🔹 یک سوال؟ ❗️
چرا نشنیدهای که تا به حال دشمن کنسرتها و پارتیها را بمب گذاری کند؟!
آنجاهم که جمعیت زیاد است،
چرا مدام به مکانهای زیارتی حمله تروریستی میشود؟!
🔸 میدانی پاسخ چیست؟
دشمن از مردم شهوتران یا پی لهو و لعب و خوشگذرانی که نمیترسد!
دشمن از مردمی میترسد که قدم میگذارند در راه بیداری اسلامی،
در راه مکتب حاج قاسم
آنهایی که از ظلم صدایشان در میآید
و مقابل ظالم میایستند!
#ملت_بصیر
#حاج_قاسم_عزیز
#انتخابی_در_امتداد_خون_شهدا
https://eitaa.com/Noorkariz
✅ كفعمى از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده :
✍ هركه هر روز اين دعا را بخواند حق تعالى امور دنيا و آخرت او را كفايت كند.
بِسْمِ اللَّهِ حَسْبِىَ اللَّهُ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ خَيْرَ اُمُورى كُلِّها وَ اَعُوذُبِكَ مِنْ خِزْىِ الدُّنْيا وَ عَذابِ الاْخِرَةِ
به نام خدا، خدا مرا بس است، توكل كردم بر خدا، خدايا خير همه امورم را از تو مى خواهم، و به تو پناه مى برم از رسوايى دنيا و عذاب آخرت.
✍ و نيز روايت كرده: هركه هر روز اين دعا را هفت بار بخواند، امور دنيا و آخرت او كفايت شود :
🌹حَسْبِىَ اللَّهُ رَبِّىَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ
✍ منبع: مفاتیح الجنان
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مومن با سه چیز سخت امتحان میشه‼️
https://eitaa.com/Noorkariz
⏩با آب بخورید⏪
آب ➕ لیمو ترش🟰ایمنی بدن
آب ➕ عسل 🟰ضد سرطان و عفونت
آب ➕نعناع🟰خوشبو کننده دهان
آب ➕زنجبیل🟰بهبود هضم
آب ➕دارچین🟰تنظیم قند خون
#سلامتی
https://eitaa.com/Noorkariz
-میگفت..
به چیزی غیر از توکل و یاد خدا
برای انسان آرامش حاصل نمی شود
و چیزی غیر از اعراض از یاد خدا و غفلت،
زندگی را تلخ و ناگوار نمیکند..🌿
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باسلوق
اگه این باسلوقو درست کنی اصلاااااا دگه سمت بازاریش نمیری از بس خوشمزه و لذیذه🤌🏻🍡🍪
مواد لازم
نشاسته گل یک لیوان
آب یک و نیم لیوان
شکر یک لیوان
وانیل نوک ق چ
گلاب پنج ق غ
کره یک ق غ
پودر نارگیل و گردو برای تزیین
😋
#آشپزی
✨بسماو
اعتکاف، دخترونهاش خوبه😌
یه خبر خیلی خوب برات داریم :)
یه فرصت بینظیر و فوقالعاده📣
دومینسالبرگزاریاعتکافدانشآموزی 😍
🦋 ویژهی دختـران کلاس هفتــــم تا دوازدهـــم
🔶مبلغِ ثبتنام: فقط ٣۵۰ هزار
تومان
🔸مکان برگزاری: مسجدجامعکهریزسنگ
🌀با حضورِ:
• سخنرانان برجسته
🌀به همراهِ:
• برگزاری کارگاههای مفید
• حلقههای علمی و معرفتی
• دورهمیهای صمیمانه
• مناجات های دلنشین شبانه
و...
💛 این فرصت، همیشه به دست نمیاد و همیشه نمیشه با یه تیر، چند تا نشون رو همزمان زد 😉
💠 برای ثبتنام به آیدی زیر در پیام رسان ایتا پیام بدهید :@Adnim_Khatun
ویا شماره گیری:
09936490799
09138369519
🔹اعتکاف به صورت عمومی نیز در مسجدالحجت برگزار میشود.
