نمازش را بسیار با آرامش و خشوع می خواند. در بعضی وقتها که فراغت بیشتری داشت آیه « ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» را هفت بار با چشمانی اشکبار تکرار می کرد. به یاد دارم از سن هشت سالگی روزه اش را به طور کامل می گرفت. او به قدری نسبت به #ماه_رمضان مقید و حساس بود که مسافرتها و مأموریتهایش را به گونه ای تنظیم می کرد کوچکترین لطمه ای به روزه اش وارد نشود. او همیشه نمازش را در اول وقت می خواند و ما را نیز به نماز اول وقت تشویق می کرد.
🌷#شهید_عباس_بابایی
@Modafeaneharaam
✳️ از یک دانهٔ خشخاش هم کمتری!
🔻 گفت: وقتی میروم آن بالاها، توی آسمانی که تا چشم کار میکند ادامه دارد، به نظرم میرسد که از یک دانهٔ خشخاش کوچکتر و ناچیزترم. بعد به خودم میگویم: «وقتی پا روی زمین گذاشتی فراموش نکنی؛ فراموش نکنی که از یک خشخاش هم کمتری.»
📚 از کتاب #آواز_پرواز | زندگینامهٔ داستانی #شهید_عباس_بابایی
📖 ص ۷۷
✍ #راضیه_تجار
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
5.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷_«شهید عباس بابایی» خلبان ایرانی که در اتاق ژنرال آمریکایی نماز خواند!
✍_به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و میتوانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را میخوانم. انشاءالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشهای از اتاق رفتم و روزنامهای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز شدم.
در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه میدهم، هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد.📿
🌱به مناسبت سالگرد
#شهادت #شهید_عباس_بابایی🌱
شادی روح پاک همه شهدا صلوات
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
#شهیدانه🦋♥️
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
همیشه لباس کهنه میپوشید. سرآخر اسمش پای لیست دانشآموزان کم بضاعت رفت. مدیر مدرسه داییاش بود. همان روز عصبانی به خانه خواهرش رفت. مادر عباس بابایی، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباسها و کفشهای نو را نشانش داد. گفت عباس میگوید دلش را ندارد پیش دوستان نیازمندش اینها را بپوشد
#شهید_عباس_بابایی 🌷
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
پنجمین روز شهادت «عباس» بود، دیدیم کسی به در خانه پدرم میکوبد.
جلوی در رفتیم دیدیم یک آقای روشن دلی است.
پدرم آمد و گفت: «بفرمایید»
مرد نابینا گفت: «عباس شهید شده؟»
گفتیم: «بله»
گفت: «من کسی را ندارم، من یک هفتهای است که حمام نرفتم، این شهید من را هر هفته روزهای جمعه کول میکرد و به حمام میبرد و لباسهایم را نیز میشست و بدون چشم داشت میرفت».
#شهید_عباس_بابایی
━━━━⪻🍃🌼🍃⪼━━━
«#دوستی_با_شهدا»
📲join ➣ @lover_shohada ❤️
🔹نشر_صدقه _جاریست🔹
🦋از شهید بابایی پرسیدند :
عباس چه خبر ؟! چیکار میکنی؟!
گفت :
به نگهبانی دل مشغولیم تا کسی
جز خدا وارد نشود ...🌱
#شهید_عباس_بابایی
#دلی
@Farzandekhakk