فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری
√ اعمال شب اول رجب.
https://eitaa.com/Noorkariz
🌙 شب شد
❄️دلها به فردا امیدوار شد؛
🌙چشم ها پر از خواب شد،
❄️همه میگویند که
🌙زندگی سر بالایی و سرازیری دارد
❄️اما من می گویم:
🌙زندگی هر چه که هست،
❄️جریان دارد؛
🌙می گویم: تا خدا هست و خدایی
❄️می کند، امید هست؛
🌙فردا روشن است؛
شبتان آرام، فردایتان روشن . .🌙
https://eitaa.com/Noorkariz
سـ🌸ـلام
فرا رسیدن ماه رجب
و میلاد امام
محمد باقر (ع) مبارک💐
🗓 امروز شنبه
☀️ ٢٣ دی ١۴٠٢ ه. ش
🌙 ١ رجب ١۴۴۵ ه.ق
🌲 ١٣ ژانویه ٢٠٢۴ ميلادی
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹امروز گل سرخ باغ
🌸دین می آید
🌹فرزند امیرالمومنین
🌸می آید
🌹تبریک که ماه برج
🌸حکمت باقر
🌹درخانه زین العابدین می آید
🌸ولادت امام
محمد باقر علیه السلام مبارک🌸
https://eitaa.com/Noorkariz
دعای هر روز ماه مبارک رجب ☢️
برای بقیه هم بفرستیم
تا در ثواب نشر این
دعای زیبا سهیم باشیم🌹
فرا رسیدن ماه نورانی 🌟
رجب و میلاد امام محمد باقر (ع)
مبارکــــــــَ باد 🎉 🎊 🎉
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گل نون پنیر😍
با هنر و عشق زن ها سادهترین چیزا میتونن جذاب باشن🥺
فقط چند تا نکته بگم:
حلقه های خیار و گوجه خیلی باریک باشن
نون نرم باشه که موقع رول کردن خرد نشه
انتهای رول کمی پنیر بزنین که دیگه رول باز نشه
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•کوکی شکلاتی🍫😍😋
واقعا عاشقشم و پیشنهاد میکنم شماهم امتحانش کنید🤩
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴وقتی چندتا بچه پشت سر هم میاری😍😄
#فرزنداوری
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اخیراً استفاده یهود از جن برای ضربه به مسلمین جدی شده.
🔹این کلیپ رو ببینید و تا میتونید برای دیگران بفرستید.
مراقب خودتون و خانوادههاتون باشید.
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ دلایل خراب شدن حال انسان از نظر روانشناسی
💢 انرژی های منفی نگاه ها
✋دنیا حساب و کتاب داره
دقیقِ دقیق
این نیست که هر کاری دلم میخواد بکنم و تمام
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜دعوتـنامه ای از طرف شهدا🇮🇷
یادواره شهیدآبروی محله
بسم ربِّ الشهداء و الصديقين»
شهیدان، کبوترانی که در یک سحرگاه، ندای رستاخیز در گوششان طنین افکن شد و با کوله باری از اخلاص بر دوش، لبیک گوی دعوت معبود شدند.
___________________________
#شرح_خبر
اماده سازی محله برگزاری مراسم
#زمان:
شنبه ٢٣دیماه شام ولادت امام محمد باقر(ع)
همراه با نماز مغرب وعشا
#محل_برگزاری :
مسجد جامع شهر کهریزسنگ
« ڪَِــاَِنَِاَِلَِ خَِبَِرَِیَِ ڪَِــهَِرَِیَِزَِسَِــَِنَِگَِــ. »
@kanal_kahrizsang_young_reporters
🔴#آیتاللهبهجت:
مراقب اوضاع یمن باشید
جرقهای در یمن زده میشود
که با ظهور ارتباط دارد و ما باید
خودمان را برای ظهور آماده کنیم.
چشمانتان به یمن باشد.
♡«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»♡ 🙏🙏
https://eitaa.com/Noorkariz
😈#دام شیطانی😈
#قسمت ۱۷ 🎬
قران را محکم چسپوندم
به سینه ام ومدام تکرار میکردم(یاصاحب الزمان الغوث والامان) ,لنگ لنگان درکابینت داروها رابازکردم وچندتا چسپ برداشتم ,نشستم کف اشپزخونه ومشغول چسپ زدن به پاهام شدم....
یک دفعه..دیدم....
همینجورکه چسب دوم راروی زخم میزدم وپیش خودم(یاصاحب الزمان ,الغوث.والامان)رامیگفتم
احساس,کردم یه چیزی داخل بدنم از پاهام داره میادبالا,همینجور امد وامد وامد ویکباره یه دود غلیظ وسیاه رنگ همراه با بازدمم که الان تند شده بود,بیرون میامد...
