eitaa logo
شماره "۱"
143 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
106 ویدیو
3 فایل
برای آنان که روزی میان صفحات کتابی جا ماندند، همان کسانی که این دنیا برایشان کافی نیست. باد حرف‌هات رو به من می‌رسونه🌬: https://daigo.ir/secret/21657559098
مشاهده در ایتا
دانلود
شماره "۱"
قصه‌های پریان و داستان راپونزل و فیلین رایدر داستان خوشی بود که همه می‌دانستند. اما چیزی که نمی‌دانس
من مردی دیدم که تنها به تمام شهر ها سفر می‌کند. او سخت نمی‌گوید و ماسکی بر چهره دارد. شایعه است که او عضوی از گروه تئاتر بارنولزیا ست، همان کسانی که شاهکار ترین اجرا ها را در سراسر سرزمین‌ها داشتند. اگر این شایعه‌ها درست باشد، پس مرد از یک غارت بزرگ نجات یافته. احتمالا زنده مانده تا نقل سر بریده شدن تمام گروهش را به دست قاتلین گانگازاس بکنه. تا بگوید آنها هر جا بروند مرگ و خون می‌برند و وحشت را ترشح می‌کنند. اگر شایعه ها درست باشد پس آن مرد یک بازمانده‌ است که بار تمام زندگی‌های نابود شده دوستانش را بر روی قلبش با خود به شهر های دیگر می‌برد. نه قهرمان است، نه آدم مهمی است. ته تغییری ایجاد می‌کند، نه تاثیری دارد. فقط هست، فقط بازمانده. _غم‌نامه، جلد ششم، نمایشنامه خونی، بخش اول، بازمانده‌ی تنها
شماره "۱"
من مردی دیدم که تنها به تمام شهر ها سفر می‌کند. او سخت نمی‌گوید و ماسکی بر چهره دارد. شایعه است که ا
شبی معشوقه‌ام را بردند و فردایش برگرداندند. اما نمی‌دانم با او چه کردند که به کلی تغییر کرد، نخندید، سخن نگفت، ذوق نکرد و عشق نورزید. گویی خودش مرده و فقط جسمش باقی مانده بود. شاید هم این واقعیت بود چون طلسم هایی بر پشتش خالکوبی و داغ گذاشته شده بودند. طلسم‌هایی که مربوط به جادوگران سیاه است. چه اهمیتی دارد؟ او را از دست دادم. و تنها چیزی که می‌دانم اسن است که دیگر نمی‌توانم کنارش بمانم. مردی حیران در جهان مانده بود، هیچ و هیچ درونش نبود. او نتیجه آزمایشی بود که به نابودی روحش انجامیده بود. اما این شروع بود چون جادوگران هیچگاه تسلیم نمی شوند. _غم‌نامه، جلد هفتم، مردان گمشده، بخش اول، مردِ من
ولی ذهن من هنوز درگیر اینه که دوست عزیز منظورش از عمق دار نوشتن چی بود...
چرا تو چالش شرکت نمی کنید پس؟
هدایت شده از سمفونی زندگان☆
1.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
اگه بچم مورد علاقه های من رو دوست نداشته باشه می‌ارمش دم در
یعنی چی اونم باید راه منو ادامه بده😶
البته با دیدن پیام مدیا باید بگم واقعا قرار نیست اینجوری باشه، همونجور که نتونستم داداشم رو کتابخون کنم احتمالا بچم هم نمی تونم و اگه نشه حداقل می‌تونم همونجور که با داداشم فیلم می بینم باهاش فیلم ببینم
منظورم رو می‌فهمید؟ اگه علایقم، علایقش نباشه پس با علایقش همراه میشم
📪 پیام جدید https://eitaa.com/Nummer_ett/5886 ولی من به مورد علاقه های بچه ام احترام میذارم🙂 اون قرار نیست تجربه هایی که من تو خونواده داشتم رو داشته باشه🙂
📪 پیام جدید https://eitaa.com/Nummer_ett/5887 امیدوارم این حرف هارو درحد شوخی نگه داری🙂
آره باو نگران نباش گفتم که شوخی بود مگه مامانم تونست کاری کنه علایقش رو دوست داشته باشم که من بتونم