8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آرامش،حضور خداست
وقتی نا گفته هات رو بی آنکه بگی می فهمه
وقتی نیاز نیست برای بودنش التماس کنی
وقتی مطمئن باشی با اون هرگز تنها نیستی
آرامش یعنی همین
و تو بی هیچ قید و شرطی خدا رو داری..
🌴💎🌹💎🌴
امام سجاد (ع) میفرماید
اگر با کسی برخورد کردی که سنش از تو بیشتر بود بگو چون سنش از من بیشتر است پس ایمانش هم از من بیشتر است، و اگر با کسی برخورد کردی که سنش از تو کمتر بود بگو چون سنش از من کمتر است پس گناهش هم از من کمتر است ، و اگر با کسی برخورد کردی که هم سن و سال تو بود بگو من به گناه خود یقین دارم و ، به گناه او شک ، پس در هر حالت ممکن است که او در نزد خداوند ازمن عزیزتر باشد. بیائيد همه با هم این کلام و فرمایش زیبای امام سجاد (ع) را سر مشق کلام و امور خود قرار بدهيم
چه دعای زیبایی
ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﻏﺮﻭﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺶ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ , ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩﻣﯿﺒﺮﻡ
🌴💢🌴
🌴💎🌹💎🌴
گلچین نکته های ناب
#انیمیش #نوستالژی_دهه_شصت #کارتون_هاچ_زنبور_عسل😍 #قسمت_نوزدهم 🌴👶🌼👶🌴 این قسمت قفس شیشه ای @Nokteh
22.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیش
#نوستالژی_دهه_شصت
#کارتون_هاچ_زنبور_عسل😍
#قسمت_بیستم
🌴👶🌼👶🌴
این قسمت دوستی با زنبور پیر
@Noktehhayehnab
گلچین نکته های ناب
گلچین نکته های ناب
بسم رب العشق #قسمت هفتاد و پنجم- 😍علمدارعشق😍# ماشین روشن کردم به سمت خونه مرتضی اینا حرکت کردم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گلچین نکته های ناب
بسم رب العشق #قسمت هفتاد و پنجم- 😍علمدارعشق😍# ماشین روشن کردم به سمت خونه مرتضی اینا حرکت کردم
بسم رب العشق
#قسمت هفتادو ششم -
😍علمدارعشق😍#
ماشین پارک کردم
زن عموم دیدم
این زن عموم دو سال پیش خیلی اومد خواستگاریم برای پسرش اما من گفتم نه
بعدش رفت دخترخاله ام بعنوان عروس انتخاب کرد،
الان خدا بخیر کنه میخاد چه زخم زبانی بزنه
رفتم سمتش
- سلام زن عمو خوب هستید؟
پسرعمو و عروس عمو خوبن
زن عمو: سلام الحمدالله
نرگس جان بدت نیادا
اما خداشاکرم عروسم نشدی
چون بخاطر ۱۰۰میلیون پول شوهرت راهی سوریه کردی
سرم انداختم پایین و هیچی نگفتم
قطرات درشت اشک از چشمام راهی صورتم شد
زن عمو:خوب کاری نداری دخترم
زنگ در زدم
مامانم تا منو دید گفت خاک توسرمـ
نرگس چی شده ؟
چرا گریه میکنی؟
-مامان چرا مردم فکر میکنند پول میدن
اصلا کدوم زنی حاضر تو اوج جوانی تنها بشه
برای پول
اصلا حال خوش بچه های مدافع موقع شهادت به پول گرفتن میخوره
عزیزجون: نرگس دخترم برو استراحت
امروز پیش خودمون بمون
دلمون برات تنگ شده
- چشم
عزیزجون:بی بلا
خودم تو یه بیابان بی آب و علف دیدم
هیچکس نبود
شروع کردم به دادزدن