دوده درمقابل چشمای من تبدیل شد به آدم کریه المنظری که ناخنهای بلندی داشت,پاهاش مثل سم بود ویک دم هم پشتش داشت...
واااای خدای من ,این ابلیس داخل تن من لانه کرده بود؟؟
خوشحال شدم ازاینکه بالاخره از تنم بیرون کشیدمش,جن یک نگاهی به من کرد ویک نگاه به خونهای کف اشپزخانه وشروع به لیسیدن خونها کرد .
حالا میفهمیدم که هیچ ترسی ازاین ابلیسک ندارم,مگر من انسان اشرف مخلوقات نیستم؟؟
مگرخدا برای نجات من قران وپیغمبر ودوازده نورپاک ,برزمین فرونفرستاده؟
پس من قوی ترازاین اهریمن هستم ,تا نخواهم نمیتونه آسیبی به من بزند...
آروم وبی تفاوت ازکنارش رد شدم...دید دارم میرم تواتاق,به دنبالم آمد,دیگه همه چی دست خودم بود به اختیارخودم.
باخیال راحت به نمازمستحبی ایستادم وای چه آرامشی داشتم.
اونم گوشه ی اتاق ایستاده بود خیره به من ,حرفهای بسیار رکیکی از دهنش خارج میکرد...
بی توجه بهش ادامه دادم...
نمازم که تموم شد ,متوسل شدم به ارباب,برای دل خودم روضه میخوندم وگریه میکردم واونم باصدای بلند وبلندتر فحش میداد,اماانگار میترسیدبهم نزدیک بشه.
عزاداریم بهم چسپید.
ازاتاق رفتم بیرون اما همچنان قران دستم بود,
اونم مثل سایه پشت سرم میومد.
رفتم اشپزخونه تایک نهارساده برا باباومامان درست کنم.
یکدفعه ایفون را زدند...
یعنی کی میتونست باشه؟؟
باباومامان کلید داشتند.کسی هم قرار نبود بیاد.
ایفونمون تصویری بود,تا چشم به تصویر پشت آیفون افتاد بدنم شل شد...
خدای من....
دونفر تومانیتور ایفون ,یک تن بی سر رانشونم دادند بعدش ,جسدراانداختن وسرخونین پدرم رابالا آوردند.
از ته سرم جیغ میکشیدم ,حال خودم رانمیفهمیدم ,نگاه کردم گوشه ی حال اون جن خبیث باصدای بلند بهم میخندید دوباره ایفون ,دوباره سر خونین بابام,جلودر از حال رفتم ودیگه چیزی نفهمیدم...
نمیدونم چه مدت گذشته بود که با صدای گریه ی مامان که اب روصورتم میریخت چشام رابازکردم.
درکی از زمان ومکان نداشتم,مامان چرا سیاه پوشیده؟؟ ,یکدفعه چهره ی خونین بابام اومد پیش نظرم ,بدنم به رعشه افتاد,نکنه بابام راکشتن؟؟
تا شروع کردم به لرزیدن مامان صدا زد:محسن زود بیا ,اب قند را بیار, داره میلرزه,بابا با لیوان اب قند از اشپزخونه امد بیرون خیالم راحت شد که زنده است .
اومدم بگم من خوبم,چیزیم نیست,اما هرچه کردم نتونستم حرفی بزنم,انگارکه قدرت تکلم را ازم گرفتن.
مادرم گریه میکرد ویاحسین میگفت.
به یکباره ازگوشه ی اتاق صدای فحش شنیدم,بازم اون شیطان خبیث روبه مادرم فحشش میداد,دیگه طاقت نیاوردم,حمله کردم به طرفش ,میخواستم دهنش را خوردکنم,,رسیدم بهش زدم زدم...مامان وبابا به خیالشون من دیوونه شدم,اخه اونا جن رانمیدیدند.
محکم گرفتنم وبردن تواتاقم به تخت بستنم...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦
😈#دام شیطانی😈
#قسمت ۱۸ 🎬
بابا هی گریه میکرد ومیگفت,دختر باهوشم,دخترنابغه ام,دختر نخبه ام,مگه تونبودی که توکنکور رتبه ی تک رقمی آوردی,مگه توهمونی نیستی که توهوش سرامد همه ی بچه های تیزهوش بودی؟اخه چه کارباهات کردن؟؟😭😭
خدا ازشون نگذره که باجوانای مردم این کارمیکنن...
هی گریه کرد ومویه..مثل اینکه زنگ زده بودند ,اقای موسوی حضوری بیاد ببینتم.
یک قرص خواب دادنم بدون کلامی ,خوابیدم....
شب شده بود ,مثل اینکه بابا رفته بود دنبال اقای موسوی,مامان برام سوپ آورد وچون دستام بسته بود خودش دهنم کرد.
