eitaa logo
گلچین نکته های ناب
1.8هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
17.1هزار ویدیو
76 فایل
خوش آمدید بزرگواران نشر صدقه جاریه🌴💎🌹💎🌴 #آقا_تنهاست کانال شعرمون @Yas8488 خادم @Yasamanha @YaAbootorab8488
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رضا دِین: نقل هست که آیت الله مرعشی نجفی که از فقها و مراجع تقلید معاصر هستن و شخصیت علمی بزرگی دارن در جوانی زمانی که تو نجف درس میخوندن چهل تا شب چهارشنبه نذر میکنن به مسجد سهله برن و اونجا عبادت کنن که لیاقت زیارت امام زمان(عج) نصیبشون بشه یک شب از همین شبهای چهارشنبه شخصی با آیت الله مرعشی دیدار میکنن که البته اونموقع نمیدونستن این شخص کیه و بعدها متوجه میشن اون شخص که امام عصر(عج) بوده چندتا توصیه به آقای مرعشی میکنن که یکی از توصیه هاشون اینه بعداز بعداز بعداز (ع) بعداز بعداز رو بخونید 🌴💎🌹💎🌴 طولانی ترین این سوره ها سوره یاسین هست که حدود ۵ صفحه هست سوره نبا که یکونیم صفحه هست قطعا این کار معجون خییییییلی ارزشمندیه که امام عصر(عج) بهش توصیه فرمودن خدا میدونه چه آثار و برکاتی داره که از تصورات و تخیلات ما خارج هست زمان زیادیم نمیگیره ازمون 🌴💎🌴 ضمن اینکه حتی اگه ضریب هوشی متوسط روبه ضعیفی هم داشته باشیم اگه مداومت داشته باشیم هرروز نهااایتا یکماهه این سوره ها حفظمون میشه 🌴💎🌼💎🌴
گلچین نکته های ناب
بسم رب العشق #قسمت چهاردهم - 😍علمــــــدارعشـــــــق😍# وارد خونه شدیم عزیزجون من برم لباسام عوض ک
بسم رب العشق - 😍علمــــــدارعشـــــــق😍# تا رسیدن ما به مشهد ۱۶ ساعتی طول کشید برنامه مشهدمون کلا متفاوفت بود خانما یه هتل بودن آقایون یه هتل دیگه هرکس هم هرتایم و هرجا میخاست میتونست بره منو زهرام باهم میرفتیم حرم ،بازار فقط تنها جایی که من و زهرا و آقای کرمی و آقای صبوری چهارتایی باهم رفتیم پارک ملت مشهد بود واگرنه حتی باغ وحش هم منو زهرا تنهایی رفتیم من که انقدر خرید کرده بودم با یه چمدون اومده بودم با چهارتا چمدون داشتم میرفتم چمدون ها هم سنگین -وای نرگس اینا رو چطوری ببریم +نمیدونم زهرا - آهان فهمیدم زهرا گوشی مبایلش گرفت دستش - الوسلام داداش توهتل مایی؟ * الو سلام بله چطور مگه؟ - میشه بیایی اتاق ما * بله حتما +زهرا این چه کاری بود کردی؟ من خرید کردم داداش بنده خدای تو زحمتش بکشه ؟ - ن بابا چه زحمتی منو زهرا و آقای کرمی با چمدون ها وارد آسانسور شدیم مرتضی: خانم موسوی ببخشید یه سوال + بله بفرمایید مرتضی: اسم پدر بزرگوارتون سیدحسن هست؟ + بله چطور؟ مرتضی؛ پدرتون فرمانده پدرماهستن + اسم شریف پدرتون چیه ؟ مرتضی : کمیل کرمی + وای خدای من پدرمن سالهاست دنبال جانشینش تو عملیات کربلای ۵ میگرده سوار ماشین شدیم و به سمت قزوین راه افتادیم یه ساعت اومده برسیم قزوین که گوشیم زنگ خورد عکس و شماره سیدهادی رو گوشی نمایان شد + سلام عزیزدل عمه •• سلام عمه خانم کجایی ؟ + نزدیکیم چطور؟ •• بابا بیا که کاروان خاندان موسوی انتظارت میکشنن + کیا اومدید •• همه مگه حاج بابا میذاره کسی نیاد استقبال سوگلیش + به آقاجون بگو براش یه سوپرایز دارم •• باشه کارنداری عمه خانم + نه عزیزم تلفن که قطع کردم رو به زهرا گفتم : زهرا میخام نشون بابا بدمتون به داداشتم بگو‌بی زحمت - باشه بعداز یه ساعت رسدیم چمدونا رو داداش محمد و سیدهادی تحویل گرفتن منو زهرا و آقای کرمی رفتیم به سمت آقاجون بعد سلام و احوال پرسی و مقدمه چینی + آقاجون یادتونہ گفتید چهره آقای کرمی براتون آشناست °° آره بابا پسرم اسم پدرت چیه ؟ ••کمیل حاج آقا جانشین شما تو عملیات کربلای ۵ آقاجون مرتضی سفت مرتضی در آغوش گرفت بعدمدتی که آروم شد شماره منزل و آدرسشون گرفت به سمت خونه راهی شدیم نویسنده :بانـــــــــو....ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🌴📚🌴📚🌴
گلچین نکته های ناب
بسم رب العشق #قسمت_پانزدهم_شانزدهم - 😍علمــــــدارعشـــــــق😍# تا رسیدن ما به مشهد ۱۶ ساعتی طول
بسم رب العشق هفدهم- 😍علمــــــــدار عشـــــــق😍# مرتضـــــــی# پدر و مجتبی وارد خونه شدن زهرا رفت چهارتا چای ریخت آورد یهو مادرم گفت: مرتضی جان مادر اون تله فیلمی که قراربود برای دانشگاه تهیه کنی چی شد مادر؟ - هیچی مادر تائتر و سرود و بقیه برنامه ها حتی موسیقی متن فیلم من حاضره اما متن تله فیلم آماده نیست + خوب در مورد چیه؟ - شهدای کربلای ۵ زهرا: داداش پدر که جزو جانبازان کربلای ۵ * مارو درحدی نمیدونه ک ازمون استفاده کنه - پاشدم رفتم سمت پدر سرم گذاشتم روی پای پدر گفتم نه پدر من اصلا یادم نبود * زهراجان دخترم اون آلبومها بیار با داداشت حرف بزنم مرتضی جان این ولیچر لطفا حرکتش بده بریم اون اتاق پدر شروع کرد به تعریف تا عکس حاج حسن موسوی دیدم پدر این شخص کی هست ؟ * ایشان فرماندم بودن حاج حسن موسوی - موسوی 🤔🤔 موسوی پدر من این آقا میشناسم * میشناسی؟ - آره پدر چهره شون برام خیلی آشناست روز جشن ورودی دیدمشون اصلا دخترشون نرگس سادات هم کلاسی زهراجان هست * باورم نمیشه پیداش کردم - زهراجان خواهر شماره همکلاسیت خانم موسوی بگیر پدر با پدرشون صحبت کنه زهرا : چشم خداشکر پدر بدون شوکه شدن جریان حاج حسن متوجه شد نویسنده بانـــــــو......ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🌴📚🌴📚🌴
گلچین نکته های ناب
بسم رب العشق #قسمت هفدهم- 😍علمــــــــدار عشـــــــق😍# #راوی مرتضـــــــی# پدر و مجتبی وارد خو
بسم رب العشق هجدهم - 😍علمدارعشق😍# نرگس سادات# فردا اولین کلاس دانشگاه مون هست تو اتاقمون دراز کشیده بودیم بانرجس حرف میزدیم - نرگس فرداشب عروسی دعوتیم میخام لباس محلی های تو برام از شمال خریدی بپوشم + إه عروسی کیه؟ - عروسی پسرعمه آقامحسن + إه همون طلبهه - خواهرجان تو این طایفه هم یا پاسدارن یا طلبه 😂😂😂😂 + آره نرجس دیدی تو فامیل ما همه طباطبایی ازدواج میکنن - آره نرگس تو چی ؟ چه تصمیمی گرفتی برای حجاب و آینده و ازدواج؟ + حجاب که دارم بهش نزدیکتر میشم آینده که فعلا فقط برام درس و دانشگاه مهمه ازدواج تا خدا چه بخاد نرجس آقامحسن میذاره فرداشب اجازه میده اون لباس محلی بپوشی ؟ + قراره محسن چندساعت قبل از مراسم بیاد من لباسم براش بپوشم نظربده - آهان این خوبه 👏👏👏 عروسی خودتون کیه؟ + سال دیگه ولادت آقا صاحب الزمان - نرجس بری دلم برات خیییییلی تنگ میشه 😢😢 + ان شاالله تا وقت رفتن من تو نامزدکنی با نرجس تا ساعت ۱ نصف شب از هردری حرف زدیم کلاسم ساعت ۹ صبح بود با ماشینم سمت دانشگاه حرکت کردم زهرا تو راهرو دانشگاه دیدم باهم رفتیم سرکلاس حدود نیمه ساعت بعد استاد سرکلاس حاضرشد °° بسم الله الرحمن الرحیم . بنده علی مرعشی استاد درس فیزیک تون هستم دانشجوی ترم ۲ دکترای فیزیک پلاسمام به من گفتن نخبه های جوان دانشگاه همه تو رشته و کلاس شمان حالا یکی یکی بلند بشید خودتون معرفی کنید رتبه و سن و شهری که ازش اومدید بگید اول خانمها خودشون معرفی کنید اول زهرا بعد مرجان خودشون معرفی کردن بعدنوبت من شد به نام خدا نرگس سادات موسوی رتبه ۹۸ قزوین اومدم بشینم که استاد گفت ببخشید خانم موسوی شما با آقای سیدهادی موسوی نسبتی دارید؟ -بله استاد برادرزاده ام هستن چه عالی من از دوستان سیدهادی هستم گوشیم فورمت کردم شماره سیدهادی از گوشیم پاک شده اگه میشه شماره اش به من بدید ؟ - بله اجازه بدید باهش هماهنگ کنند بعد بله حتما بعداز کلاس شماره سیدهادی دادم به استاد نویسنده بانــــــو.... ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🌴📚🌴📚🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴❄️🌴نازنین باز هم خدا را شکر می‌کنم که تو مثل ما نیستی. دلت را که می‌شکنیم، دل پشیمان را که پیشت می‌آوریم، تکه‌های دل شکسته‌ات را از دیدمان پنهان می‌کنی و خودت را چنان شاد نشان می‌دهی که گویی نه ما سنگی زده‌ایم و نه دلی شکسته است. 🌴❄️🌴تو اگر این طور نبودی و فاصلۀ میان شکستن دلت تا به دست آمدن آن، طول می‌کشید؛ ما باید عمری را برای راضی کردن تو طی می‌کردیم و آخرش هم معلوم نبود که می‌توانیم تو را راضی کنیم یا نه. 🌴❄️🌴التماس می‌کنم همیشه همین طور بمان! تو اگر مثل ما بشوی، آسمان روی سرِ زمین خراب می‌شود و دنیا دیگر جای زیستن نمی‌شود. ممنونم که مثل ما نیستی! شبت بخیر نازنین!🌴❄️🌴 🌴❄️💙❄️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند نفر را با خورشید پنهان آشنا کرده‌ای⁉️ چقدر از مال و جان و استعدادت را برای گل نرگس خرج کرده‌ای⁉️ 🌴❄️💙❄️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در ازدحام دنیا اگر انسانی را یافتی که تو را می‌فهمد رهایش نکن، چه آن‌ها که ما را نمی‌فهمند، بی‌شمارند. 🌴❄️💙❄️🌴
چند_خطے_هاے_ناب ﺍﮔﺮ ﮐﻠﯿﺪ ﻗﻠﺒﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﯼ، ﻗﻔﻠﺶ ﻧﮑﻦ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ، ﺧﺮﺩﺵ ﻧﮑﻦ ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﯽ، ﺭﻫﺎﯾﺶ ﻧﮑﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭ ﺍﺯ ﺗﻨﻔﺮ، ﻣﺘﻨﻔﺮ ﺑﺎﺵ ﺑﻪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ، ﻣﻬﺮ ﺑﻮﺭﺯ ﺑﺎ ﺁﺷﺘﯽ، ﺁﺷﺘﯽ ﮐﻦ ﺍﺯ ﺟﺪﺍﯾﯽ، ﺟﺪﺍ ﺑﺎﺵ ﻭ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﺩﻟﺖ ﺑﺎﺵ ﺗﺎ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺑﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﮐﺮﺩ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎ ﺩﻟﺖ ﻧﮑﻨﺪ 🌴🌹💎🌹🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اساس‌تخریب تخریب‌نـفس‌است وراه‌رسیـدن بہ‌معشــوق تهذیب‌نـفس ... تـخریبچۍنـفسِ‌خـودبـاش ... 🌴❄️💙❄️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴❄️🌴مایه آسایش زندگی از دست خودم ناراحتم. می‌خواهم خودم را دعوا کنم. باید تنبیه شوم چنان که از خواب و خوراک بیفتم. آخر چرا در مسیر کار کردن برای تو خسته می‌شوم؟ این از ضعف تن است یا روح؟ ایمانم ضعیف است یا وسعم بیش از این نیست؟ هر وقت خسته می‌شوم و دیگر نای کار کردن ندارم، دوست دارم بر سر خودم فریاد بکشم. وقتی می‌خواهم استراحت کنم، جنگی بر پا می‌شود میان تن و روحم. از این جنگ خسته‌ام دیگر. شاید دوای درد من فریاد تو باشد. بر سرم داد بکش، نهیب بزن، بگذار از روزها و شب‌هایم فقط برای کارهای تو استفاده کنم. 🌴❄️🌴چقدر غبطه می‌خورم به کسانی که خستگی را خسته کرده‌اند. کاش روزی برسد که تن و روحم هر دو در صلح کار کردن برای تو به سر کنند. ضعفم را بر من ببخش! شبت بخیر مایۀ آسایش زندگی! 🌴❄️💙❄️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴❄️🌴ته‌ته‌ته‌همه‌ی نا امیدی‌ها... نداشتن‌ها نخواستن‌ها نبودن‌ها بن‌بست‌ها و نرسیدن‌ها تـــو خـدا را داری که‌آغوشش‌رابرایت بازکرده‌ست... غصـــــه چـــرا؟ خدا راصدا بزن او همیشه در کنار‌ توست.. 🌴💎🌹💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعضی دعاها عجیب به دل می شینه: خداوندا: نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی و نه آنقدر بدم که رهایم کنی … میان این دو گم شده ام هم خودم و هم تو را آزار می دهم … هر چه تلاش کردم نتوانستم آنی شوم که تو می خواهی و هرگز دوست ندارم آنی شوم که تو رهایم کنی … خدایا دستم به آسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن ... " امین یارب العالمین " 🌴❄️💙❄️🌴
الهی "دردهایی" هست كه با هیچ گوشی نمیتوان گفت... "گفتنی‌هایی" هست كه هیچ قلبی محرم آن نیست... الهی "تلاش‌هایی" هست كه جز به مدد تو ثمر نمی‌بخشد... تغییراتی هست كه جز به تقدیر تو ممكن نیست... دعاهایی هست كه جز به "آمین تو" اجابت نمی‌شود... الهی "قدم‌های گمشده‌ای" دارم كه تنها هدایتگرش تویی... "افكار آشفته‌ای "دارم، كه تنها سامان دهنده‌اش تویی... الهی مارا دریاب 🌴❄️🌼❄️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1060154224.mp3
1.39M
اذان شهید باکری.. به افق دلهای بیقرار دلتون شکست التماس دعا🤲🤲🌾🌾 حی علی الصلاه التماس دعا🌹 🌴💎💢💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🌷سود عبادت🌷✨ 💕روزی جوانی نزد حضرت موسی علیه‌السلام آمد و گفت: ای موسی علیه‌السلام خدا را از عبادت من چه سودی می‌رسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟ 💕حضرت موسی علیه‌السلام گفت: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می‌کردم. روزی بز ضعیفی بالای صخره‌ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد. با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه‌ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می‌رود. 🌿🌼می‌دانی موسی از سکه‌ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی‌نیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر، خطر گرگی است که تو نمی‌بینی و نمی‌شناسی و او هرلحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست. 🌿🌼ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی‌رسد، بلکه با عبادت می‌خواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم🌸🍃 و هر کس از یاد خدا روی‌گردان شود شیطان را به سراغ او می‌فرستیم پس همواره قرین اوست (زخرف آیه 36)