شماره "۱"
📪 پیام جدید من واسه فردا فقط امتحان شیمی و ارائه دفاعی دارم بسوزیدددد🎀😔 #mahya #دایگو ~~~ منم هیچی
شیمی عزیز در حال بای بای با من
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/Nummer_ett/3422
والا انتخاب خوبی میکنی🤣
اینجا وای فای رو دوازده شب میکشه...مجبوری مراسم های گل آرایی پرسفونه رو تحمل کنی ...
تازههههه! میخواست مدرسه راه بندازه ما نذاشتیممم
#لورال
پ.ن: شیطان چه پیشنهاد خوب-( فیوری ( مهربانان( یکیشون) میزنه پس کله ی وی )
#دایگو
~~~
پس برای چی امتحان داری وقتی مدرسه ای نیست؟🤔
والا اودین قول داده استخر شیر موز هم میاره بستگی به اون داره وگرنه میرم دوآت اونجا آنوبیس دار_
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/Nummer_ett/3426
با ساتیرا دعوام شده.
اگر مو هامو نکندن بخورن بهتون خبر میدم🤣
#mahya
#دایگو
~~~
بهشون قوطی بده بی خیالت بشن😄
دلم به شدت کتاب خواستتتت با توجه به درسا و فیلمم و کارای دیگه نباید ببینم ولی خیلی می خواممم
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/Nummer_ett/3429
میدونی...من توی خود جهان زیرین درس میخوندم...بعد همین مهربانان بهم درس میدادن( بابا دختر فرهیخته میخواد ) ...چون انقد این بدبختارو مسخره کردم مجبورم کردن بیام تو جهان بالایی مدرسه برم🫠🫠
( حس میکنم منم کم کم باید برم والهالا ( الان بابا میزنه میکشتم)
#لورال
#دایگو
~~~
چقدر سختتتت، منو ایگی هم بچه بودیم تو المپ آپولو نمی ذاشت با اون آهنگاش درس بخونیم اومدیم مدرسه فانی ها.
اشتباه کردیم مدرسه فانی ها بسی بد است😆
شماره "۱"
📪 پیام جدید https://eitaa.com/Nummer_ett/3429 میدونی...من توی خود جهان زیرین درس میخوندم...بعد هم
وایی
آپولو اصلا تو ویالون خوب نیس😂
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/Nummer_ett/3432
😭دورگه هایی که مجبور به تحصیل در مدارس فانی میشوند چرا که والدینی بسی ب.ی.ش.ع.و.ر دارند🤝( هیچ اشاره ای هم به خودمون و هادس و آپولو نمیکنم)
#لورال
دیگه واقعنی دارم میرم بای بای
#دایگو
~~~~
#انجمن_نه_به_والدین_خدایی_بی_درک
#هشتگ_به_مدرسه_فانی_ها_نروید
موفق باشی خدافظییی
هدایت شده از W̴easleys'W̴izardW̴heezes
«دری که به سوی زندگی باز میشود، به طرف انسان نمیآید، بلکه انسان باید به سوی آن برود.»
— آرزوهای بزرگ، چارلز دیکنز
انتهای راهرویی تاریک در کتابخانهای فراموششده، قفسهای بود که هیچکس سراغش نمیرفت. روی آن نوشته شده بود: «شماره یک». نه به خاطر اینکه اولین بود، بلکه چون تنها بود.
اما روی قفسه، یک دفترچه مانده بود. جلدش سیاه بود، و رویش با جوهر نقرهای نوشته شده بود: برای نوشتن، برای شروع، برای آنهایی که هنوز حرفی برای گفتن دارند.
برای شماره ۱
شماره "۱"
«دری که به سوی زندگی باز میشود، به طرف انسان نمیآید، بلکه انسان باید به سوی آن برود.» — آرزوهای
وااای چه قشنگ بود واقعا ازت ممنونممم