کســــــــــــی اینجانیست ؟
کســــــــی اینجا نیست ؟
لباس عربی با نقاب و چادر عربی سرم بود
شروع کردم به راه رفتن تو بیابان
صدای طبلهای جنگی و شیع های اسبا و شیپور از فاصله نزدیکی میومد
چند مترکه رفتم جلو
یه آقا دیدم
صداش کردم
ببخشید برادر
روش برگردون طرفم دیدم مرتضی است
دویدم سمتش اون لباس جنگی تنش بود
زره و شمشیر
-مرتضی اینجا کجاست ؟
چرا ما اینطوری لباس تنمون 😳😳
+اینجا کربلاست
بیا بریم پیش آقاامام حسین
رفتیم جلو
دیدم آقامون امام حسین ،حضرت عباس و خیلی از افراد حاضر در کربلا اونجا بودن
یهو یه خانم نورانی رفت پیش امام حسین
حسین برادرم
یاران من آمده اند تا در رکابت باشند
اذن میدانش بده برادر
جنگ شروع شد
سرها بریده شد
مرتضی اومد پیشم
نرگس زینب وار رفتار کن
به وسط میدان رفت
نیزه بالارفت تا در قفسه سینه اش ماندگار بشود
که دادزدم نــــــــــــــــــه یا امام رضا
خودت کمکش کن
نرگس نرگس بابا از خواب بیدارشو
نرگس عزیز بابا پاشو
سرم گذاشتم رو سینه آقاجون
بابا خیلی سخته
خیلی سخته
🌴📚🌼📚🌴
هشت روز از رفتن مرتضی میگذشت
که مائده سادات زنگ زد
نویسنده .بانو......ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
گلچین نکته های ناب
بسم رب العشق #قسمت هفتادو ششم - 😍علمدارعشق😍# ماشین پارک کردم زن عموم دیدم این زن عموم دو سال پی
بسم رب العشق
#قسمت هفتاد و هفت -
😍علمدارعشق😍#
-الو سلام مائده جان خوبی عزیزم؟
مائده : ممنونم عمه شما خوبی؟
عمه جان پس فردا یه مهمون ویژه داریم
صدام لرزید مهمون کیه؟
مائده سادات :عمه نترسید
فعلا ما لایق نشدیم
یه شهید مدافع حرم بعداز سه ماه پیکرش برگشته عقب
چندروزه اومده شهرما
اما اصالتا شیرازیه
حالا پس فردا خانواده اش دارن میان قزوین
ما داریم میریم معراج الشهدا آماده کنیم
حالا میخاستم ببینم شما و زهرا خانم میاید کمک ؟
- آره عزیزمـ ماهم میایم
به زهرا زنگ زدم قرارشد برم دنبالش
آقا مجتبی هم قرارشد باما بیاد
به مادرجون گفتیم که این دوروز اصلا نمیایم خونه
همه معراج ابتدا سیاه پوش کردیم
بعد چون نزدیک محرم بود،
یه صحنه از عاشورا درست کردیم
دوروز مثل برق و باد گذشت خانواده شهید ساعت ۹ صبح رسیدن معراج الشهدا
یه بچه سه -چهارماهه همراهشون بود
گویا زمان اعزام شهید همسرش ماههای آخر بارداری طی میکرده
بعداز گفتگوی مادر
همسرش نزدیکش شد
محمدجانم
ببین آقا
علی آوردم
بی وفا چه زود ازپیشم رفتم
رجعت مبارک آقا
باباشدنت مبارک بی وفا
محمد یادت نرها گفتی
اینجا فقط یه سال کنارت بودم
اون دنیا همیشه کنارت میمونم
میدونم حرفت همیشه حرفه
محمد من پسرت یه شیر مرد بزرگ میکنم
تا اونم فدای حضرت زینب بشه
کارای انتقال اون شهید بزرگوار به زادگاهش انجام شد
یازده روز از اعزام مرتضی میگذشت
و من فقط یه بار صداشو شنیده بودم
خونه مادرجون بودم
زهرا تو اتاقش بود داشت رو
تحقیقش کار میکرد
مادرجون هم تو آشپزخونه مشغول آشپزی بود