▫️ستاداعتکافشهرکهریزسنگ
▫️کانونفرهنگیمسجدجامع
#اعتکاف
#مسجد_جامع
•─────•❁•─────•
📍https://eitaa.com/najmehkhaton_masjedjameh
🌐کانون فرهنگیهنری نجمهخاتون مسجدجامع
شهیدی که سر بی تنش سخن گفت
💠 در جاده بصره خرمشهر شهید "علی اکبر دهقان" همین طور که می دوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد.
در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید.
سر مبارک این شهید حدود پنج دقیقه فریاد " یاحسین، یا_حسین" سر می داد.
همه رزمندگان با مشاهده این صحنه شگفت گریه می کردند...
چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش را برداشتند، نوشته بود:
ألسلام علی الرأس المرفوع
خدایا من شنیده ام که امام حسین (ع) با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم اینگونه شهید بشوم…
خدایا شنیده ام که سر امام حسین (ع) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشود.
خدایا شنیده ام سر امام حسین (ع) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم، ولی به امام حسین (ع) خیلی عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید میشوم سر بریده ام به ذکر " یا_حسین" باشد...
🔻
https://eitaa.com/Noorkariz
35.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مستندی پخش شده از شبکه ی افق صدا و سیما
مبنی بر :
استفاده از ژلاتین خوکی
در پاستیل ها
شکلات
داروها
انواع ژله و........
😱😱😱😱
چرا میپرسیم : علت ناهنجاری های رفتاری کودکان و نوجوانان و بزرگترها چیست ⁉️
دلیل کم غیرتی مردها چیه ⁉️
دلیل کم حیایی خانوم ها چیه ⁉️
و هزاران چرای دیگر 😔😔
#امام_زمان منتظر بیداری ماست...
#حجاب
#حاج_قاسم
سلام خدمت دوستان گرامی
ضمن تشکر مجدد از دوستانی که در هیئت مدیره شب و روز تلاش میکنند مطلب مهمی را به اطلاع میرسانم.
دوستان عزيز با توجه به نقشه های هواشناسی تا سه ماه آينده فقط سه الی چهار روز بارندگی در برخی استانها و احتمالا كل كشور خواهيم داشت، با توجه به فقط بيست ميلی متر باران تا اين لحظه بايد شاهد شديدترين خشک سالی سالهای اخير باشيم كه خود اين موضوع آرامش اجتماعی را صد چندان به مخاطره خواهد انداخت، عدم رعايت مصرف بهينه آب همه ما را به منجلابی سخت خواهد
انداخت.
*💧ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺸﻨﻪ ﺍﺳﺖ* ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﮐﻤﺘﺮ ﻣﺼﺮﻑ ﮐﻨﯿﻢ ﺗﺎ : رﻭﺯﯼ 17,000,000 ﻟﯿﺘﺮ آﺏ، ﺫﺧﯿﺮه ﺷﻮﺩ.
لطفا ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺮﺍﮎ بگذارید.
ﻭﺭﻭﺩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻫﺸﺘﻤﻴﻦ ﺳﺎﻝ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﻰ
ﻃﺒﻖ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﺎﺳﺎ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﺯ 8 ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﻭﺍﺭﺩ ﺩﻭﺭه 30 ﺳﺎﻝ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﻰ ﺷﺪه ﺍﺳﺖ.
ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻭ ﮐﻞ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﻧﺒﺎﺷﯿﻢ، ﺗﺎ 10 سال ﺁﺗﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﮐﺎﻣﻼ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ!
ﻃﺒﻖ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﻧﺎﺳﺎ ﺷﺪﺕ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺣﺪﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﮐﻞ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﻨﻨﺪه ﻣﺤﺾ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﺯﺭﺍﻋﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.
ﺍﮔﺮ ﺗﺪﺍﺑﯿﺮ ﺟﺪﯼ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ ﺑﮕﻔﺘﻪ ﻧﺎﺳﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭ ﻧﯿﻤﻪ ﺧﺸﮏ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﺸﻮﺭ ﺧﺸﮏ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ!!
ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﺍﻧﺠﺎﻡ ۲۵ % ﺻﺮﻓﻪ ﺟﻮﯾﯽ، ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ!
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺭﺍ ﺟﺪﯼ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ!!!
ﻣﻮﻗﻊ ﺷﺴﺘﻦ ﻇﺮﻑ / ﺣﻤﺎﻡ /ﻟﺒﺎس / مسوﺍﮎ / ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ / ﻭﺿﻮ،،،، ﺑﻪ ﺍﺭﺯﺵ آب ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ!!
ﺑا ﺁﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﻧﮑﻨﯿﻢ!! ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﻢ ﺍست، ﺁﺏ ﻣﺎﯾﻪ ﺣﯿﺎﺕ ﺍﺳﺖ.
خواهش میکنم فقط نخوانید، اگر شما هم ذره ای ناراحت شدید، پس بفرستید برای دوستان و هر گروهی که عضو هستید.
#دام شیطانی
قسمت هفتم 🎬
از خدا ومعنویات صحبت میکردند ,منم اینجوربحثها را دوست داشتم اما یک چیزایی عنوان میکردند که بااعتقادات مذهبی من سازگارنبود,مثلا میگفتن توقران امده ,نماز را برپا دارید,نه اقامه کنید ,ونماز هرکارخوبی هست که ما انجام میدیم ,پس کارخیربکنیم همون نمازه واحتیاج نیست رونمازهای یومیه حساسیتی نشون بدهیم,یااینکه پیغمبران وامامان هم مثل ما هستند وهیچ اجروقرب بیشتری ندارند وما میتوانیم با اتصال برقرارکردن با شعور کیهانی وعالم ماورایی به مرتبه ی پیغمبران وامامان برسیم😳
وحتی به شیطان میگفتند حضرت شیطان ,من برام سوال شد چرا حضرررت؟؟
وفقط جوابم دادند شیطان عبادات زیاد کرده ,روزی عزیز درگاه خداوند بوده مانباید این امتیازات رانادیده بگیریم...
(نعوذوبالله خودشان رایک پا خدامیدونستند)
خلاصه کلاس طول کشید من یک احساس آرامش همراه باگیجی داشتم,نگاه کردم روگوشیم ,وااای ساعت ۹شبه,
من توعمرم شب تااین موقع بیرون نبودم😱
۱۵تماس از دست رفته که ازباباومامان بودند,تامن برسم خونه ساعت از ده هم گذشته....
بیژن نگاهم کرد وگفت:سه سوته میرسونمت نگران نباش...آینده ازآن ماست...
در حیاط را باز کردم ,مامان وبابا هردوشون مضطرب جلو در هال بودند....
یا صاحب وحشت حالا چکارکنم😱
وارد خونه شدم,بابام با یک لحنی که تابه حال نشنیده بودم گفت:به به خانوم دکتر ,هنوز تشریف نمیاوردید.....چرا تلفنهاراجواب نمیدادی هاااا؟؟
کجابودی؟؟
تازگیا عوض شدی,چطورت میشه ؟؟
مامانم گفت:محسن جان بگذار بیاد داخل شاید توضیحی داشته باشه
با ترس وارد هال شدم ,نشستیم روی مبل.
بابا گفت:حالا بفرما ,توضییییح...
گفتم:به خدا بایکی از دوستام(اما نگفتم مرد بود),کلاس بودم.
بابا:که کلاس بودی؟؟!!اونم تااین موقع شب,توکه کلاسات صبح وعصره,حالا چراگوشیت راجواب نمیدادی؟؟
من:روی ویبره بود به خدامتوجه نشدم,عمدی درکار نبود.
مامان یک لیوان اب دست بابا داد وگفت:حالا خداراشکر ,اتفاق بدی نیافتاده,هماجان توهم کلاسایی راکه تااین موقع هست ,بر ندار دخترم
یه نفس عمیق کشیدم وگفتم:کلاسش,خیلی معنوی بود ,مطمینم اگر خودتونم بیاین خوشتون میاد.
