هدایت شده از "نهـان فآذر."
نام : صلیب سربی
نام نویسنده :
ایویناشر: افق تعداد صفحات: ۳۴۸ * کتاب سال شورای کتابکودک در بخش ترجمه سال ۱۳۸۳ * کتاب سال جشنواره کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در بخش ترجمه سال ۱۳۸۳ * معرفی شده در کاتالوگ کتابخانه مونیخ آلمان سال ۲۰۰۶ *- پسری نوجوان و فقیر، در جنگ و گریز با قاتلانی است که او را تعقیب میکنند. در همین حال، پسرک پی میبرد که پدرش یک لرد انگلیسی است و اگر این حقیقت فاش شود او جانشین پدرش خواهد شد. این همان اتفاقی است که قاتلان میخواهند از آن جلوگیری کنند. - - این رمان با موافقت نویسندهاش در ایران چاپ میشود، و آوی طی نامهای، که در اول کتاب آمده ، این کتاب را به خوانندگان ایرانی تقدیم کرده است. بخشی از نامه آوی به خوانندگان ایرانی: « به جای آن همه شادی و لذتی که ادبیات غنی کشور شما به من -پسر آمریکایی- داد، شاید این کتاب گرچه پس از گذشت این همه سال هدیهی کوچکی از من به شما باشد.» | ⟨ #چالش_مکوخ ⟩
هدایت شده از پیوندگاه هستی ها
عنوان: راهنمای گام به گام (و البته کاملاً غمانگیز) برای نوجوانان: سفر به جهان زیرین هادس
سلام به شما نوجوانان زندهای که احتمالاً الان دارید زیر نور آفتاب سلفی میگیرید و از این متن متنفرید. ما اینجا هستیم تا در مورد جایی صحبت کنیم که احتمالاً تا چند دهه دیگر (خوشبینانه بگوییم) به آنجا سفر خواهید کرد: جهان زیرین. این راهنما با هدف ایجاد حداکثر ناراحتی و کمترین میزان امید در شما طراحی شده است.
## مقدمه: فراتر از آن سنگی که پادشاهی را قفل کرده است
جهان زیرین، یا همان "هادس" (نه، ربطی به یک نوجوانی که بیش از حد عصبانی است ندارد، هرچند شباهتهایی هم هست)، یک مکان عجیب است. تصور کنید: یک زیرزمین بزرگ و بیپایان، با سقف سنگی که احتمالاً از نظر معماری ضعیف است چون کسی نمیتواند بیرون بیاید و شکایتی کند. این مکان خانه ارواح است، یعنی کسانی که دیگر نیازی به نگرانی در مورد تکالیف ریاضی یا زمان خواب ندارند. مزیت بزرگ؟ نیازی به پوشیدن لباسهای رسمی برای مهمانیها نیست؛ همه لباسهای خاکستری مردهاند!
### ماهیت جهان زیرین: یک دیدگاه آماری
برخلاف تصورات، جهان زیرین یک مکان با دمای کنترلشده نیست. دما در این مکان غالباً نزدیک به دمای انجماد روح شماست، اما از نظر روحی، این مکان کاملاً کسلکننده است.
* تراکم جمعیت: ارواح در اینجا پراکندهاند، اما در نقاط خاصی مانند کرانههای رودخانه استیکس، تراکم به طرز مضحکی بالا میرود.
* نورپردازی: تقریباً صفر. تنها منبع نور، بازتابهای ضعیف از اشکهای فراموششدهی اجداد شماست.
* آب و هوا: همیشه ابری و مرطوب. اگر از آفتاب متنفر بودید، اینجا بهشت شماست، اما پشیمان خواهید شد که چرا قدر آن را ندانستید.
---
## بخش اول: ورود اجباری و نگهبانان پرحاشیه
ورود به جهان زیرین یک پروسه اداری است که هیچ راه فراری ندارد. کلید موفقیت شما در این مرحله، داشتن پول نقد (یا سکه) و البته، داشتن یک جسم مرده است.
