📪 پیام جدید
https://eitaa.com/Nummer_ett/8405
اگر یکی اشون مثل مامانش میشد صد درصد باید تهش میمیرد. و این یه تراژدی تکراریه. خودم ترجیح میدم اینجوری بهش نگاه کنم. اون دوتا تو دوازده سیزده سالگی یتیم شدن. فرزندان دوک شمال که در سن پایین به مقام بالایی رسیده بود و برخلاف انتظار اشراف زاده ها با یه دختر که اصل و نصبش معلوم نبود ازدواجج کرد. خیلی ها آرزوی ازدواج با دوک شمال رو در سر میپروروندن و طمعشو داشتن. حالا دو حالت برای سرنوشت دوقلو ها وجود داره.
یا اشراف دیگه با دست درازی هاشون دوک نشین شمال رو نابود میکنن و دوقلوها مجبور میشن فرار کنن و سر از خیابون در میارن و به جایی که مامان و باباشون ازش اومدن بر میگردن. که خودش میتونه ماجراهای زیادی داشته باشه که چجوری تو خیابون زندگی میکنن چجوری از هم مراقب
#دایگو
📪 پیام جدید
میکنن (از کارای مورد علاقه ام که همیشه تو این مدل داستانا میکنم اینه که یه بیماری بین مردم عادی رواج میدم و خواهره ارو مبتلا میکنم. حالا برادره باید پول دواهای خواهرشو جور کنه و ازش مراقبت کنه و هر دفعه از خرابه محل اقامتشون میره بیرون با دلشوره اینکه نکنه خواهرش در غیاب اون بمیره دست و پنجه نرم کنه. سادیسم دارم میدونم🤡) و اینکه آیا دنبال انتقام میرن؟ برای خودشون یه جامعه گدایان تشکیل میدن و بچه گداهارو دور هم جمع میکنن و شورش میکنن؟ به کشور همسایه فرار میکنن؟ با کیا آشنا میشن؟ هزارتا احتمال وجود داره.
و راه دوم اینکه با وجود سن کمشون در مقابل همه دست درازی های اشراف وایمیستن و دوک نشین رو اداره میکنن. چجوری دوک نشین رو حفظ میکنن؟ آیا خواهره زیر بار ازدواج اجباری بخاطر حفظ دوک نشین میره؟
#دایگو
📪 پیام جدید
آیا سعی میکنن با قصر ارتباط برقرار کنن و جای پاشونو محکم کنن؟ پسره مجبور به انجام چه جنایت های پشت پرده ای برای نگه داشتن دوک نشین و محافظت از خودش و خواهرش میشه؟ کدومشون به عنوان دوک جدید شمال بار همه مسئولیت هارو رو شونه میذاره و هدف همه اتهام ها قرار میگیره؟ آیا سیاست های بی رحمانه اشراف باعث میشه از هم دور شن و با هم به اختلاف بخورن؟ آیا راهشونو از هم جدا میکنن؟ ممکنه یکی اشون راه نجات رو در ارتباط با قصر ببینه و دیگری در خیانت و پیوستن به امپراطوری همسایه؟ کلی احتمال وجود داره
(تازه کلی خودمو نگه داشتم بیشتر نگم...)
#little_M
#دایگو
~~~
میتونن یکیشون مثل مامانش بشه بعد اون یکی تمام تلاششو کنه خوبش کنه و در آخر اون طور که ما انتظار داریم اون شبیه مامانه نمیره و اون یکی جونشو فدا کنه تا اونی که شببه مامانشه زنده بمونه.
من نمیتونم بنویسم اینو بقیهتون بنویسید من وقت ندارممم
اصلا خودت بنویسسس
📪 پیام جدید
کاش احساساتمون برای کسی مهم بود.
کاش انسان ها میفهمیدن که این دنیا خیلی بیشتر از پوله.کاش تو چشم هامون دردی رو که میکشیم میدیدن،عواقب کارهاشون رو میدین.لمس میکردن و میکشیدن دردی رو که به دیگران دادن.اصلا حداقل کاش میشنیدن صدای گریه هایی که باعثش شدن میشنیدن، صدایی رو که ازشون میخواست فقط یه لحظه دیگه فکر کنن.حس میکردن،معنای واقعی زندگی رو احساس میکردن و به خاطر می آوردن که برای چی زنده ان.هرچند میدونم خواسته زیادی. آدما فراموشکارن،که بهشون میگن انسان.اما مهم نیست. من اونو دارم، هم براش مهمم،هم میفهمه واقعیت دنیا رو، هم دردم رو حتی بدون نگاه کردن به چشمام میبینه. حس میکنه غمم و چون از خودشم،هم صدای گریه هام رو میشنوه. هرگز به کسی ظلم نکرده و خوب معنای این دنیا رو میدونه چون خالقشه...
#النا
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/Nummer_ett/8428
وای من من رو یادت هست رو خونده بودم. میخواستم مخاطب مورد نطرو هم بخونم (نمیدونستم از یه نویسنده ان) وای خیلی ناراحت شدم (حتی نمیدونم چرا. فکر کنم همینکه نویسنده است و من یه کتابشو خوندم باعث میشه باهاش احساس نزدیکی و پیوند بکنم) ولی واقعا ناراحت شدم
#little_M
#دایگو
~~
منم فقط ناکدبانو رو خوندم ولی همین که میدونم پی و چحوری مینوشته و اینکه نویسندهست کافیه تا غمباد بگیرم
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/Nummer_ett/8432
وای. وای. وای. خیلی قشنگ بوووووود! قلمت فوق العاده محشر و بینظیر بود! عاشقش شدم! به موضوع داستان نمیپردازم که چه شاهکاری بود و چه احساسات عمیق و مفاهیم تامل برانگیزی داشت. قلمت! وای!
#little_M
#دایگو
~~~
واییی ممنونممممزنوبکرگر😭💖💖