eitaa logo
اصلنم مود نیس
69 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
568 ویدیو
4 فایل
چرا اینجا رو زدم؟ خب حقیقت اینکه گاهی فقط دوست دارم هرچیزی تو ذهنم هستو بریزم بیرون و دقیقا الان دارم همینکارو میکنم. خزعبلات. تخلیه خزعبلات توی مغزم. چنل دیگم: @IllusionTunnel ناشناس: https://daigo.ir/secret/7269206
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
اصلنم مود نیس
خوبه. دارم کوشته می‌شم.
همونطور که گفتم، دیشب داشتم کوشته می‌شدم- حالم افتضاح بود🙌🏻 اما حالا خوبم.
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
سو یه چی بگم
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
اصلنم مود نیس
چشمانش را مالش می‌دهد. باز نگه داشتن‌ آنها، در نور زرد رنگ و بی‌جان فانوس، آنقدرها هم آسان نبود؛ خصو
درمورد مولتی: مولتی یه موجود کوچول موچولوعه، حدودا ۱۰-۱۵ سانتی متر- با یه پوست نرم و سفید قارچی. دو تا چشم کوشولووو هم داره که شبیه دو تا خطن و یه پوزخند بدجنس- هاهاهاهاهااا رو کلشم یه کلاه قارچی قرمز و خال خالی سفیده- همون کلیشه‌ی همیشگی درواقع بنظرم شبیه یه مارشمالوعه که دس و پاه دراورده🤌🏻 دو تا پای کوتوله و سه تا دست، عاری. دو تا راست و یکی چپ- بدون انگشت✔️ اون یه جور روح شیطانیه که باعث اضطراب میشه و مدامممم درمورد گندایی که زدی حرف میزنه -تا بمیری- و گاهی‌ هم درمورد اتفاقات وحشتناکی که در آینده نه چندان دور برات میوفته خبر میده.
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
اصلنم مود نیس
چشمانش را مالش می‌دهد. باز نگه داشتن‌ آنها، در نور زرد رنگ و بی‌جان فانوس، آنقدرها هم آسان نبود؛ خصو
درمورد اون نگهبانه: درواقع یه تیم سه نفرن منتها اینو هنوز طراحی نکردم -منظورم شخصیتشه🛐- فقط میدونم خیلی کوله و اینکه یه جور فرشته مرگه- اینا ارواح سرگردانو جمع میکنن و امور دنیای ارواح سرگردانو در دست دارند...
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
اصلنم مود نیس
چشمانش را مالش می‌دهد. باز نگه داشتن‌ آنها، در نور زرد رنگ و بی‌جان فانوس، آنقدرها هم آسان نبود؛ خصو
و کلا این دختره که مال نیکه، وایب یکی از داستانامو -که البته فعلا در حد یک ایده و چند خطی اظافاته- میداد. درمورد یه خانواده‌ی بزرگ ۱۵-۱۶ نفره تو یه قلعه قدیمی به نام لورن که درواقع جدشون تبعید شد و بعدش کلا اونجا ساکن شدن🤝 خلاصه که اصل داستان درمورد همین خانواده و ماجراهاشه. و این همه خواهر برادر، یکیشون تهش بخاطر ماجراجوییا گند میزنه به همچی و کل‌شون طلسم میشنD: که بقیش میوفته تو سری بعدی که خب مهم نیس.
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
اصلنم مود نیس
چشمانش را مالش می‌دهد. باز نگه داشتن‌ آنها، در نور زرد رنگ و بی‌جان فانوس، آنقدرها هم آسان نبود؛ خصو
عاا نه یادم اومد یه چی دیگه این صرفا یه سکانسه- یه چیزی که بستگی داره خودت چطور بخوای بقیشو پیش ببری نه سناریو
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
دیشب میخواسم بگم که خب نشد.
۲۹ فروردین ۱۴۰۳