### ۱. پرداخت کرایه: سکه زیر زبان
برای ورود، شما معمولاً نیاز به یک بلیط قایق دارید. بله، یک قایق. چارون، قایقران بدخلق، با دریافت یک سکه (که باید زیر زبان بگذارید، یک ترفند قدیمی برای گرفتن تاکسی)، شما را از رودخانه استیکس عبور میدهد.
فرمول هزینه: نکته طنزآمیز: اگر سکه ندارید، نگران نباشید! چارون معمولاً از آن دسته کسانی است که برای پول با کسی تعارف ندارد. احتمالاً شما را با قایق دستی هل میدهد، که البته بسیار طولانیتر است و فرصت بیشتری برای فکر کردن به کارهایی که در زندگی اشتباه انجام دادید، خواهید داشت. این تأخیر به عنوان "جریمه تأخیر در پرداخت" محسوب میشود.
هزینه عبور = ۱ سکه مخصوص (اُبول) زیر زبان.
### ۲. رو در رو شدن با سربروس (نگهبان سهسر)
پس از عبور از رودخانه (یا شنا کردن در آن اگر بدشانس بودید)، در دروازه، با سگ سهسر معروف، سربروس، روبرو خواهید شد. او نگهبان است و فکر میکند همه چیز سرگرمکننده است.
ویژگیهای سربروس:
* سر اول (سمت راست): همیشه گرسنه است و فقط به غذا فکر میکند.
* سر دوم (وسط): بسیار بدخلق و شکاک است؛ هر کس را که رد میشود، از نظر ژنتیکی مورد بررسی قرار میدهد.
* سر سوم (سمت چپ): عاشق توجه است و دوست دارد مورد نوازش قرار گیرد، اما اگر دستتان را دراز کنید، ممکن است آن را بجود.
توصیه امنیتی: اگر هدیهای برای او بیاورید، ممکن است توجهش جلب شود. موسیقی (بسیار آرام)، یا کمی خوراکی شیرین (هرچند اینجا همه چیز مزه خاک میدهد، اما او دلش نرم است). بهترین گزینه تاریخی، کیکهای حاوی خوابآور است که توسط مادران نگران تهیه میشدند. لطفاً سعی نکنید با او بازی "بیا توپ بازی کنیم" انجام دهید؛ دمش برای این کار طراحی نشدهاند و هر کدام دم متفاوتی دارند که واکنشهای متفاوتی نشان میدهند.
---
## بخش دوم: بخشهای مختلف (یا: انتخابهای بد شما)
جهان زیرین یک سیستم طبقهبندی پیچیده دارد که بر اساس عملکرد اخلاقی شما در طول زندگی تعیین میشود. هیچ "صندوق ورودی" عمومی وجود ندارد؛ همه چیز کاملاً سازماندهی شده است، که این خود یک تراژدی است.
### ۱. آسفودل (دشتهای بیپایان): طبقه کارمند جهان
این بخش برای اکثر مردم است. یعنی آنهایی که نه قهرمان بودند و نه شرور. یک دشت مه گرفته، بیهدف و کسلکننده که در آن ارواح ول میگردند و درباره آب و هوا نظر میدهند. اینجاست که میفهمید "بینهایت" چقدر میتواند طولانی باشد.
فعالیتهای اصلی در آسفودل:
* ولگردی: گام برداشتن بدون مقصد مشخص.
* گفتگوهای تکراری: بحث در مورد این که چرا در زندگی، تلاش بیشتری برای یادگیری زبانهای خارجی نکردید.
* تلاش برای یافتن ارواح آشنا: اکثر آنها آنقدر کسل شدهاند که حتی شما را به یاد نمیآورند.
### ۲. تارتاروس (زیر ِ زیرزمین): زندان سطح بالا