شماره "۱"
من مردی دیدم که تنها به تمام شهر ها سفر میکند. او سخت نمیگوید و ماسکی بر چهره دارد. شایعه است که ا
شبی معشوقهام را بردند و فردایش برگرداندند.
اما نمیدانم با او چه کردند که به کلی تغییر کرد، نخندید، سخن نگفت، ذوق نکرد و عشق نورزید. گویی خودش مرده و فقط جسمش باقی مانده بود.
شاید هم این واقعیت بود چون طلسم هایی بر پشتش خالکوبی و داغ گذاشته شده بودند.
طلسمهایی که مربوط به جادوگران سیاه است.
چه اهمیتی دارد؟ او را از دست دادم.
و تنها چیزی که میدانم اسن است که دیگر نمیتوانم کنارش بمانم.
مردی حیران در جهان مانده بود، هیچ و هیچ درونش نبود.
او نتیجه آزمایشی بود که به نابودی روحش انجامیده بود. اما این شروع بود چون جادوگران هیچگاه تسلیم نمی شوند.
_غمنامه، جلد هفتم، مردان گمشده، بخش اول، مردِ من
البته با دیدن پیام مدیا باید بگم واقعا قرار نیست اینجوری باشه، همونجور که نتونستم داداشم رو کتابخون کنم احتمالا بچم هم نمی تونم و اگه نشه حداقل میتونم همونجور که با داداشم فیلم می بینم باهاش فیلم ببینم
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/Nummer_ett/5886
ولی من به مورد علاقه های بچه ام احترام میذارم🙂 اون قرار نیست تجربه هایی که من تو خونواده داشتم رو داشته باشه🙂
#little_M
#دایگو
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/Nummer_ett/5887
امیدوارم این حرف هارو درحد شوخی نگه داری🙂
#little_M
#دایگو
آره باو نگران نباش گفتم که شوخی بود
مگه مامانم تونست کاری کنه علایقش رو دوست داشته باشم که من بتونم
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/Nummer_ett/5813
میدونم .
#سباستینمککویین
#دایگو
~~
آهان با اون بودی🤦♀️😁