یه جا تو زمین هاکی یادم نیست دقیق چیکار کرد ولی بنی خیلی جدی گفت، دستم بهت برسه جفت پاهاتون می‌شکنم. بیگ سیتی اول یکم خندید بعد فهمید جدی شده، ترسید در رفت😆😆

راستی، دیشب یکم تو کانال‌ها می‌گشتم، و متوجه شدم ایتا چقدر کوچیکه. یه سریا رو تو یه جاهایی دیدم که برگام موند خودم ریختم🥲

می‌دونستم کانال ها رو می‌شناسنا، ولی واقعا انتظار دیدنشون رو نداشتم

https://eitaa.com/boookcafe/1066 اینو دیروز تا استخون هام حس کردم

ریچارد تئو، به عنوان مردی از شهر خرس به طرز عجیبی هیچگاه هاکی دوست نداشت، تئو همیشه کسی بود که توی مدرسه‌ها فراموش می‌شد، بین دوستا اضافی بود. اما اون عاشق سیاست بود، و از برنده شدن و مورد احترام بودنلذت می‌برد. اون نه هاکی رو دوست داره نه بیورن استاد تنها چیزی که براش مهمه اینه که به مقام و جایی که لیاقتشه برسه. تئو بارها شهر رو با سیاست نجات داد، وقتی باشگاه در حال از دست رفتن بود اون برش گردوند. تئو وقتی همه به یک طرف می‌دویدند، به طرف مقابل آنها قدم می‌زد. و اینگونه برنده شد. برای معلمم از نهان فاذر

ولی تئو جوری عمل می‌کرد و با سیاست همه چیز رو درست می‌کرد که بعد از گذاشتن تکه های پازل، دهنت از عملکردش بااااز می‌میوند

کسایی که این آدما رو می‌شناسن، قراره بشناسن>>>>

زمزمه سرداب از لورال

راستی، همسایه لورال اینا شدیمااا

📪 پیام جدید https://eitaa.com/Nummer_ett/2954 بعله ممنونم ولی تلگرام ندارم 😂 (مکه اینکه نصب کنم پی دی آف هارو که دانلود کردم دوباره حذف کنم🤔) #Callous #دایگو ~~~~ خیلی سعی کردم ولی تو ایتا نیومددد، میومد دوباره می رفت از اول، نت ما هم ضعیففف

📪 پیام جدید https://eitaa.com/Nummer_ett/2955 فردریک منم ببخش ویدار آنقدر تعریفشو کردمجبورم بخونمش 😂😁#Callous #دایگو ~~~~ فردریک درک خواهد کرد. ولی جدی خیلی چیز هامو بهش مدیونم، یه روزی اینو به خودش میگم، هر جور شده