بابا نگاهم کرد وگفت :مگه کلاس چی هست که ما هم بااین سن وسطح سوادمون میتونیم شرکت کنیم.
گفتم:یه جور تقویت روح هست وربطی به سن وسواد نداره,بهش میگن عرفان حلقه....
بابا یکدفعه از جا پرید وگفت :درست شنیدم عرفان حلقه؟؟؟ ازکی این کلاس رامیری دختره ی ساده؟
باتعجب گفتم:مگه چه ایرادی داره؟ امشب اولین جلسه ام بود
نفس عمیقی کشید وگفت :خداراشکر,چندروز پیشا یک زنی راسوار کردم میرفت تیمارستان, توی تاکسی مدام گریه میکرد ,میگفت دختری داشتم مثل دسته ی گل,یک ازخدا بی خبر فریبش میده وبرای ارتباط برقرارکردن با عالم دیگه میبرتش همین کلاسای عرفان و...
بعدازچندماه کار دختره به تیمارستان میکشه ,حتی یک بارمیخواسته مادرش را باچاقو بکشه.....
روکرد به من وگفت:دیگه نبینم ازاین کلاسها بری هااا ,اصلا ازفردا خودم میبرمت دانشگاه وبرت میگردونم...
پریدم وسط حرفش وگفتم :کلاس گیتارم چی میشه؟
بابا:اونجاهم خودم میبرمت وخودم میارمت,تورا به همین راحتی بدست نیاوردم که راحت از دستت بدهم,تا خودت بچه دارنشی نمیفهمی من چی میگم دخترم....
امدم تواتاقم,وای خدای من بابا چی میگفت؟؟
شاید مادر دختره دروغ گفته,شاید دخترش روحش قوی نبوده....
کاش ازاین خاطره درس گرفته بودم ودیگه پام را تواین جلسات شیطانی نمیذاشتم.
اما افسوس.....
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
😈#دام شیطانی😈
#قسمت_هشتم 🎬
امروز صبح رفتم دانشگاه,اما همه ی ذهنم درگیر حرفهای بابا بود ,باید عصراز بیژن میپرسیدم.
اگه یک درصد همچی چیزی باشه, خلاف عقل هست که انسان پا توی این وادیا بگذاره...
بابا آمد دنبالم,مثل ساعت دقیق بود هااا.
رسیدیم خانه,نهارخوردیم,بابا کارش وقت وزمان نمیشناخت,خداییش خیلی زحمت میکشید.غذاکه خورد راهی بیرون شدوگفت:هما جان عصری کلاس داری؟ساعت چندتاچند؟میخوام بیام دنبالت.
گفتم:احتیاج نیست بابا,سمیرامیاددنبالم
بابا:نه عزیزم من رو حرفی زدم هستم ,محاله یک لحظه کوتاه بیام.
من:ساعت یک ربع به ۵تا ۶
بابا:خوبه خودم رامیرسونم
یه مقداراستراحت کردم,اما ذهنم درگیر اتفاقات اخیر این چند روز بود تا به بیژن وعشقش میرسید قفل میکرد .
اماده شدم ,بابا امد ورسوندم جلو کلاس وگفت:من ۶اینجا منتظرتم ...
رفتم داخل,اکثر هنرجوها امده بودند ,سمیراهم بود,رفتم کنارش نشستم,گفت:چرازنگ نزدی بیام دنبالت
من:با پدرم امدم ,ممنون عزیزم
درهمین حال بیژن امد ,یک نگاه بهم انداخت ,انگار عشق خفته رابیدار کرد,دوست داشتم درنزدیکترین جای ممکن بهش باشم,با کمال تعجب دیدم,اولین صندلی کنارخودش رانشون دادوگفت:خانم سعادت شما تشریف بیارید اینجا بنشینید...