تلفن زنگ خورد،
مادرجون : نرگس سادات دخترم لطفا تلفن جواب بده
نویسنده بانو.....ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#علمدار_عشق
🌴📚🌼📚🌴
@Noktehhayehnab
گلچین نکته های ناب
گلچین نکته های ناب
بسم رب العشق #قسمت هفتاد و هفت - 😍علمدارعشق😍# -الو سلام مائده جان خوبی عزیزم؟ مائده : ممنونم عمه ش
دلداده قمربنی هاشم ....:
بسم رب العشق
#قسمت هفتاد و هشت -
😍علمدارعشق😍#
#راوی مرتضی #
امروز روز آخر حضورما تو معقر حضرت ابوالفضل هستیم
قرارساعت ۹ شب فرمانده بیاد برای توجیه عملیات
فردا صبح تاظهر
اعضا با خانوادهاشون تماس بگیرن ظهر بریم حرم بی بی خداحافظی
وحرکت کنیم به سمت حمص حرکت کنیم
به سمت سیدحسن و سیدحسین رفتم
این برادرا دوقلو بودن سیدحسن ۶ دقیقه از سید حسین بزرگتر بود
+ سیدحسن میگم چطورشد
حاج خانم اجازه داد شما هردوتون باهم بیاید سوریه ؟
سیدحسن: از اول قرارمون همین بود
آخه یه قراری بین ما و عمه جانمون هست
+ چه قراری؟
سیدحسن: قراره هردومون غریب بمونیم
داداش مرتضی
+ جانم سیدحسن
سیدحسن: یادت نره اسم منو داداشم زنده نگهداری
+ یعنی چی؟
سیدحسن : پدرشدی پسراتو به اسم ما بذار
رفقا حاضر باشید
فرمانده داره میاد
فرمانده
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر شهــدا
آن مهــدے باوران و یاوران
ڪہ"لبیڪ"گفتند بہ نائب المهدے
و مهدے نیز"ادرڪنـے"شان را خریدار شد
اے ڪاش"ادرڪنـےِ"ما جاماندگان
با"لبیڪِ"شهدا اجابت گردد
و شهید شویم!
رفقا امشب شب وداع باهم است شاید فرداشب خیلی هامون دیگه تو این جهان نباشیم
وصیت نامه هاتون ببنویسید
از هم حلالیت بگیرید
درهای بهشت باز شده
آقا حضرت عباس ماه منیر بنی هاشم
و آقاسیدالشهدا
منتظر شمان
آغوش باز کردند تا شمارو در آغوش بگیرن
هرکسی پرید سلام سایرین به حضرت زهرا برساند
و بگویید تا شیر بچه های حیدرکراراست
حرم دخترش بی بی حضرت زینب امن میماند
رفقا یادمان باشد اسارت و جانبازی بطور حتم کمتر از شهادت نیست
بقول شهید باقری فرمانده دلها
آنان که رفتن کار حسینی کردن
آنها که میمانند کار زینبی بکند
رفقا ما قراراست این خط از دشمن پس بگیریم
در دو خط آتش جدا
فردا با خانواده ها تماس بگیرید
بگید شاید تا ۱۵ روز باهشون تماس نگیرید
بگید قراره منتقل بشید یه معقر دیگر
در اولین فرصت صددرصد تماس میگرید
شماره خونمون گرفتم باز خداشکر سادات برداشت
+ الو سلام
- الو مرتضی خودتی؟
+ آره خانم گل
- مرتضی کی میای ؟
+ سادات وقت نیست
زنگ زدم بگم داریم میریم یه جایی دیگه شاید دیگه زنگ نزنم
حلال کن اگه تو این ۶-۷ ماه بدی دیدی
خیلی دوست دارم
خداحافظ
به سمت حرم بی بی حضرت زینب به را افتادیم
۵۰-۶۰ متری به حرم خانم مونده بود
من و سید هادی داشتیم حرف میزدیم
که صدای خمپاره اومد
نویسنده بانو .....ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#علمدار_عشق
🌴📚🌼📚🌴
@Noktehhayehnab
گلچین نکته های ناب