دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد هزارو یک حکایت قرآنی، ص ۱۳۷ به نقل از پاسدار اسلام. مرداد ۱۳۶۹ ش ۱۰۴ ترجمه آیه: و هر کس به عنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او از خانه خود بیرون رود سپس مرگش فرا رسد پاداش او بر خداست. http://eitaa.com/Nokat_Naab_Qurani
🔰مکتب وجدان دانش آموزی چنین حکایت می کند: ساعت امتحان درس دینی بود. تنبلی و سستی در درس خواندن کار دستم داده بود و اضطراب سراپای وجودم را فرا گرفته بود. چه کنم؟ هر لحظه فکری به ذهنم می آمد آخر تصمیم خود را گرفتم و از روشی که قبلا نیز بارها استفاده کرده بودم کمک گرفتم. آری، کتاب بینش دینی را در کشوی میزی گذاشته و با ظرافت تمام آن را طوری قرار دادم که نه کسی متوجه شود و نه به هنگام استفاده دچار مشکل شوم. لحظه ای احساس آرامش کردم. خانم معلم وارد کلاس شد و سؤالها را به ما داد و من آماده... اما ناگهان او همه بچه های کلاس را غافلگیر کرد. آهسته آهسته به سوی تخته سیاه رفت و بر روی آن آیه ای کوتاه از کتاب بزرگ آسمانی نوشت: "إِنَّ رَبَّكَ لبالمرصاد"؛ (فجر، ۱۴) «به راستی خدای تو در کمین گنهکاران است». سپس رو به ما کرد و تنها یک کلام گفت: «آخرین نفر ورقه های امتحان بچه ها را به دفتر بیاورد و به من تحویل بدهد» و آنگاه پیش چشمان مبهوت ما از کلاس خارج شد. او نگاه همواره ناظر خداوند را به یاد ما آورد و خود رفت. حالتی عجیب به من دست داد. در ورقه ام هیچ چیز ننوشتم، جز یک بیت شعر: خوشا در مکتب وجدان نشستن شدن صفر و ز نامردی گسستن هزارو یک حکایت قرآنی، ص ۲۶۸ به نقل از ماهنامه بشارت، ش ۹، ص ۳۴ http://eitaa.com/Nokat_Naab_Qurani
🔰معجونی شفابخش روایت است که مردی به نزد حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب - عَلَيْهِ صَلَواتُ اللهِ الْمَلِكِ الغالب ـ آمده و از مرضی که بدان مبتلا بود شکوه و شکایت نمود. آن حضرت پرسید: همسر داری؟ عرض کرد: بلی. فرمود: به همسرت بگو که مقداری از مهریه اش را به تو ببخشد آنگاه با عطیه و بخشش همسرت عسل خریده آن را با مقداری از آب باران مخلوط کن و بخور که شفا خواهی یافت. پس از چند روز آن مرد نزد حضرت آمده و پرسید: این چه معالجه ای بود که شما آن را با کمترین هزینه انجام دادید و حال آنکه من با صرف مال بسیار بدان دست نیافتم و اطبا نیز از درمان من عاجز شدند. حضرت فرمود: خداوند در خصوص مهریه زنان میفرماید: ﴿فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنيئاً مريئا) و همچنین در خصوص آب باران فرموده: ﴿وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبارَکا و در خصوص عسل نیز می فرماید: فيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ. پس هرگاه سه عامل «هَنيئاً مریئا»، «برکت» (= مُبارَك) و «شفا» با یکدیگر جمع شوند، البته مرض را رفع می کنند. هزارو یک حکایت قرآنی، ص ۳۶۱ به نقل از تفسیر مجمع البیان http://eitaa.com/Nokat_Naab_Qurani
عدالت و تعدد زوجات روزی، ابن ابی العوجاء - یکی از دانشمندان مخالف اسلام - پرسشی درباره تعدد زوجات، مطرح کرد و گفت: «قرآن از سویی میگوید «فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنى وَثُلاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً» (نساء، ۳) و از سویی دیگر در همین سوره میگوید «وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ خَرَصتُمْ» (نساء، ۱۲۹) حال با ضمیمه کردن آیه دوم به آیه اول نتیجه میگیریم که تعدد زوجات در اسلام, ممنوع است زیرا تعدّد زوجات مشروط به عدالت است و عدالت هم ممکن نیست پس تعدّد زوجات در اسلام ممنوع و حرام است» هشام بن حکم که در آن مجلس حاضر بود نتوانست پرسش و اشکال ابن ابی العوجاء را پاسخ دهد، لذا از او فرصت خواست تا پس از چند روز پاسخی مناسب بیابد. هشام بدین منظور، از شهر خود (که ظاهراً کوفه بود) به سوی مدینه (برای یافتن پاسخ همین یک سؤال) شتافت و به محضر مبارک حضرت امام صادق علیه السلام رسید و پرسش و اشکال ابن ابی العوجاء را برای آن حضرت بازگفت. امام فرمود: منظور از عدالت در آیه اول: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلا تَعْدِلُوا...» عدالت در نفقه (= خرجی) و رعایت حقوق همسری و طرز رفتار و کردار است اما مراد از عدالت در آیه دوم «وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا....» که امری محال شمرده شده، عدالت در تمایلات قلبی و محبت است؛ بنابراین تعدد زوجات در اسلام ممنوع و حرام نیست و با شرایطی جایز است. هشام از سفر بازگشت و پاسخ امام را در اختیار ابن ابی العوجاء قرار داد. ابن ابی العوجاء پس از شنیدن پاسخ مذکور سوگند یاد کرد که این پاسخ از تو (= هشام) نیست. هزارو یک حکایت قرآنی، ص ۲۰۷ به نقل از تفسیر نمونه ج ۴، ص ۱۵۵. ترجمه آیه اول: و با زنان پاک دیگر ازدواج نمایید دو یا سه یا چهار همسر و اگر می ترسید عدالت را در باره همسران متعدد رعایت نکنید تنها یک همسر بگیرید. ترجمه آیه دوم: شما هرگز نمی توانید میان زنان (ی که به همسری می گیرید) عدالت برقرار کنید هر چند کوشش نمایید. http://eitaa.com/Nokat_Naab_Qurani