حسودِ عزیز!
آدمها نه وقتش را دارند، نه حوصلهاش را تا برای تویی که تمام حواس و تمرکزت را روی زندگی آنها گذاشتهای توضیح بدهند که عزیزم! سرت به کار خودت باشد، حسادت از پا درت میآوردها! که آب را به جای اینکه زیر پای آنان بریزی و منتظر باشی زمین خوردنشان را ببینی، بریزی روی آتش حرص خودت تا بیش از اینها نسوزی، که دیگران اکثرا کفشهای آهنین دارند و روانی آرام که با پرتاب هر ریزه سنگی متلاطم نمیشود.
ببین جانم! "حسادت" احساس نفرتانگیز و دردناکیست. اینکه تو از موفقیت و شادی و آرامش دیگران دردت بگیرد، نفرتانگیز است، اینکه تاب دیدن حال خوبِ آدمهای دیگر را نداشته باشی نفرتانگیز است، اینکه چین بالای پیشانیات از شدت حرصی باشد که برای زندگی و رفتار دیگران خوردهای، نفرتانگیز است!
آدمها که اول و آخر، زندگیشان را میکنند، تو روی رفتار و دیدگاهت کمی کار کن، به خاطر خودت میگویم... اینجوری زود از پا در میآیی. خیلی زود!
#نرگس_صرافیان_طوفان
🌴💎🌹🌹💎🌴
نوروز هم تمام شد ...
ما ماندیم و سالی جدید، سالی که قرار
گذاشته ایم سال خوبی باشد !
سالی که به خودمان قول داده ایم خوب بسازیمش، حتی اگر زمین و زمانه سخت بگیرد
بیایید با هم عهد کنیم که امسال را به جز مهربانی و لبخند، چیزی برای دلهای خستهی هم نداشته باشیم .
نسل ما، همدلی میخواهد، همراهی میخواهد ، امید میخواهد .
کمی همدل باشیم و برای دل و جان یکدیگر، نویدبخش اتفاقات خوب ...
شاید دنیا دلش خواسته باز هم سخت بگیرد،
این من و توییم که نباید خودمان را از فرصتِ لبخند، از فرصت ساختن و کنار هم بودن محروم کنیم.
این من و توییم که نباید به بهانه ی تقدیر، زانوی سرد غم ها را بغل بگیریم.
میتوان ساده هم شاد بود، حتی با یک گل، حتی با لبخند معصومانهی یک کودک، حتی با شنیدنِ صدای نفس های عزیزانی که کنار مهربانی شان نفس میکشیم.
بیایید برای شادی و سلامتی هم دعا کنیم، آرزو کنیم، کمک کنیم.
شاید خدا دید، به انسانیت امیدوار شد؛ دستِ اتفاقات بد را گرفت و از سرزمین ما دورشان کرد.
شاید دوباره مثل نیاکانمان خوشبخت شدیم.
من ایمان دارم؛ اگر ما اراده کنیم، همه چیز درست خواهد شد، همهاش بستگی دارد به خودمان.
من دارم چراغ ذهن و جان این مردم را میبینم که دانه دانه شبهای سیاهمان را روشن میکند.
دل من هم روشن است ؛
امسال، سال خوبی خواهد بود ... 🌱
#نرگس_صرافیان_طوفان
همیشه عمیق ترین زخم را از کسانی می خوریم که نه ما را می خواهند ، نه دیگران را با ما !
همان هایی که می فهمند فراموششان کرده ایم ؛
تشنه تر می شوند به تداعی و باز می گردند ، عطرشان را در حال و هوای خوبِ آدم می پیچند ، دلِ آدم را به بودنشان گرم می کنند ، چشم بر هم می زنی و نیستند !
باز هم تو مانده ای و یک کلافگی تکراری و حالی که خوب نیست و راهِ بارها رفته ای که در آغازِ آن ایستاده ای ...
باید فاصله گرفت ؛
از آدم هایی که تو را در چرخه ی دردناکِ خواستن و فراموش کردنشان نگه می دارند ،
آن ها که رفتن را بلد نیستند ، اما نبودن را چرا ...
آن ها که برمی گردند ، نه اینکه دوستت داشته باشند ،
بر می گردند چون از فراموش شدن می ترسند .
تمام آدم ها از فراموش شدن می ترسند ،
تمامِ آدم ها ...
#نرگس_صرافیان_طوفان