کلاس تموم شد ,سمیراگفت :نمیای بریم
گفتم:نه ممنون توبرو من یه سوال دارم ...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
نویسنده #طاهره_سادات_حسینی
#دام شیطانی
#قسمت نهم 🎬
دوباره من وبیژن تنها شدیم,پاشد در رابست ونشست کنارم
وگفت:حال عشق من چطوره؟دوباره دستهام راگرفت تودستش,یه جورآرامش گرفتم وهرچه دیشب از بابا شنیده بودم براش تعریف کردم.
بیژن گفت:امکان نداره,اون دختره حتما خودش کم داشته ,هیچ ربطی به کلاسهای مانداره وسریع بحث راعوض کردوگفت,هما من از جان ودل تورا دوست دارم,آیا توهم من رادوست داری؟؟
سرم رابه علامت مثبت تکون دادم.
بیژن:پس طبق شعورکیهانی وجهان عرفانی ما ,وقتی من وتو به این درک رسیده باشیم که ازعمق وجودهمدیگه را دوست داریم وبرای هم ساخته شدیم ,این نشان میدهد که از ازل تا ابد ما زن وشوهریم ,الانم تازه همدیگه را پیدا کردیم..
مغزم کارنمیکرد ,یه جوری جادوم.کرده بود که انگاراین بیژن نعوذ بالله پیغمبره(البته تومکتب اینا یک انسان معمولی به درجه ی پیغمبری هم میرسه البته باگناهان زیاد...)وحرفاش برام وحی منزل بود,بدون مخالفتی براین اعتقادش صحه گذاشتم وقبول کردم ,کاینات مارابه زن وشوهری پذیرفتن....
بهم گفت :اگر خانوادت نگذاشتن بیای کلاس عرفان,خودم تعلیمت میدم ,نگران نباش ما درکنارهم درجه های عرفان را طی میکنیم....
دستاهم راکشید جلو.تا من را درآغوش بکشه ,اخه از نظر دوتامون ما دیگه محرم حساب میشدیم خوندن خطبه و..اینجا کشک به حساب میامد.....
اما به یک باره ,یک نگاه تندی به در انداخت وخودش راکشید کنار,انگار کسی از چیزی باخبرش کرد.
به دقیقه نرسید پدرم باعصبانیت در راباز کرد ,تا دید ما دوتا تنهاییم,با خشم نگاهم کرد وگفت:اینجا چه خبره؟؟
بیژن رفت جلو دستش رادراز کرد تا با بابا دست بده وگفت:من بیژن سلمانی استاد هماجان هستم...
پدرم یک نگاه به بیژن کرد وانگار یکه ای خورد,دست بیژن را زد کنار ودست من راگرفت وازکلاس بیرونم کشید.....
بابا ازعصبانیت کارد میزدی خونش درنمیومد.
همش حرف بیژن راتکرار میکرد:استاااااد همااااجان هستم؟؟؟
ازکی تاحالا استادها به اسم کوچک وبااینهمه نازوادا ,شاگرداشون راصدا میکنن هااا؟؟ مرتیکه از چشماش اتیش میبارید,نگاه به چهرش میکردی یاد ابلیس میافتادی
روکرد به طرف من,ازکی تا حالا بایک مرد نامحرم یک ساعت تنها صحبت میکنی هااا؟؟
من کی این چیزا رابه تویاددادم که خبرندارم؟؟
مگه بارها وبارها بهت نگفتم وقتی دوتا نامحرم زیریک سقف تنها باشند ,نفرسوم شیطانه هااااا؟؟😡😡
بهش حق میدادم اخه بابا خبر نداشت توعرفان ,ماالان محرمیم...
این کلمه راتکرار کردم:محرررم؟؟
یک حس بهم میگفت ,بابا داره عمق واقعیت رامیگه ,اما حسی قویتر میگفت,واقعیت حرف بیژن هست و بس....
رسیدیم خونه,مامان از چشمهای اشک الود من وصورت برافروخته ی بابا فهمید اتفاقی افتاده...
پرسید چی شده؟؟
بابا گفت :هیچی ,فقط هما ازامروز به بعد حق رفتن هیچ کلاسی رانداره,فقط دانشگااااه فهمیدین؟؟
با ترس گفتم: چشم
رفتم تواتاق ودر رابستم
زنگ زدم بیژن ,تمام ماجرا رابهش گفتم.
