eitaa logo
رِسانہ‌محـــــــله‌نوٓر
329 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
20 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷شروع روز تون پر برکت و متبرک به ذکر پر فضیلت صلوات بر حضرت مُحَمَّدٍ ﷺ 💚 و خاندان پاک و مطهرش🌼🍃 🍃🌷اللّهُمَّ 🌼🍃🌷صَلِّ 🌷🍃🌼🍃عَلَی 🌼🍃🌷🍃🌼مُحَمَّدٍ 🌷🍃🌼🍃🌷🍃🌼وَ آلِ 🌼🍃🌷🍃🌼🍃🌷🍃 مُحَمَّدٍ 🌷🍃🌼🍃🌷🍃🌷🍃🌷وَ عَجِّلْ 🌼🍃🌷🍃🌼🍃🌷🍃🌼🍃فَرَجَهُمْ https://eitaa.com/Noorkariz
رِسانہ‌محـــــــله‌نوٓر
#زیارت_عاشورا با صدای علی فانی https://eitaa.com/Noorkariz
ـ﷽ـ پنجمین روز از ختم زیارت عاشورا🖤 همگی باهم تلاوت میکنیم زیارت عاشورا را ، هدیه به شهیدمحسن‌دریانوش بزرگوار 🌾 پس بسم الله👌 https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️چرا بچه های ما و دارند؟! ❌اولین دلیل استرس و فشار روانی نامشخص بودن است. https://eitaa.com/Noorkariz
🔺علاقه به شیرینی به مرور چهره را پیر می کند، بدلیل: 🔸تخریب دندان ها 🔸از دست رفتن درخشندگی پوست 🔸ایجاد حلقه سیاه و افزایش خطوط دور چشم 🔸ازدست رفتن برآمدگی های زیبای صورت https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گریه وزرا و مخبر هنگام پخش کلیپی درباره رئیس‌جمهور شهید در مراسم آغاز به کار مجلس جدید https://eitaa.com/Noorkariz
از فرط خستگی... از فرط خوشدلی... https://eitaa.com/Noorkariz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱روایت یک زندگی واقعی " سال ۱۳۹۰ خورشیدی"🌱
- همون اول که اومدم تهران بابا یه ماشین صفر خرید و گذاشت زیر پام. می گفت نمی خوام دخترم تو شهر غریب سوار تاکسی شه. یه روز صبح هر کار کردم ماشین روشن نشد و مجبورم شدم آژانس بگیرم مکث می کنم. دستی به صورت خیسم می کشم. - آشنایی من و حامد از اونجا شروع شد. اصلاً نفهمیدم چطور شد ازش خوشم اومد. کم کم حرف ازدواج رو پیش کشید و یهو دیدم شیش ماه نشده داریم ازدواج می کنیم نگاه به سید می کنم. میان دو ابرویش گره افتاده و با دانه های تسبیح عقیقش بازی می کند. - حاجی و منصور از همون اول ساز مخالف زدن. بابای من از اونور موافق نبود. هر کدوم دلایل خودشونو داشتن. بنظر حاجی من یه دختر ونگ و باز بودم که بدرد حامد نمی خورد و بابای من فکر می کرد چرا باید دختر تحصیل کرده ش زن یه دیپلم ردی شه و گند بزنه به آینده اش حاج خانم لبخند می زند. - یادمه اونروزا ملیحه می گفت حامدم عاشق شده.. حرف حاجی رو گوش نمی ده، می گه اِلا و بِلا همین دخترو می خواد نام رمان :به توعاشقانه باختم 📍 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و نام نویسنده https://eitaa.com/Noorkariz