شماره "۱"
📪 پیام جدید https://eitaa.com/Nummer_ett/6614 به پری بگو اگه بد قولی کنه پِخ پِخ🪓🩸 #النا ~~~
اوه
خشن شدی😂
به قولش عمل کرد
اگه نکنه میگم سولی کلاغش کنه😁
شماره "۱"
طاعون بر تو باد. نفرین کلاغهای آپولو بر تو باد. نفرین تحریکآمیز سایرنها بر تو باد. آذرخش زئوس بخو
آقا یه چیزی
بیاید کاملا بیاهمیت به این موضوع باشیم
به نظرم واکنشهای ما باعث میشه طرف ادامه بده و لذت ببره
پس
بیاید بیاهمیت باشیم تا طرف بفهمه بیهوده ترین کاری که تو عمرش میکنه همینه چون ما پشت همیم
میدونستین خیلی دوستون دارم که درک میکنید سرم شلوغه و امتحان دارم و نمیتونم فعالیت کنم و حتی ناشناس جواب بدم؟🌚🙏
شماره "۱"
بعدا مینویسم
انگار که کسی انگشت سردش را روی گونهات بگذارد؛
قطرات آرام و ریز روزی صورتم میریختند و حس سرمای کوچکی را توی وجودم پخش میکردند. انگار که جریان برق ریزی با تو برخورد کند و مور مور بشوی.
بارون شدیدتر میشد و باعث میشد مژههای خیسم گاهی دیدم را ازم بگیرند و باعث شوند که معدود ماشینهایی را که از خیابون میگذشتند فقط به صورت نقطههایی نورانی ببینم.
بوی خاک بارون خورده مثل موسیقی برای روحم بود، کل وجودم را پر از حس عجیب میکرد.
تنها چیزی که سکوت را میشکست صدای قدمهایم، گریههای آسمون که به زمین میخوردند و ساعتی که نیمه شب را اعلام میکرد بود.
به بخارهایی که از نفسهایم بیرون میامدند نگاه میکردم و دستمهایم که توی جیب کتم بودند و احساس گرما میکردند تکان میدادم و در افکارم غرق میشدم.
انگار گاهی روحم این حس عجیب که نمیدانم چیست و چه اسمی میتوان رویش گذاشت را نیاز دارد.
حسی که در سکوت شب و باران پدیدار میشود
شماره "۱"
اگه میشه نظر بدید (تعریف الکی نه) برام مهمه این نوشتههه
میدونی قشنگ بود
خیلی
ولی اون چیزی که موضوع میخواست نبود
و به نظرم
یکم تکرار کلمات زیاد بود
همین