بیژن گفت :بزار یک اتصال بهت بدهم شاید اروم شدی..
گفتم اتصال چیه؟؟
گفت:یک سری کارهایی میگم بکن وچندتا ورد یادم داد که مدام تکرار کنم,همش تاکیدمیکرد تواتاقم قران وایه ی قران نباشه,مفاتیح نباشه(اعتقادداشت مفاتیح کتابی منفوروجادوکننده هست) کارهایی راکه گفت انجام دادم واین شد سرآغاز تمام بدبختیهای من...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
نویسنده #طاهره_سادات_حسینی
😈#دام شیطانی😈
#قسمت_دهم 🎬
بیژن میگفت اگر ارتباط برقرارکنی,میتونی فرادرمانی هم بکنی ,من سرم یه کم شوره میزد ,گفتم با کارهایی که بیژن گفته یک ارتباط میگیرم هم آروم میشم وهم شوره ی سرم رادرمان میکنم
بیژن گفت :توشروع کن ومنم ازاینور برای موفقیتت یک سری اعمال خاص انجام میدم.
قران و,مفاتیح ونهج البلاغه وهرچی که حدس میزدم آیات قران در اون باشه ,جمع کردم وگذاشتم تو هال
مامان داشت شام اماده میکرد یک نگاه کردبه من وگفت:هماجان بیا اشپزخونه پیش من بشین.
گفتم :الان یه کم کاردارم ,انجام دادم میام.
رفتم اتاقم ومشغول شدم,پشت به قبله نشستم و وردا راگفتم وگفتم ,کم کم احساس سنگینی کسی رادرکنارم میکردم,احساس میکردم دونفر دوطرفم نشستند ,یکباره یه رعشه تمام وجودم راگرفت,رو زمین افتادم,حس میکردم یکی روسینه ام نشسته و هی گلوم را فشارمیده ,احساس خفگی داشتم ,هرکارمیکردم ,نفسم بازنمیشد ,توهمین عالم بودم,مادرم دررابازکرد,تامنودرحالی مثل تشنج دید جیغ کشید وبابام راصدازد.
گلوم فشرده میشد,تنگی نفسم بیشترمیشد,رنگم کبود کرده بود ,بابا اومد بلند فریادمیزد یاصاحب الزمان,یاصاحب الزمان..
هر یاصاحب الزمانی که میگفت ,نفس من بازترمیشد,تااینکه حس کردم اون فرد ازروسینه ام بلند شد....
به حالت عادی برگشتم,بابا زنگ زده بود اورژانس,آمبولانس رسید,معاینه کردند ,گفتند چیزیش نیست,احتمالا یک حمله ی عصبی بهش دست داده,بهتره به یک دکترمغزواعصاب مراجعه کنید.
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
#سخنی با خوانندگان رمان(دام شیطانی)
باسلام,بنده ی حقیر برای نوشتن این رمان تحقیقات زیادی انجام دادم وبعضا باافرادی که گرفتار این دام شده اند صحبت کرده ام,وقایع موجود در رمان براساس خاطرات وواقعیتهایی ست که برای این افراد اتفاق افتاده است ازکسانی که استرس واضطراب دارند خواهش میشود ازخواندن ادامه داستان صرفنظر نمایند.
باتشکر🌹
💦⛈💦⛈💦⛈
بوی عطر عجیبی داشت!
نام عطر رو که میپرسیدم جواب سر بالا میداد شهید که شد توی وصیت نامه اش نوشته بود: به خدا قسم هیچ وقت به خودم عطر نزدم هر وقت خواستم معطر بشوم از ته دل می گفتم:
[السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام]
#شهید_حسینعلی_اکبری
#شهید شناسی"💫
https://eitaa.com/Noorkariz
🍏 🌧 🤲 دعای حضرت امام حسن مجتبی (عليه السلام) در طلب باران.
