مردمان از دو برادر میگویند، از اینکه یکی کشته شد و دیگری بدون قلب به ادامه زندگی پرداخت.
میگویند آنها روزی محافظان این جهان بودند، اما با کشته شدن مالکوعم، آزاریل تبدیل به یک اهریمن وحشتناک شد.
آزاریل موهای سفید و ظاهر الفگونه دارد، مملوع از خشم و درد است و چیزی از رحم درونش نیست.
او آنقدر قدرتمند است که حتی آدمبرفی ها هم به او تعظیم میکنند.
مادرم میگوید او روزی خیلی خوب بود، اما مگر مهم است؟ حالا ترس تمام مردمان من آزاریل شده است.
آن شیطان قدرتمند که کلی از موجودات تاریکی بهش خدمت میکنند.
من تصمیم دارم مردمانم را از شر او حفظ کنم.
چه کسی میداند؟ این یک داستان جدید است.
_پایان_
#دو_برادر
شماره "۱"
پرومتئوس تو آتش دزد🛐
خیلیا هستن، بعدا باید ازشون لیست درست کنم.
ولی درسته، پرومتئوس>>>