eitaa logo
شماره "۱"
143 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
106 ویدیو
3 فایل
برای آنان که روزی میان صفحات کتابی جا ماندند، همان کسانی که این دنیا برایشان کافی نیست. باد حرف‌هات رو به من می‌رسونه🌬: https://daigo.ir/secret/21657559098
مشاهده در ایتا
دانلود
خب الان فقط دو نفر دیگه بودن که شرکت کردن اونم بزارم تموم میشه ؟ اگه میخواید شرکت کنید حتما الان بگید چون بعدا دیگه نمیشه کسی رو پیدا کرد که باهاتون جفت بشه😭
قبل از همه چیز می خوام براتون یه داستان تعریف کنم
سلام سلام یه چالش/تقدیمی نویسندگی داریم! همه میتونن شرکت کنن (برای یه سریا اجباریه😔🔪✨) تنها کاری که باید بکنید اینه که با من همراهی کنید! -برای شروع بین عدد یک و دو یکی رو انتخاب میکنید -میتونید تو کانالتون بفرستید این پیام رو و بعدش لینک کانالتون رو برام بفرستید و من ببینم چه عددی انتخاب کردین! -ممبرا هم میتونن تو پیوی یا ناشناس بفرستن! اگه عدد یک رو انتخاب کرده بودین شما سن ، رنگ مو و نژاد کاراکتر اول و جنسیت و رنگ چشم کاراکتر دوم رو انتخاب میکنید و مکان آشنایی و یه ویژگی برجسته از کاراکتر یک رو میگید و کسی که عدد دو رو انتخاب کرده سن رنگ مو نژاد کاراکتر دوم! و جنسیت و رنگ چشم کاراکتر اول رو انتخاب میکنه! و ژانر کلی داستان و ویژگی برجسته کاراتر دو! و من شما رو دوتا دو تا جفت میکنم و در نهایت یه ایده مبتدی از یه داستان داریم ! و نفری که شماره یک رو انتخاب کرده یه سناریو از زبون کاراکتر شماره دو مینویسه و برعکس! ناشناس توی بیو کانال هست.. @john_w
خیلی هامون حس من رو داشتید یا دارید. ما که کتاب می‌خونیم فانتزی دوست داریم و خیالپردازی می‌کنیم خیلی وقتا نادیده گرفته شدیم، تحقیر شدیم و تنها موندیم. مسخره شدیم و احمق فرض شدیم. منم یکی از همونا، حالا تو همین زمان پوچی و بیچارگی و غم من ایستگاه رو پیدا کردم.
هدایت شده از شماره "۱"
کسی که لفت دادی ایشالا یه اژدها گیرت بیاره انقدر قلقلک بده تو رو تا دل درد بگیریییی😭
شماره "۱"
خیلی هامون حس من رو داشتید یا دارید. ما که کتاب می‌خونیم فانتزی دوست داریم و خیالپردازی می‌کنیم خیلی
اون اولاش شاید بعضیا بدونن شاید نه، ولی فقط آدرین بود یه جورایی خیلی ها فکر می‌کردن کانال آدرینه‌. آدرین به طرز بامزه‌ای ذوق می‌کرد و ناشناس های کم رو می‌ذاشت و قطره قطره می‌نوشت و گیلیلی می‌کرد. اون روباه پر شور و شوق مهربون بود
بعد سولی وارد شد، فانتزی های ناب، اعتماد به نفس بیشتر و هر دفعه یه مطلب و محتوا
یه بار اپیک یه بار چالش یه بار آرشیو جادویی. یعنی آدرین بود و لا به لاش سولی و این دوتا یه تیم فوق العاده بودن که خیلی ها مثل من رو نجات دادن.
شدن خانواده‌مون، دوستامون، ذوق بعد از خستگی مدرسه‌مون، مکان خالی کردن خودمون.
یکم گذشت و رفته رفته آدرین کمتر اومد. کمتر کمتر خیلی کمتر اصلا نیومد. تا به خودمون اومدیم دیدیم روباهمون نیست. دیدیم نادیده گرفته شده، ناراحت شده، اذیت شده، حس تعلق نداره و نا امید شده.
خودمون رو زدبم به اون راه ولی با تمام وجود می‌خواستیم برگرده. برگشت اما همه می‌دونیم بیشتر از قبل تو خودش بود.