حق بهشون میدادم اخه بااین رفتارچندروزه ام فک میکردن من دیوونه شدم.
سوپ راکه داد ,صدای یاالله ,یاالله بابا امد.
مثل اینکه اقای موسوی امده بود,مامان روسریم را درست کرد وخودشم چادربه سر رفت توهال,چند دقیقه بعد اقای موسوی داخل شد ,مثل ادمهای لال سرم رابه نشانه ی سلام ,تکون دادم,اونم جواب داد.
مثل اینکه بابا توراه تمام اتفاقی راکه افتاده بود براش تعریف کرده بود,
روکرد به بابا ومامان وگفتم ,اگر مشکلی نیست شما بفرمایید بیرون ,من باید تنها با دخترخانمتان صحبت کنم.
باباومامان بی هیچ حرفی رفتند بیرون.
اقای موسوی نشست رو صندلی روبرویم وگفت:میدونم نمیتونی صحبت کنی,آیا حرفهای منو.میفهمی؟؟
سرم راتکون دادم یعنی بله
موسوی:خوبه,ببین دخترم ازوقتی پام را تواین اتاق گذاشتم ,یه جورسنگینی وگرما حس میکنم,کسی داخل اتاق هست؟
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
نویسنده #طاهره_سادات_حسینی
😈#دام شیطانی😈
#قسمت ۱۹ 🎬
سرم راتکون دادم وبه گوشه ی اتاق جایی که اون شیطان خبیث باچشمای اتشینش ایستاده بود, نگاه کردم.
اقای موسوی از درون کیفش یک نوشته دراورد فک کنم سوره ی جن باچهارقل بود,آویزون کرد چهار گوشه ی اتاق,یکدفعه دیدم خبری از اون شیطان نیست,ناپدید شده بود ,اما وقتی خوب نگاه کردم دیدم از پشت پنجره ی اتاق زل زده توچشام,با چشام به پنجره اشاره کردم,
اقای موسوی منظورم رافهمید,پاشد پنجره راکه مامان برای تهویه هوا بازگذاشته بود بست وپرده هم کشید.
خوشحال بودم که یکی پیداشده بدون اینکه کلامی حرف بزنم ,میفهمه وباورم داره ,اخه میترسیدم اقای موسوی هم مثل بابا ومامان فک کنه من دیوونه شدم.
اقای موسوی درراباز کردوبابا راصدا زدوگفت:
اقای سعادت من یک لحظه بیرون میایستم ,شما دستهای دخترتون رابازکنید.
بابام باترس گفت:مطمینین خطری نداره؟؟اخه میترسم مثل امروز یکدفعه به جایی حمله کنه...
موسوی:نه اقای سعادت,اتفاقا دخترخانمتون ازمن وتوهم هوشیارتر وفهیم تره,اون حرکتش هم علتی داشته که اگرصلاح بود بعدا به شما عرض میکنم.
حالا چادرم راسرکردم وراحت نشستم روصندلی کنارمیز مطالعه ام,دوباره اقای موسوی امد ,داخل وگفت دخترم به من اعتماد کن از اولین روزی که وارد این حلقه شدی تا همین ساعت را,هر اتفاقی افتاده برام بنویس..
شروع کردم به نوشتن,اقای موسوی هم روبه قبله مشغول خوندن دعاهایی از داخل مفاتیح شد...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
🦋
✍️گناهی که انسان را زود هلاک می کند
🔷🔹روزی امام علی(علیه السلام) فرمود:
پناه می برم به خداوند، از گناهانی که موجب زود رسیدن هلاکت خواهند شد. "عبدالله بن کواء" پرسید: آیا گناهانی که موجب زود رسیدن هلاکت می شود، وجود دارد؟
🔷🔹امام علی علیه السلام پاسخ دادند:
آری، و آن گناه "قطع رحم" و قهر کردن افراد خانواده ها است که موجب هلاکت زودرس می شود. چه بسا خانواده ای هستند، که با اینکه از حق دورند، ولی بر اثر همکاری و خدمت به همدیگر، دور هم جمع می شوند، و همین کار موجب می شود که خداوند به آنها روزی می رساند؛ و چه بسا افراد پرهیزکاری که تفرقه و درگیری در میان خانواده آنها، موجب می شود که خداوند آنها را از رزق و روزی و رحمتش، محروم سازد.
📚اصول کافی ، ج 2 ، ص347
___________
نمازشب را به نیت ظهور آقا #امام_زمان (عج) و نابودی رژیم صهیونیست بخوانیم...
خواهرم با #حجاب خود قلب حضرت مهدی(عج) را شاد کن...
https://eitaa.com/Noorkariz