🤲 اَللَّهُمَّ هَيِّجْ لَنَا السَّحابَ بِفَتْحِ الْاَبْوابِ بِماءٍ عُبابٍ وَ رَبابٍ بِانْصِبابٍ وَ انْسِكابٍ. ⛈
🤲 يا وَهَّابُ، وَاِسْقِنا مُطْبِقَةً مُغْدِقَةً مُونِقةً، فَتِّحْ اَغْلاقَها، وَسَهِّلْ اِطْلاقَها، وَعَجِّلْ سِياقَها بِالْاَنْدِيَةِ فِى الْاَوْدِيَةِ، يا وهّاب، بِصَوْبِ الْماءِ.🌦
🤲 يا فَعَّالُ، اِسْقِنا مَطَراً قَطْراً، طَلاًّ مُطِلاًّ، طَبَقاً مُطْبِقاً، عامّاً مُعِمّاً، رَهْماً بُهْماً رَحْماً رُشّاً مُرَشّاً، واسِعاً كافِياً، عاجِلاً طَيِّباً مُبارَكاً، سَلاطِحاً بَلاطِحاً ، يُناطِحُ الْاَباطِحَ، مَغْدَوْدَقاً مَطْبَوْبِقاً مَغْرَوْرِقاً، واِسْقِ سَهْلَنا وَجَبَلَنا، وَبَدْوَنا وَحَضَرَنا، حَتّى تُرَخِّصَ بِه اَسْعارَنا، وَتُبارِكَ بِه فى ضياعِنا وَ مُدُنِنا. اَرِنَا الرِّزْقَ مَوْجُوداً، وَ الْغَلاءَ مَفْقُوداً.🌧
🤲 آمينَ يا رَبَّ الْعالَمينَ.💐
🤲خداوندا؛ ابرها را براى ما با گشودن درهايش براى ريزش آبهاى بسيار و فراوان و پى در پى به حركت در آور. ⛈
🤲 اى بخشنده؛ بر ما باران فرو ريز، و ريزش آن را آسان گردان، و درآمدن آن براى نمناك ساختن دشتها به وسيله ريزش آب تسريع فرما.🌦
🤲 اى آنکه انجام امور به دست اوست ؛ برايمان باران فرو ريز. بارانى قطره قطره، فراوان و بسيار، پى در پى و فراگير، نمناك كننده، وسيع و كافى، سريع و پاكيزه و روياننده، گوارا و مبارك، عريض و گسترده، كه دشتها را نمناك سازد. در كوه و دشتمان، و شهر و بيابانمان باران فرو ريز، تا قيمتهايمان را كاهش داده، و در كيل و وزنمان بركت عطا كنى، روزيمان را بما بنمايان، و قحطى را معدوم ساز.🌧
🤲 💐 اى پروردگار جهانيان دعایم را اجابت فرما. 🌸
📖 (من لا يحضره الفقيه: ۱/۵۳۵)
📚 امام مجتبی علیه السلام روح قلب مصطفی (صلی الله علیه و آله )
✍ آیت الله رحمانی همدانی
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهت تامل
با دقت چندین بار دیده بشه
https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خـــــدایا💞
در این شب زیبا زمستانی❄️
دلـــهای
دوســـــتانم را سرشار از نـور✨
شادی ڪـن💓
و آنچه را ڪه به بهــــترین
بندگانت عــطا میفرمایــے به
آنها نیز عـطا فرما🙏
شب ✨
شـروع سـکـوت خـــــداسـت💞
او آمـده تـا
نـزدیـکـے زمـیـن ،
تـا تـو آرام تـر از هـمـیـشہ
بــہ خـواب بـروی
شبتون پـر از یاد خدا✨💞
https://eitaa.com/Noorkariz
🌷روز پنجشنبه خود را
🍃معطر می کنیم به
🌷عطر دل نشین صلوات
🍃بر حضرت محمد و آل محمد(ص)
🌷اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ
🍃وَّ آلِ محمد
🌷وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌷در پناه حضرت محمد(ص)
و خاندان پاکش روزتون پربرکت
https://eitaa.com/Noorkariz