#بی_سیم_چی_عشق
#پارت_بیست_و_هفتم❤️
:مات نگاهم میکند
...نمیدونم... نمیدونم -
***
:عمو و مهدی نگاهی به هم میاندازند... عصبی میشوم
میگین چی شده یا نه؟ -
:مهدی تند و سریع میگوید
.اعلام جنگ از سمت عراق -
!گیج نگاهش میکنم. حرفهایش در ذهنم میچرخند؛ اما معنیشان را درک نمیکنم
:ادامه میدهد
...اوضاع شهرهای جنوبی خیلی بدتره... زیرِ بمب و موشکن -
:با ترس و لکنت میگویم
مـ...ما...مامان اینها... خانمجون...عـ...عمو اینها... حالشون خو...خوبه؟ -
:عمو کلافه بین موهایش دست میکشد
.تلفنها قطعه... خبری نداریم -
:زهرا با صدای آرامی میگوید
حالا چی میشه؟ -
.میجنگیم تا ایمانمون، ناموسمون، انقلابمون و خاکمون بمونه -
سرم را با شدت بلند میکنم و به مهدی که این حرف را زده نگاه میکنم. حرفهای شب خواستگاری همه
!و همه میان ذهنم خودی نشان میدهند... کابوس شبهایم واقعیت یافت
:نامطمئن میگویم
!چی؟ ببینم... نگو... نگو که میخوای بری؟ -
.از جایش بلند میشود، میرود کنار پنجره میایستد. سکوتش جانم را ذره ذره میگیرد
مات میمانم! وقتی به خودم میآیم که عمو و زهرا به خانهی خودشان رفتهاند. انگار که تازه معنی
.حرفهای مهدی را فهمیده باشم، بلند میشوم
میروم و پشت سرش میایستم. تمام انرژیام را جمع میکنم و با صدایی که انگار از ته چاهی عمیق
:میآید میگویم
...من... من نمیذارم مهدی... من از دستت نمیدم... من نمیذارم بری -
!به سمتم برمیگردد. چشمهایش برق میزند. نکند برق اشک باشد؟
:دستم را میگیرد و میگوید
نمیشه هانیه... نمیشه... نبین الان خودمون رو... شهرهای جنوبی زیر بمب و موشکن... هانیه من گفته -
بودم بهت، یادته؟ گفتم شاید یه روزی نباشم... یادته هانیه؟
...یادمه -
زیر قولت زدی؟ -
اشکهایم سرازیر میشود. زانوهایم خم میشود. روی زمین میافتم و هقهق گریهام بلند میشود.
:همانطور با گریه میگویم
من نمیدونستم... نمیدونستم اینقدر دوستت دارم... من نمیدونستم قراره اینقدر وابستهات بشم... -
.مهدی من نمیتونم... نمیتونم نبودنت رو تحمل کنم
همینطور اشکهایم میریزند. کنارم روی زمین مینشیند. با دستهایش اشکهایم را پاک میکند، با
:صدای خشداری میگوید
گریه نکن خانمم... باشه؟ اشکهات داغونم میکنن هانیه... فقط هانیه... نمیخوای که من شرمندهی -
خدا بشم؟ نمیخوای که شرمندهی امام حسین «علیه السلام» بشم؟ مگه نه هانیه؟
طاقت نمیآورم، خودم را در آغوشش میاندازم و دوباره صدای گریهام بلند میشود. همانطور که سرم را
:در آغوشش پنهان کردهام با گریه میگویم
...ما همهش سه ماهه مالِ همیم... همهش سه ماهه -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تولدت مبارک عزیزدل علی😍💚
#میلاد_حضرت_زهرا
#روز_مادر
🌹🌹🌹
عرض سلام و ادب احترام خدمت همه دنبال کننده های محترم و ارجمند
بنده به نوبهی خودم ولادت بیبی دوعالم صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا(س) رو محضر شما و همه خانم های سرزمین مون الخصوص خانم های گل و محترم کانال خودمون😉❤️🩹
تبریک و تهنیت عرض میکنم.
ارادتمند و کوچک همه ادمین
*خادمالرقیه*(س)
🌹🌹🌹
May 11
میلاد فرخنده و با سعادت اسوه تمام عیار مکارم و قله رفیع فضائل صدیقه کبری، حضرت فاطمه زهرا (س) مبارک باد🙂♥️✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تولدِ مادر امام حسن اومد 🥲 :))))
#محمدحسینحدادیان
ولادتباسعادتبانویدوعالم ،
خانومفاطمهالزهرا (س) و روزمادر مبارک..🩷💐″
529_58451470571509.mp3
1.28M
- از جـان عزیزتر اگـَر هست ،
تو آنـی مـادَر :)💘.
#احسانیاسین : )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتم رخصتی بده بهتر بخوانمت . .
مِهرت اجازه داد که مآدر بخوانمت🥺❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها چقدر ثواب دارد؟
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#تسبیح
🎙استاد عالی
نـور الـمـهدے🇵🇸
مادرِ شاه اومده . .🫀
#شادیمبهشادیاهلبیت😂
#روحاللهرحیمیان
#پروفایل
حَضرَتِعِشقْعَجَبْكربْوبَلايىدارَدْ... شَبِجُمعهحَرَمَشْحـالوهَوايىدارَدْ:)💔
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله