📪 پیام جدید https://eitaa.com/Nummer_ett/4755 چه ایدت باحال بودددد. وقتی میبینی ویدار یه خدایان فانی جدید نوشته.🛐🛐🛐✨ #کرم_کتاب ~~ واای ممنونمممم به طرز عجیبی تو نوشته های مربوط به دزدای دریایی خوب عمل می‌کنم😁 وقتی کرم کتاب انقدر با مهربونی نظر میده>>>>

https://eitaa.com/70392876/21619 اوه واقعا شرمنده🙏 ولی چیزی کم نشد برو بخوننن

📪 پیام جدید https://eitaa.com/Nummer_ett/4754 من برلین رو دوست داشتممم (فکر کنم فقط منم چون کلا برلین روانی بود.) بعد پروفسور بعدم توکیو. اصلا همه خفن بودن.😭😭 #کرم_کتاب ~~ همشون که عالی بودننن، نه من خیلی از کسایی که می‌شناسم طرفدار برلین بودن، اول ریو بعدشم همشون واقعا همگی عالی بودن حتی سیرا با اون منفور بودنش😄

📪 پیام جدید آی ام ا هویج سالم مفید مقوی #mahya #دایگو ~~~ نو نو یو آر بِنانا، آی لاو بِنانا شیرین، دوست داشتنی، مفید☺️

📪 پیام جدید رابرتتتتتت *آب روغن قاطی کردم شما ادامه بدید* #mahya #دایگو ~~~ چقدر از این بدم میادددد، همه جام که ترند شده🙄😁

📪 پیام جدید https://eitaa.com/giahZende سلام،خوشال مشم بیای #دایگو ~~ من که متاسفانه نمی‌تونم تا همینجا کانالام زیاد شدن 😁ولی دوستان بفرمایید🙃

📪 پیام جدید https://eitaa.com/Nummer_ett/4790 منم به همین امید زندم ویدار #سباستین‌مک‌کویین #دایگو ~~ اولندش این حرفو نزن، بعدشم هر وقت انتشارش کامل شد حتما بهمون بگو بریم بخونیماااا واقعا منتظرشم😍

📪 پیام جدید مثل اینکه راسته من دارم کتاب دوستم رو ثبت می کنم تا چاپ شه🤝🏻🎀 البته خودم میخوام تا ۱۸ سالگیم وایسم که نشرای تا حدی بهتر هم قبول کنن چون به سن قانونی رسیدم🤡 #mahya #دایگو ~~ دوست خوببب، چاپ شد خبر بده حتما چجوری طاقت میاری از فرصت استفاده کن باو😅

📪 پیام جدید https://eitaa.com/Nummer_ett/4650 دستاشو گرفت و با طناب بست. سعی میکرد حرکات وحشیانه اشو مهار کنه تا به خودش آسیب نزنه. فکر نمیکرد تو زدن صمیمی ترین دوستش یه تخم شیطانی کاشته شده باشه و ماموریتش کشتن خودش باشه. عملا بهترین دوستش میخواست بکشتش. "دنی به خودت بیا!" ولی انگار کر شده بود. هنوزم خودشو وحشیانه به اینور و اونور میکوبید و میغرید. چشمای سبز و نازش حالا سیاه شده بود و هیچ سفیدی ای توش پیدا نبود. انعکاس تصویر وحشت زده و بیشتر نگران خودشو تو چشمای تیله ای دن میدید. موهای طلایی و لَختش حالا شلخته شده بود و لباسای پاره اش وضعیتش رو بدتر نشون میداد. تا حالا اونو انقدر داغون ندیده بود. خیلی خیلی داغون بود. ادامه دارد... #little_M #دایگو

📪 پیام جدید دستای دنو به میله ای که از دیوار بیرون زده بود و واسه آویزون کردن حوله ازش استفاده میکردن بست و خودش دوید بیرون تا دنبال استاد کِر بگرده. استاد کرِنِف معلمشون بود و خیلی چیزا ازش یاد گرفته بودن. مثل اینکه تخم های شیطانی خیلی خطرناکن. خیلی خیلی خطرناک. و رفتاری که با افراد آلوده بهشون میکنن خیلی خیلی خطرناک تر. استاد کِر میتونست کمکش کنه. اون مطمئنا به دن کمک میکرد تا خوب بشه. "باید مخفی اش کنیم." این بده. حتی استاد کِر هم ترسیده. #little_M #دایگو

📪 پیام جدید هه هه هه تقلب. البته میدونم خیلی به متنت ربط نداشت ولی چون شبیه ایده یکی از متنای قدیمیم بود همونو فرستادم. البته قبلا هم یه دور دیگه فرستاده بودمش ولی به هرحال... #little_M #دایگو

وااایییی من اینو یادمه خدااا